نويسنده: امان میرزایی
بر اساس مفاهیم از قبل تعریف شده، شناخت ما از دنیای زنان و ساخت زنان پیشرو، خلاق و قدرتمند و… الزاماتی است برای داشتن جامعهای یکصدا و رو به توسعه. از آنجا که افغانستان کشوری ایدئولوژیکزده و تحت تفکر رادیکالیزم اسلامی قرار گرفته، تفاوت در شیوۀ تفکر و رفتار مردان با زنان، مسئلهای است که همواره در کشور وجود داشته و باید به آن توجهی جدی داشت
مطابق با یافتههای علمی، ساختار مغزی و شیوۀ تفکر، احساس و پاسخ به محرکهای محیطی در زنان و مردان متفاوت است. شیوۀ حل مسئله، پردازش اطلاعات و تصمیمگیری در زنان با مردان متفاوت است. زنان دیدگاهی کلی نسبت به مشکلات دارند و هنگام بررسی روشهای حل مسئله به منابع مختلفی از راهکارها برای رسیدن به هدف فکر میکنند. زنان توانایی درک مسئله و تفکر دربارۀ شیوههای حل آن را بهطور همزمان دارند، اما هنگامی که مشکلات زیادی پیش رویشان قرار میگیرد، ممکن است در تفکیک و اولویتبندی مسائل دچار مشکل شوند. البته این نگاهی نسبی است که در مردان نیز میتواند به همان اندازه وجود داشتهباشد. ما در تجربۀ زیستۀ خود بهخصوص در دوران ۲۰ سال جمهوریت به این آگاهی رسیدهایم که حوزۀ زنان مغز متفکر نداشت، یعنی نهادی که برای زنان، متناسب با افغانستان و اهداف و سیاستهای بالادستی فکر کند و سپس آن برنامه را عملی نماید وجود نداشته و ندارد. از اینرو داشتن مغز متفکر در بین زنان افغانستان الزامی است.
در دوران جمهوریت بیشتر پستهای دولتی در اختیار زنان نمایشی بود که بدون کارنامۀ عملی و سیاسی در این جایگاهها قرار گرفته بودند. این در حالی بود که زنان تحصیلکردۀ زیادی در ردههای پایین شغلی و اجتماعی چون مؤسسات و انجیاوهای خصوصی کار میکردند. با ذکر این نکته که هیچگاه بنیان و زیرساختی در بین زنان بهخصوص زنان اندیشمند و متفکر ما بهجود نیامد تا در حوزۀ زنان بهدنبال ساخت مغز متفکر یا ساخت نهاد متفکر برای زنان باشند.
حال با آمدن طالبان، منع از تحصیل و کار موجب بیرون شدن بسیاری از زنان پیشرو، خلاق و قدرتمند از افغانستان شدهاست. آن عدهای از زنان نیز که در افغانستان ماندهاند جز اعتراضات خانگی، پنهان شدن و در سایه حرکت کردن راه دیگری ندارند. متأسفانه بستر آموزش و توانمندسازی در افغانستان برای زنان از بین رفتهاست و محدودیتهای زیادی از طرف طالبان بر زنان اعمال شده که خانهداری و رسیدگی به فرزند در اولویت قرار دارد. پس نیاز به زنانی متفکر داریم تا راهی برای رهایی آنان پیدا کرده، بتوانند توانمندی خود را بهکار گرفته و از خشونت خانگی، ازدواج اجباری، کودکهمسری، نداشتن آزادی، منع کار و تحصیل و… تحت تسلط طالبان جلوگیری نمایند. رهایی زنان به معنی ارائۀ راهکاری عامهپسند در ابعاد مختلف از نظر حقوقی، اقتصادی، آموزشی و حتی سیاسی است، چرا که دغدغۀ زنان فقط کار و آموزش نیست، بلکه آزادی در تمام مراحل زندگی است. با وجود داشتن حق تحصیل، کار و آزادی برای زنان، دیگر شاهد ناهنجاریهای اجتماعی چون خشونت، ازدواجهای اجباری و… نیز نخواهیم بود.
عقل و تفکر مقولهای فراجنسیتی است. از این جهت، انگارههای کهنهای که در ذهنیت تاریخی مردم افغانستان بهجا مانده، همه برخاسته از موقعیتهایی است که به زن افغانستانی فرصت تفکرورزی داده نشده، طبیعی است اگر مردان در موقعیتی مشابه قرار بگیرند، فرصت ورزیدگی عقلی پیدا نمیکنند و در نتیجه نمیتوانند ایدهپردازی و نظریهپردازی کرده و مطرح شوند. واقعیت این است که ورزیدگی عقلی در تعاملات اجتماعی کسب میشود؛ وقتی فردی را در یک محیط بسته چون جامعۀ افغانستان محصور کنیم و تنها امکان ارتباط با افراد محدودی را داشته باشد، با مسئلههای جدی روبهرو نشود و تجربیات متنوع و پیچیدهای نداشته باشد، طبیعی است که قدرت عقلورزی در او رو به ضعف میگذارد.
روند تاریخ اجتماعی و سیاسی افغانستان تا قبل از دورۀ جمهوریت به شکلی بوده که زنان فرصت تجربهآموزی، تعامل و ارتباط فکری و اجتماعی را نداشتهاند. بنابراین، یکی از دلایلی که زنان در حوزۀ فکر، ظهور و بروندادی نداشتهاند و به تعبیری در تاریخ تفکر غایب بودند، نه در ماهیت زن بودنشان، بلکه موقعیتهای محدود کنندهای است که در طول تاریخ افغانستان از سر گذراندهاند. درست مثل وضعیت امروز زنان افغانستان که ممنوعیتها و محدودیتهای زیادی را از سوی طالبان متحمل میشوند.
اگر ماهیت زن را بهعنوان یک انسان از موقعیت او جدا نکنیم، در آن صورت دچار تعارض در فهم زنان خواهیم شد. به همین دلیل حاکمیت دیدگاههای مردانه باعث شده تا همچنان ذهنیت غالبی علیه زنان در جامعه وجود داشته باشد و پس از تجربۀ بیست سال جمهوریت، مردان دوباره عقبگرد کرده، به تفکر طالبانی و حاکمیت مردانۀ خود بازگردند.
همواره در طول تاریخ افغانستان، زنان زیر سایۀ مردان در حرکت بودند، بهوضوح زنان قدرتمند سیاسی افغانستانی را داریم که از آوردههای فکری مردانه استفاده میکنند و خودشان در فرآیند تفکر قرار نمیگیرند. حتی نگاه این زنان سیاسی به خودشان از یک زاویۀ مردانه است، چون از نتیجۀ تفکر مردانه استفاده کردهاند و خود در فرآیند تولید تفکر نبودهاند. تعدادی از این زنان را همه میشناسیم که امروز در پی سفیدنمایی طالبان نیز برآمدهاند.
در دورۀ جمهوریت زنان در مقایسه با گذشته، فرصت تجربهاندوزی بیشتری یافتند و در فرآیند تولید تفکر قرار گرفتند، اما در توزیع و انتشار تفکر بهدرستی کار نکردند. هرچند با محدودیتهایی نیز مواجه بودند. وقتی در یک جامعه رویکرد مردانه غالب است، همچنان ناباوری به اصالت تفکر زنانه بهعنوان جنس درجه دو، تحت تأثیر قرار میگیرد. در جامعۀ سنتی افغانستان، باور به تولید تفکر حتی توسط خود زنان وجود ندارد، بنابراین طبیعی است که در نشر و توزیع نظریات و تفکرات با مشکلات زیادی مواجه شوند.
در ابتدا انگشت اتهام باید بهسمت فعالین حوزۀ زنان باشد، چرا که در جایگاه بالاتری نسبت به دیگر زنان قرار دارند و خود را صاحب اندیشه و خرد میدانند. آنها در طول بیست سال جمهوریت میدانستند که پستهای دولتی زنان، زنان پارلمان و… در اختیار زنان نمایشی است، یعنی آنها گمارده شده از سوی یک منبع قدرت هستند و از خود فکر منبسطی ندارند. آیا در حوزۀ فعالین زن، هیچ کنشگری وجود نداشت که بر علیه آنان اعتراض کند؟ آیا زنان فعال و متفکر نباید برای زنان جامعه کاری میکرد؟
امروز زنان افغانستان با «خشونت مبتنی بر جنسیت» مواجهاند، ممنوعیت تحصیل زنان و دختران، آمار افراد تحصیلکردۀ بیکار، محرومیت از حضور در جامعه، خانه نشینی، شکنجه، سرکوفت شنیدن، خشونت خانگی و… تمامی اینها از مصادیق خشونت علیه زنان است. زنان متفکر ما در خصوص راهکارهای حل مشکلات زنان چه نظری دارند؟
متفکران در دنیای مدرن معتقدند که زن میتواند تا بالاترین درجات عالیه تحصیل کند، مستقل بوده و خود تصمیمگیرنده باشد. در سمت دیگر طالبان است که اعتقاد دارند زن باید خانهنشین و در کنار همسر خود موجودی کاملاً فرودست باشد. زنان متفکر افغانستان باید بدانند که تمام این نابسامانیها بهدلیل عدم وجود مرکز اندیشه برای زنان افغانستان است. در تفکر طالبانی که مبنای آن اسلام است و در رأس آن یک ملا قرار دارد، زن صاحب انتخاب نیست و حق انتخاب ندارد. این در حالی است که در تمام دنیا، زنان برای شرکت در کار کردن، تحصیل، تظاهرات، رأی دادن و… نیاز به اجازۀ کسی ندارند. حال باید دید که زنان متفکر ما چه هنگام شروع به یک خوانش جدید از اجتماع برای زنان افغانستان میکنند؟٣١ ثور ١٤٠٣ نيمرخ
No comments:
Post a Comment