بنام خدای دادگستر!
از این تنگنای پر وحشت، از ماتمسرایی به نام افغانستان، با قلب افسرده و روان پژمرده، از گوشۀ تنهایی و درماندگی می اندیشم بهآنچه که پیرامونم را فرا گرفته اند... به آنچه که بیرون از کلبه ام می گذرد فکر می کنم و همزمان انتظار بچه ها را می کشم با نگرانی ودلهره (ایکاش غم نان نمی بود) تا نمی گذاشتم که فرزندانم پا از خانه بیرون گذارند،
آه و افسوس جگرم را می شگافد، آه خدای من! باهزاران خون دل اولاد ها را پرورش داده ام، آموزش دیده اند، مدارک کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا را حاصل کرده اند، حالا برایدریافت لقمه نانی پی کاری سر گردان اند و ایکاش رعب، ترس و تهدیدی در میان نمی بود، درین فضای آشفته، با این همه دهشت وحشت... این جوانان پر آرزو ایام گوارای جوانی را چگونه در اضطرار اضطراب گویا «زندگی» کنند؟از خود بیرون شوم، این تنها منم که این بار گران را حمل می کنم؟ خیر، این وضعیت غم انگیز دامنگیر سی و پنج ملیون انسان مظلومدیار من است. دلم می خواهد همین لحظه به خیابان بروم، به جاده ها سر زنم و به جنبش دادخواهان بپیوندم و در کنار خواهران قهرمانخود قرار گیرم و فریاد زنم (نان، کار، آزادی). اما می ترسم، وجود نحیف من تاب شلاق و قنداق را ندارد، از زندان خوف دارم، در یکلحظه ناپدید و نابودم می کنند و آرمانهایم دفن خاک.
دلم برای بانوان بی گناه داخل سلول های مخوف زندان می لرزد، آنها بی رحمانه شکنجه می شوند، آنها که بخاطر داد خواهی، حقطلبی، دفاع از حقوق انسانی زنان دربند کشیده وطن، آموزش، نان، کار، آزادی – فریاد ماشدند، به جرم بی گناهی و عدالتی خواهیناپدید شدند، شهید شدند، شکنجه شدند، توهین شدند، تحقیر شدند... فقط شمه ای ازین مظالم مستمر رسانه ای می شوند اما در گوشهگوشه وطن پنهان می مانند ... دردا، مردم مظلوم و بی دفاع ما جراات صداد بلند کردن را ندارند، اینجا کشتن انسان امر عادی و بیپرسان است.واقعاً وحشناک اند...
دلم برای آن مادرانی در غوغاست که جگر گوشه های شان را برای چند روز زنده ماندن، با پول ناچیزی به فروش رسانده و خود با زخمناسور قلب ها را شگافته اند... دریغا، آن دخترکان معصوم فروخته شده را چه سر نوشت درد ناک تهدید می کند؟
بیرون پنجره شکسته، صحنه های دلخراشی بر پیشانی مدعیان «حقوق بشر» لکه ننگ می زند، درین سرمای جانسوز، هزاران زن بیسرپرست که نان آوران خانه هایشان را قربانی داده اند، در کنار جاده ها، عقب دروازه ها... برای لقمه نانی روزها را سپری می کنند.
- کارمندان دولت که ماه ها تنخواه و معاشی نگرفته اند، صد ها هزار بیکار شده اند، درگذگاه ها و مرزهای بیمناک کشور، با قبولهزاران مشقت راه فرار در پیش گرفته اند، چندی هم دست به خود کشی زده، عده ای به افسردگی پیچیده اند.
- نیم پیکر جامعه / زنان ستمدیده عملاً حذف شده، دروازه های مدارس و دانشگاه ها به روی دوشیزه گان مسدود گردیده است.
- بازنشته گان / متقاعدین که هیچگونه امکانی برای اجرای کاری ندارند، از حقوق سالیانه ناچیز خود محروم گردیده به دلیل خدمت درحکومات گذشته، اجازه خواستن حق خویش را ندارند.
- فعالین سیاسی، مدنی، بویژه زنان فعال اجتماعی از ظاهر شدن در بیرون منزل می هراسند و چه بسا که در مخفیگاه ها بسر می برند.
- سیطره سیاه و سرکوب به سرنوشت مردم، اثرات ناگوار روانی – عاطفی را بالای اطفال و کودکان بجا گذاشته دنیای کودکانه آنها راتخریب و آینده مجهول شان را تهدید می کند...
- ترس بر همه جا حاکم است، ما مرده های متحرکیم، بدبختی ها، ناهنجاری ها آواره گی ها، المناکترین اتفاقات و وحشیانه ترین رفتار هارا تجربه می کنیم.
- کشور عقب رانده شده ما امروزه به کشور و ویران، فقیر و گرسنه تبدیل شده است بازی های استخباراتی و منفعتی جهانخواران،اقدامات شنیع آشکار و پنهان – مادر وطن زخمی و غرقه در خون ما را به پرتگاه سقوط و نا بودی حتمی کشانده است.
- بشریت تماشاگر اند و ما را به حال خود رها کرده اند. ناگزیم تحمل کنیم با تنفر، تحمل تلخ و سهمگین!
- این حالت هولناک را حاکم فعلی ما عمران خان «امنیت» می خواند، چونکه تعریف خاص خود را دارد از امنیت برای مردمان ما ... وقتیانسان میهنم آزاد نباشد، وقتی مردم من در آرامش نباشند، امنیت یعنی چه؟؟؟
از خود می پرسم که در عصر گلوبالیزم، این چه روزگاری است؟ این فاجعه را چه کسانی به ما تحمیل کرده اند؟ این حالت غمبار تا چهزمانی ادامه خواهد یافت؟ چه کسانی به ما پاسخگو اند؟
بخاطر میآورم آن شعار های رنگین و فریبنده را (مبارزه با تروریزم، دفاع از حقوق بشر، انتقال مدنیت، دموکراسی، تساوی حقوق زنان،کمک انسان دوستانه، همکاری برادرانه، دفاع از انسانیت و عدالت، حقوق مدنی – شهروندی، حاکمیت قانون، عدالت اجتماعی ووو...).
می خواهم از امریکا و هم پیمانانش بپرسم که: شما نتوانستید آن شعار های زیبا تان را تحقق بخشید و یا نخواستید؟؟؟ اگر نتوانستیدباید بدانید بعد از این نیز در هیچ جای دنیا نخواهید توانست، پس نباید بشریت بالای شما اعتماد کنند. و اگر نخواستید شما مکلف بهپرداخت غرامت سنگینی هستید که هر چند نمی تواند قربانی های عظیم ما را جبران کند اما می تواند اقتصاد شما را ورشکست و اعتبارتان را به صفر ضرب دهد. هیچگاه مپندارید که جهانیان از برنامه های پشت پرده و پروژه های ظاهراً پنهان شما آگاهی ندارند و گویاآنچه در افغانستان اتفاق افتاده مولود عوامل دیگری است. ما به درستی درک می کنیم که کشور ما طی نیم قرن قربانی مقابله ناشی ازتضاد در منافع قدرت های جهانی در «بازی بزرگ» و سپس در «جنگ سرد» شده و اینک در دوران گلوبالیزم خطر آن وجود دارد کهقربانی جنگ سرد بر سر منابع انرژی و ثروت های منطقه و جنگ های نیابتی قدرت های جهانی و کشور های منطقه، خواهد شد.
- خواست انسانی ما از س. م . م – این است که نقش خود را بمثابه بزرگترین ارگان مدافع منافع ملل جهان، متبارز ساخته، در موردسرنوشت چهل ملیون انسان مربوط به جغرافیایی به نام افغانستان، مسولانه تصمیم اتخاذ نماید و سکوت را بشکند.
- کشور های صلح دوست جهان و نهاد های مدعی حقوق بشر بیش از این نباید در برابر بحران افغانستان بی تفاوت باقی بمانند، آخر ماانسانیم و حق داریم مانند سایر انسانهای روی زمین زندگی کنیم، ما را سزاوار زندگی و آرامش بدانند، آنچه را به خود می پسندند به مانیز روا بدارند، صبر ما و سکوت آنها بحران انسانی را تسریع کرده است...
- از آقای غنی ریس جمهور فراری و تیم اش شکوه ای نداریم، ابزاری بودند به دست غیر که نقش خود را ایفا کردند و اگر لازم بیافتدبازهم آماده ایفای نقش اند. حرکات پوپولیستی، قربانیان تروریستی را افزایش بخشید، هست بود وطن را به باد فنا داد، فرهنگ و ارزشها را نابود کرد، لکه ننگ پیشانی و ذلت خواری را بنام خود و حامیان شان ثبت تاریخ نمود.
- از اینجا از این ایستگاه تاریخ مهبم، پیام ملیون ها انسان درد مند، گرسنه و وحشت زده را به آنانیکه در بلند ترین نقطه تفکر و تمدنانسانیت قرار دارند رسانده و انتظار یاری و همیاری را داریم. در غیر آن، برگه های سیاه تاریخ کشور مان را با ثبت پنچه های خونینمرئی و نامرئی، وامیگذاریم به نسل های بعدی تا از دهیلز های خون آلود تاریخ سر زمین محبوب مان، صدای بی گناهان را از آن سویسده ها بشنوند واز پژواک سهمگین ندای مظلومانۀ ما، تصویر سیاه جنایتکاران عصر ما را بخاطر داشته باشند، به عمق فاجعه پی ببرندو نگذارند که رهروان تمامیت خواهان و تاریک اندیشان، در روزگار دیگری، بار دیگر این سرنوشت شوم را بالای نسل های دیگری از هممهینان مان، از نو تکرار کنند.
زنان با شهامت جهان!
بیائید امسال روز همبستگی بین المللی زنان (هشت مارچ) را زیر عنوان (همبستگی با زنان افغانستان و شعار نان، کار، آزادی) برگزارنماییم.
(پ. م)
کابل – افغانستان
26 فبروری 2022
No comments:
Post a Comment