سفارت امریکا اعلام کرده است که به دو هزار بانوی فعال، به خصوص زنان سیاستمدار، خبرنگار، فعال حقوق زن و حقوق بشر ویزا صادر میکند. اما موضوع اصلی این است که امریکاییها طی دو دهه حضورشان در افغانستان و مصرف میلیونها دالر در توسعه و رشد زنان، ناکام ماندند. ایالات متحده تنها قادر به رشد و توسعه دو هزار زن از میان ۱۶٫۱ میلیون زن افغانستان شد.
رشد و توسعه زنان تنها عرصهای نیست که امریکا در آن ناکام بوده، وضعیت شکننده، گسترش دامنه جنگ در بسیاری از ولایتها و سقوط ولسوالیها، بیانگر ناکامی این کشور در تأمین امنیت افغانستان است.
بنابراین، در این نوشته با بیان مفهوم رشد و توسعه زنان، به عاملهایی که سبب عدم رشد و توسعه زنان در افغانستان شده است، پرداخته میشود.
توسعه زنان چیست؟
توسعه در لغت به معنای رشد تدریجی در جهت «پیشرفتهتر شدن»، «قدرتمندتر شدن» و حتا «بزرگتر شدن» است. (آکسفورد، ۲۰۰۱)
بنا بر تعریف توسعه، توسعه زنان به معنای رشد مداوم آنان برای پیشرفتهتر شدن، قدرتمندتر شدن و بزرگتر شدن در همه بخشها (اجتماعی، سیاسی و فرهنگی) است که پیش از آن، در آن نقش و پیشرفت کمتری داشتند.
همانگونه که زنان نیم جامعه را تشکیل میدهند، پس باید در تمامی فعالیتهای اجتماعی و سیاسی نقش خود را به حیث نیم پیکر جامعه ایفا کنند. توسعه و نقش زنان در همه عرصهها، از موضوعات مهمی است که دولت امریکا و نهادهای مدافع حقوق زنان، به آن توجه نداشتهاند.
در دو دهه اخیر، شاهد اقدامهای زیادی از سوی نهادهای مربوط به زنان و دولت امریکا در افغانستان بودیم که برای توسعه و دسترسی زنان به حقوقشان و مشارکت سیاسی و اجتماعی آنان کار کردند؛ اما با هزینههای بلند نتوانستند، زنان را رشد و توسعه دهند. یکی از نمونههای بارز آن، پروژه «پروموت» است که از سوی اداره توسعه بینالمللی امریکا در افغانستان ایجاد شد و در بخشهای تحصیل، شکوفایی، توسعه و پیشرفت زنان فعالیت داشت. این پروژه اما با هزینههای گزاف، موثریت چندانی نداشت و اهداف خود را برآورده نتوانست و ناکام ماند.
عوامل ناکامی تلاشها در عرصه رشد و توسعه زنان افغانستان
- عاملهای سیاسی: محروم بودن زنان از حقوق سیاسیشان و عدم مشارکت سیاسی آنان در دولت، بیانگر سنتهای جامعه، مردسالار بودن حاکمیت و سلطه قدرت و سیاست در افغانستان است
- عاملهای اقتصادی: بیشتر خانوادهها در کشور دارای اقتصاد ضعیف هستند و این سبب شده است که زنان نتوانند استقلال مالی و فردی داشته باشند و اینگونه از فعالیتهای اجتماعی و آموزشی دور بمانند
- بیسوادی: بیشتر خانوادهها در افغانستان اجازه آموزش را به دختران نمیدهند. این عامل سبب شده است، زنان از حقوقشان آگاهی نداشته باشند. عدم آگاهی زنان از حقوقشان سبب کُند شدن رشد و توسعه آنان شده است
- ناامنی: اساسیترین عامل عدم رشد و توسعه زنان در افغانستان ناامنی است؛ چون جنگ و ناامنی در ولایتها سبب شده است که نهادهای مربوط به زنان از مناطق ناامن بیرون و بیشتر در مرکز متمرکز شوند. در این حالت، زنان ساکن در ولایات از توسعه و رشد دور میمانند.
- عاملهای اجتماعی: جامعه ما اغلب مردسالار است و این باعث شده است که زنان بیشتر از مشارکت سیاسی و اجتماعی دور بمانند و مسوولیتشان پرورش اطفال و خانهداری باشد
- بیکاری: نبود شغل یک معضل بزرگ در افغانستان و بیشتر دامنگیر جوانان است. این معضل باعث شده است، اندک زنان تحصیلکرده هم از مشارکت سیاسی و اجتماعی دور بمانند و ترک تحصیل کنند.
سخن آخر
امریکا با هزینههای هنگفت و پروژههای مختلف، در عرصه رشد و توسعه زنان در افغانستان، ناکام ماند؛ زیرا برنامه اساسی در این راستا نداشت و یا هم توسعه زنان از اهداف اساسی دولت امریکا نبود. دستاورد ایالات متحده در عرصه رشد و توسعه زنان در بیست سال حضور این کشور در افغانستان، به تعداد محدود زنان (۲۰۰۰) تن خلاصه میشود..
لینا رحمانی
No comments:
Post a Comment