وقتی یک چهرهٔ مشهور مانند راشد خان، در کمتر از یک سال دو زن میگیرد یکی سنتی برای داخل خانه و یکی مدرن برای بیرون این دیگر “مسئلهٔ خصوصی” نیست. این نمایش علنی مالکیت زن است.
چندزنی انتخاب شخصی نیست؛ سیستم قدرت است. سیستمی که زن را تقسیم میکند، طبقهبندی میکند و در نهایت او را به شیء تبدیل میکند. وقتی یک شخصیت عامه این رفتار را به شکل افتخارآمیز در محافل بینالمللی به نمایش میگذارد، او عملاً همان مفکورهٔ زنستیز و قبیلهای را مشروعیت میبخشد همان مفکورهای که امروز طالبان با آن زنان را زندانی کردهاند.
وقتی یک مرد یک «زن سنتی» برای حفظ پیوندهای خانوادگی میگیرد و یک «زن مدرن» برای عکس گرفتن و شرکت در محافل غربی، این نه فرهنگ است، نه آزادی این ابزارسازی زن است
یک زن برای پنهانکاری، یک زن برای نمایش.
یک زن برای “شریعت”، یک زن برای “شهرت”.
این توهین به هردو زن است.
اینکه برخی مانند این خانم میگویند “به زندگی خصوصی مردم کار نداشته باشید” فقط نشان میدهد که معیارهایشان انتخابی است.
وقتی پای زنستیزی واضح در میان باشد، سکوت به معنی همکاری است.
هیچ فعال حقوق زن نمیتواند به روی چندزنی لبخند بزند یا آن را بیاهمیت جلوه دهد
چهرههای عامه مسئول اند، چون الگو میسازند. وقتی آنان چندزنی را نرمال میکنند، آنها به هزاران مرد پیام میدهند که “میشود” زن را تقسیم کرد و باز هم قهرمان باقی ماند.
نه، نمیشود.
نه، نباید.
آنچه بیشتر از رفتار راشد خان مرا ناراحت میکند، سکوت و بیتفاوتی زنانیست که خود را «روشنفکر» و «جسور» نشان میدهند، اما در برابر چندزنی ناگهان همهچیز را “مسئلهٔ خصوصی” میخوانند.
مانند خانم فروتن
این سکوت ساده نیست ین نشان میدهد که زنستیزی را فقط وقتی میبینند که هزینه نداشته باشد.
راستش را بگویم، دیدن یک زن که چنین رفتار آشکار زنستیزانه را عادی میسازد، به همان اندازه نگرانکننده است که رفتار خود مرد.
گاهی سکوت یک زن، همان ظلم مرد را تکرار میکند
No comments:
Post a Comment