گاهِ عاشقی، ماندگاری در شکوهِ لحظههای بزرگ نیست؛
در نجواهای آرامیست که میان دو دل رد و بدل میشود.
در ازدواجهای ماندگار،
دو نفر یاد گرفتهاند «به جای فریاد»،
با صدای دل حرف بزنند.
مینشینند کنار هم،
بیهیچ نقابی، بیهیچ ترسی
و از دلشان میگویند؛
از شادیها، از دلواپسیها، از رویاهایی که با هم ساختهاند.
اما وقتی رابطه ماندگار نمیشود،
حرفها در گلو میماند،
نگاهها سرد میشود
و فاصلهها آرامآرام،
به جای لبخند میان دو دل قد میکشند.
آنجاست که کوچکترین سو تفاهم
به موجی بزرگ بدل میشود
و مهربانی، که باید نجاتدهنده باشد،
کمرنگ و کمرنگتر میگردد.
در رابطههای ماندگار،
احترام همچون نوری نرم
بر هر گفتوگو، هر اختلاف، هر تصمیم میتابد.
هیچکس برای بالا رفتن، دیگری را کوچک نمیکند.
محبت هم تنها یک واژه نیست؛
در یک چایِ بیبهانه،
در پیام کوتاهی شبانگاهی،
در دستی که لحظهای رها نمیشود،
جان میگیرد و معنا پیدا میکند.
اما رابطههای ناپایدار،
از همین جزئیات ساده تهی میشوند؛
قهرها طولانی،
فاصلهها عمیق،
و دلها تنها میمانند در کنار هم.
و در پایان،
تمام فرقِ یک رابطهٔ ماندگار با یک رابطهٔ ناپایدار
شاید در همین باشد:
در روابط ماندگار، عشق هر روز دوباره انتخاب میشود؛
و در روابط ناپایدار، عشق هر روز کمی خاموشتر میشود.
شیرین.ن مبارز
No comments:
Post a Comment