روایت اول، زن زیر پاشنههای ستم:
سرزمین ما سالهاست که زیر سایهی سنگین خشونت علیه زنان نفس میکشد. از چهار سال به اینسو، از زمانی که حاکمیت افغانستان به طالبان سپرده شد، احترام به زن یک واژه کمیاب
طالبان ازدواجهای اجباری و زیرسن را افزایش دادهاند؛ بسیاری از فرماندهان و مسوولانشان با دو یا سه دختر جوان و حتی کمسن، به زور و بدون رضایت، ازدواج کردهاند. محاکم بهجای اجرای عدالت، زنان را تحقیر، توهین و مجازات میکنند. زن در هر جایی که قدم میگذارد با دشنام، تحقیر و نگاههای سنگین طالبانی روبهرو میشود.
این ستم گسترده تنها به ساختار قدرت محدود نمانده و دنیای خانهها را نیز مسموم کرده است. بخشی از مردم عادی، زیر تأثیر فضای خفقانآور حاکم، این ستم را بر زنان خانوادهی خود اعمال میکنند. زن در بسیاری از خانهها در جهنمی میسوزد که طالبان ساختاند، اما آتش آن را نزدیکترین کسانش شعلهور نگه میدارند.
با کوچکترین اعتراض زن، مرد او را با اتهامهای ساختگی به زیر شلاق طالبان میکشاند. در مواردی دردناک، زنان با چاقو، تیشه و تبر به شکل فجیع مورد خشونت قرار میگیرند. بخش بیسواد و کمسواد جامعه نیز به تقلید از طالبان، خشونت را «طبیعی» میپندارد. بحران شدید اقتصادی و بیکاری، گره دیگری بر طناب دار زنان شده است.
شیرین، ن مبارز
No comments:
Post a Comment