نعمت الله تُرکانی
دوستان عزیز! این سروده را برای فرخنده ای سروده ام که بدست وحشی های قرن بوق به شهادت رسید. روحش شاد و هزاران نفرین به قاتلین او...
دلم گرفته از این فتنه های شیطانی...
نمود این همه ایمان به جهل و نادانی
نمود این همه ایمان به جهل و نادانی
جمیعتی که با خود کشند... مُسلمانی
براعتِ دل سنگین شان بُود فردا
به حور جنت و جوی شراب ارزانی
به حور جنت و جوی شراب ارزانی
کُشند و آتش نمرود را بر افروزند
به روی پیکر دلداده گان به آسانی
به روی پیکر دلداده گان به آسانی
همه به غیر محبت به نوع و نسل بشر
نفس کشند چو گوریلا هوای نفسانی
نفس کشند چو گوریلا هوای نفسانی
درون شان همه از عقده پر بُود امروز
و کار شان همگی جنگ وفکرِ ویرانی
و کار شان همگی جنگ وفکرِ ویرانی
***
خدای من چه شود گر کنی به قدرت خود
تمام این همه نا پاک را تو زندانی!!!
2 حمل 1394
خدای من چه شود گر کنی به قدرت خود
تمام این همه نا پاک را تو زندانی!!!
2 حمل 1394
This email has been checked for viruses by Avast antivirus software.
www.avast.com |
No comments:
Post a Comment