آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Tuesday, February 25, 2014

درست گویی - زبان دری

احمد غوث زلمی
بخش دوم 
در بخش نخست این نوشتار (روش های درست گویی ودرست نویسی در زبان) بیشتر به دشواری ها ونادرستی ترکیب ها و واژه ها در زبان نوشتارو گفتار پرداخته شد. دراین بخش می کوشم (افزون بر نشان دادن شیوه های درست نوشتاری وگفتاری واژه ها- وگاهی هم ترکیب ها-) به نادرستی جمله ها ازچشم انداز مفهومی نیر بپردازم


 
 

به شمافکرمی کنم، روی شما فکرمی کنم و به فلان مطلب فکر می کنم: "به شما فکر می کنم، روی شما فکر می کنم وبه فلان مطلب فکر می کنم" درنگارش وگفتار فارسی، مفهوم را به گونه ی روشن نمی رساند؛ زیرا فکردن به کسی یعنی چه؟ از سوی دیگر "روی شما فکر می کنم" نیز از منظر معنایی با اشکال رو به رواست؛ زیرا "روی" به معنای "صورت ،چهره وسطح " وروی کسی فکر کردن؛ یعنی در مورد صورت، چهره وسطح کسی فکرکردن؛ واین ها مفهوم رسایی ندارند . بهتر است به جای هردو جمله بنویسیم : "من به فکر شما هستم ویادرفکر شما هستم" وبه جای جمله ی "من به فلان مطلب فکر می کنم" خوب است نوشته شود: "درفکر فلان مطلب هستم". به جای به کارگیری واژه ی "فکر" نیز بهتر است از واژه ی "اندیشه" استفاده شود
روی شما حساب می کنم: این جمله نیز از چشم انداز مفهومی نادرست است؛ زیرا روی کسی حساب کردن؛ "یعنی کسی را خواباندن و روی بدن او جمع و تفریق وضرب وتقسیم کردن. به جای آن خوب است گفته شود: "من به شما اعتماد دارم ویا من به شما اطیمنان می کنم." ؛ زیرا واژه های "روی و حساب"بااین گونه کاربردها به لحاظ معنایی، مفهوم را نادرست می رسانند
نقطه ی نظر: به کاربردن این ترکیب نیز در جمله هایی مانند: "از نقطه ی نظر اجتماعی ویا اخلاقی ویا......" درست نیست؛ چون "نقطه ی نظر" مفهوم رسایی در کاربرد این جمله ندارد. بهتر است به جای آن گفته شود:از دیداجتماعی ویا"خورد یا خرد:دراصل، واژه ی "خرد" بدون "واو"است واز نگاه معنایی، ضد واژه ی "بزرگ" . نوشتن وتلفظ این واژه به گونه ی "خورد" نادرست است
تجلیل: "تجلیل" واژه ی عربی است، ومعنای اصلی آن "جل برسر مرکب گذاشتن " است؛ اما واژه ی دیگری که مفهوم مثبت را به جای "تجلیل در عربی می رساند- وبسیاردقیق نیز هست- واژه ی "تبجیل" است ونه "تجلیل"اما در فارسی واژه ی "بزرگداشت"وجوددارد که دراین صورت، بهتر است گونه ی پارسی آن، یعنی "بزرگداشت" را به کاربرد ونه "تبجیل" عربی را
به بهره برداری سپرده شد: بسیاری از رسانه های دیداری، شنیداری ونوشتاری این گونه می نویسند ومی خوانند: "چند پروژه (پنج، هفت ویا ...) در ولایت کابل به بهره برداری سپرده شد" واین نادرست است؛ زیرا "بهره برداری" کسی ویا فردی نیست که این پروژه ها به وی سپرده شود. بهتر است به جای این کاربرد نادرست، گفته و نوشته شود: از چند پروژه (دو، پنج،هفت و...) بهره برداری شد،چند پروژه مورد استفاده قرار گرفت ویا چند پروژه به بهره برداری رسید
بزرگداشت به عمل آمد: بسیاری از رسانه ها می نویسند : "از روز جهانی بهداشت ، بزرگداشت به عمل آمد"؛ اگر منظور "به عمل آمدن" عملی شدن هم باشد، تاجایی این گونه نگارش زیبا نیست. به جای بزرگداشت به عمل آمد"، بهتر است نوشته شود: "ازروزجهانی بهداشت بزرگداشت شد
امروز بالای کاروان نیروهای نظامی درقندهار، حمله صورت گرفت: واژه ی"بالا" در این جمله، مفهوم نارسا دارد؛ زیرا اگر منظور ما ازحمله بر سر(فرق) نیروهای نظامی باشد، کاربرد واژه ی "بالا" درست است؛ در غیر آن اگر منظور از حمله ی
عمومی برکاروان باشد ونه جهت مشخص، بهتر است به جای "بالا" از "بر" استفاده شودو به جای "صورت گرفت" نیز واژه ی "شد" آورده شود، به این گونه: "امروز برکاروان نیروهای نظامی در قندهار، حمله شد"روی آن بحث شد: نگارش واژه ی "روی " در این گونه جمله ها نادرست است مانند: "روی مساٴله ی فلسطین بحث شد ویا وی روی این موضوع گپ زد."؛ زیرا واژه ی "روی " به معنای چهره، صورت وسطح چیزی است؛ بنابراین نوشتن این که : روی مساله ی فلسطین بحث شد؛ یعنی در مورد چهره، صورت ویا سطح مساله ی فلسطین بحث شد، واین مفهوم رسایی ندارد. به جای آن باید نوشت: "درمورد مساله ی فلسطین بحث شد ویاوی در باره ی این موضوع گپ زد"جهت: واژه ی عربی است و به معنای سوی، راستا، طرف، علت وروی است. کاربرد آن به جای واژه های "خاطر" و"برای "مفهوم روشن ندارد (هرچند در برخی از فرهنگ ها ،جهت به معنای" به خاطر" و" برای "آمده است) ؛ اما اگر منظور ما از کاربرد واژه ی "جهت " سوی، راستا و طرف نباشد، بهتر است به جای آن، از" به خاطر" و"برای" استفاده شود
دستگیری : کاربرد واژه ی "دستگیری" به جای "بازداشت" و"گرفتاری"،درست نیست؛ بهتر آنست به جای" دستگیری " واژه های "بازداشت"ویا"گرفتاری" به کاربرده شود
دوصد تن ازباشنده گان...: در خبرها و گزارش های برخی از رسانه ها درکشور می خوانیم می شنویم که: دوصد تن از باشنده گان فلان ولایت در گرد هماییی اشتراک نمودند". اگر با حذف "تن از" و"گان"،این جمله را این گونه بنویسم که: دو صد باشنده ی ولایت..." زبانش رساتر می شود، وازسوی دیگرافزون برزیبایی در جمله، ویژه گی فشرده نویسی نیز رعایت می شود
شورشیان طالبان: آوردن دوواژه ی جمع، افزون براین که از چشم انداز زبان فارسی امروز با اشکال دستوری همراه است، ساختار نوشتاری را نیز "بدریخت" ونازیبا می سازد. پس بهتر است بنویسیم: "شورشیان طالب " ویا"طالبان شورسی" (به همین قیاس جنگجویان طالب ونه جنگجویان طالبان)اراکین: ارکان جمع "رکن" ودر لغت به معنای "مبنا، پایه ، ستون و..." آمده است؛ اما به کارگیری واژه ی "اراکین" به حیث واژه ی جمع رکن، نادرست است؛ زیرا "رکن"مفرد، ارکان جمع مفرد واراکین به عنوان جمع جمع نادرست است
به جای اراکین، بهتر است درجمع ،"ارکان" ودر مفرد واژه ی"رکن" به کاربرده شود. هرچند در برخی از فرهنگ ها، واژه ی"اراکین" به جای واژه ی جمع "رکن" آورده شده است؛ اما با توجه به روش های نگارش در زبان پارسی امروز، کاربرد آن خجسته نیست
امورات: "امور"در لغت ،جمع "امر" است ومعنای کارها، عمل ها، شغل ها وحادثه ها را می دهد. با توجه به روش های هنجاری در زبان فارسی ،"امور"به حیث جمع "امر" به کاربرده می شود ونه به گونه ی "امورات" یاجمع جمع
"
ابن سینا" یک فیلسوف بود یا"ابن سینا" فیلسوف بود؟: سال ها پیش، در کتاب"زبان شناسی وزبان فارسی" زنده یاد "پرویز ناتل خانلری" خوانده بودم: کاربرد واژه ی "یک" در جمله ی "ابن سینا یک فیلسوف بود"، به این دلیل نادرست است که : چندین ابن سینای مشهور وجود ندارد که بگوییم از شمار آنان، تنها یک ابن سینا فیلسوف بود؛ بنابراین بهتر است گفته شود: ابن سینا فیلسوف بود
بخش سوم
واژه های برابر فرانسوی و انگلیسی در زبان پارسی
کاربرد واژه های دخیل و متداول خارجی –به ویژه فرانسوی و انگلیسی- درزبان پارسی ، امروز به حدی رایج شده که در بسیاری حالات ،گوینده گان- وگاهی هم نویسنده گان - حوزه ی زبان پارسی را دچار اشکال وناملایمات نگارشی وگویشی می سازد
پاک سازی و بحث "سره سازی" زبان(با توجه به مساله ی تبادلات کالاهای فرهنگی میان کشورها) به گونه ی کامل امکان پذیر نیست (اگر امکان پذیرهم باشد. به فرصت فراگیروکارعلمی و دانشگاهی گسترده نیازمند است)؛ اما توجه به شیوه هایی که می تواند به غنامندی زبان پارسی بیفزاید، از مواردیست که می تواند- تاجایی- عملی شود؛ زیرا بسیاری از واژه های خارجی که امروز از سرمسامحه وسهل انگاری وارد زبان پارسی شده اند، برابر های جا افتاده و قشنگ آن یا در زبان فارسی وجود داشته واکنون فراموش شده، ویا هم با توجه به روش واژه گزینی هنجارمند،آن برابرها پذیرفته شده ویا در فارسی پدید آورده شده اند
دراین بخش می کوشم واژه های برابرفرانسوی و انگلیسی را در زبان فارسی نشان بدهم
Appartementآپارتمان : واحد مستقلی دریک ساختمان است و واژه ی برابرآن درزبان پارسی"کاشانه " است
Armes آرم : واژه ی فرانسوی است وبه معنای نشان ویژه ی دولت، موسسه، نهاد و...واژه ی برابر فارسی آن"نشانه " استAssistant اسیستانت. این واژه نیر فرانسوی بوده وبه مفهوم "معاون" است. واژه ی برابر فارسی آن "دستیار" است.: واژه ی فرانسوی است وبه معنای نهاد رسمی مرکب از صاحب نظران در علم و ادب هنر . واژه یAcademieاکادمی برابر فارسی آن "فرهگستان" است.
Academque.
اکادمیک :این واژه نیز فرانسوی بوده ومعنای مربوط به دانشگاه را می رساند. برابرآن درزبان پارسی "دانشگاهی "است
On call
آن کال : این ترکیب انگلیسی است و برابر آن درزبان پارسی "گوش به زنگ" است
On call""
وضیعتی است که شخصی در محل کار خود حضور ندارد ؛ اما موطف است ترتیبی دهد تا در هنگام نیاز بتوانند با او تماس بگیرند
Application form 
اپلی کیشن فورم : این هم انگلیسی است وبرابر آن درزبان پارسی "درخواست نامه " است
Application 
اپلی کیشن : برابر این واژه درفارسی"درخواست" است
اپوزیسسیون: واژه فرانسوی است و مفهوم افراد، گروه یا جبهه ی مخالف با سیاست دولت را می رساند. واژه ی برابر آن در فارسی "گروه مخالف" است.
Autobiographie 
اتو بیوگرافی : واژه ی فرانسویست و به معنایشرح حال کسی است که به قلم خودش نوشته شده باشد. برابر های فارسی آن "سرگذشت خود، زنده گی نامه ی خود وزنده گی نامه ی خود نوشت" است
My autobiographie 
مای اتوبیوگرافی : برابر فارسی این ترکیب "زنده گی نامه ی من و سر گذشت من" است
Automatic 
اتوماتیک : فرانسویست و صفت هرو سلیه یی که بدون دخالت انسان، خود به خود کارکند و عملی را نیز گویند که بدون فکر کردن انجام شود. برابر این ترکیب در زبان فارسی"خودکار وخودبه خود" است
Edit 
ادیت (ایدیت) : واژه ی انگلیسی است و مفهوم تصحیح وآماده سازی متن ( نوشتاری، شینداری وتصویری) را برای نشر می رساند. برابر فارسی این واژه "ویرایش" است
Editor
ادیتور : کسی که متن نوشته، صدا ویا تصویر را برای نشر آماده می کند. برابر فارسی آن "ویراستار" است
Organe
ارگان : واژه ی فرانسوی بوده وبرابر فارسی آن "نهاد"است. افزون بر این، در صورتی که واژه ی "ارگان" در ترکیب "ارگان نشراتی" به کار رود، آن جا واژه ی ارگان به معنای ترجمان است مانند:"هفته نامه ی پنجره، ترجمان (ارگان) نشراتی مردم افغانستان،ویا ترجمان (ارگان) در واقع نشریه یی که بیان کننده ی اندیشه و دیدگاه های یک سازمان یا حزب خاص باشد
Organization
ارگانیزاسیون : به معنای سازمان دهی است. واژه ی برابر آن در فارسی "سازمان" است
Organisa
ارگانیزه : به معنای سازمان داده شده است و ترکیب برابر آن در زبان پارسی"سازمند" است
Institut 
انستیتوت : واژه ی فرانسوی است وبرابر فارسی آن "دانش سرا" است
Guard 
گارد: واژه ی انگلیسی بوده وبرابرآن در زبان پارسی "نگهبان" است
Brochure:
بروشور  فرانسوی است وبه معنای متن چاپی با صفحات کم که اطلاعاتی در باره ی ویژه گی های کار، نمایش، نمایشگاه ونظایر آن را به دست می دهد. برابر آن" دفترک"است
Box 
بوکس: فرانسوی است وبرابر فارسی آن"مشت زنی" است
Boxer:
بوکسر : به معنای کسی که ورزش مشت زنی را انجام می دهد، فارسی آن "مشت زن" است
Bulletin
بولتن : به معنای گزارش کوتاه چاپی ازرویداد ها و خبرهای یک نهاد است، فارسی آن "خبرنامه" است
Biographie
بیوگرافی: واژه ی فرانسویست و برابر فارسی آن "سرگذشت یا زنده گی نامه" است
Paragraphe
پاراگراف : این واژه فرانسوی است و به مفهوم بخشی از یک نوشته است وبا آغاز سطر جداگانه، از بخش های دیگر جدا می شود.فارسی آن "بند" است
Partition 
پارتیشن: این واژه ی ترکیبی انگلیسی است و به معنای دیواری ثابت و نازک، برای تقیسم کردن اتاق بزرگ به بخش های کوچک تر. فارسی آن "دیوارک" است
Parliament
پارلمان : فرانسوی است وبه مفهوم نهادیست که نمایندگان مردم برای قانون گذاری در آن گردهم می آیند. برابر آن "مجلس نماینده گان" است
: Personnel 
پرسونل (پرسنل) : واژه ی فرانسوی است وبه معنای مجموع کارکنان یک نهاد یا کارکنان بخش ویژه ی آن. برابر فارسی این واژه "کارکنان" است
Projecteur
پروژکتور : فرانسوی است ودستگاهی برای تاباندن روشنایی قوی. برابر آن درفارسی "نورافگن" است
Terrasse
تراس : واژه ی فرانسوی است و مفهوم ایوان وسیع را می رساند. برابر فارسی آن "مهتابی "است
Test 
تست : انگلیسی است وبرابر آن در زبان فارسی"آزمون" است
Technocrate
تکنوکرات: فرانسوی است ومعنای کاردان فنی و هوادار حکومت متخصصان را می رساند. برابرآن در فارسی"فن سالار" است
Technocratique
تکنوکراتیک: به معنای ویژه گی حکومتی است که متولیان آن متخصصان باشند. برابر آن "فن سالارانه" است
Technocratie 
تکنوکراسی: برابر آن "فن سالاری" است
Technologie
تکنولوژی: فرانسوی است ودر فارسی "فناوری" می گویند
Technologist
تکنولوژیست : برابرآن در فارسی "فناور" است
Technologique
تکنولوژیک: به معنای وابسته به فناوری است ودر فارسی "فناورانه" باید گفت 
Technique:
تکنیک : واژه ی فرانسوی است است و به معنای روش یا مهارتی است که در یک کار فنی یا عملی به کار می رود. برابرفارسی آن"فن"است
Departement
دیپارتمنت : فرانسوی است و به معنای بخشی ازیک نهاد است. برابر فارسی آن"بخش"یا"گروه" است
Décor:
دکور : فرانسوی است وفارسی آن "آرایه" است
Decoration:
دکوراسیون : معنای آرایه مانند: صحنه آرایی وخانه آرایی "را می رساند. برابر فارسی آن واژه ی "آرایش"است
Remote control
ریموت کنترول : واژه ی انگلیسی است وبه معنای دستگاهی برای اداره ی ابزار برقی ازراه دور. فارسی آن"دورفرمان" است
Symbole
سمبول: فرانسوی است و آنچه نشانه یا مظهر چیز دیگری باشد. فارسی آن واژه های "نماد، رمز ونشانه" است
Symbolique
سمبولیک: برابر فارسی آن "نمادین ورمزی" است.
Subside
سوبسید : فرانسوی بوده وبه معنای کمک مالی دولت برای کاهش گرانی است. برابر فارسی آن "یارانه" می باشد
Form:
فورم : فرانسوی است ودر فارسی به آن "برگه" می گویند
Folklore:
فولکلور : اصل این واژه فرانسوی است وبه معنای مجموعه یی اداب ورسوم توده ی مردم ، افسانه ها وتضیف های عامیانه. برابر فارسی این واژه ی ترکیبی "فرهنگ مردم" است
Folklorique:
فولکلوریک : به معنای "مربوط به فرهنگ عامه" وبرابر آن در فارسی "مردمی "است
Copie
کپی: واژه ی فرانسوی است وبه معنای نسخه ای که به گونه ی کامل شبیه نسخه ی اصلی باشد. برابر فارسی آن "رو نوشت" است
Loge 
لوژ: فرانسوی است وبه معنای محل ممتاز و خاص در تالار نمایش . برابر فارسی آن "جایگاه" است
LISTe 
لست: این واژه فرانسوی است وبه معنای گونه ی اسامی افراد، اشیا و... می باشد، برابر فارسی آن "فهرست" است
Hormonie
هارمونی: نیز واژه ی فرانسوی است وبه مفهوم سازگاری اجزا بایکدیگر می باشد.برابر واژه ی "هارمونی" در فارسی "هماهنگی" است
HerMonique:
هارمونیک:به معنای "دارای همآهنگی " است. برابر فارسی آن "همآهنگ "است
Amateur
آماتور: فرانسوی است وبه معنای کسی است که کاری را به خاطر علاقه انجام می دهد و آن کار شغل اصلی او نیست . وبرابر پذیرفته شده ی آن درزبان فارسی، "غیرحرفه یی" است
Stereophonic
ستریوفونیک: واژه ی ترکیبی انگلیسی است وبه مفهوم سیستم ضبط یا پخش است. در فارسی می توان برابراین واژه ی ترکیبی را"چند آوا ویا چند آوایی" نیز به کار برد
Park
پارک: این واژه انگلیسی است ودر زبان فارسی می توان "توقف" نوشت
Parking 
پارکنگ: به معنای محل توقف وسیله ی نقلیه بوده ودرفارسی به آن "توقفگاه" می گویند
Rewinder
ریوایندر: انگلیسی است و دستگاهی برای عقب بردن نوار ویدیویی و صوتی می باشد. فارسی واژه ی ریوایندر "برگردن" است وحوزه ی کاربرد آن درزمینه ی فنی و مهند سی است
Headphone 
هدفون: انگلیسی است وعبارت از یک جفت گوشی که با اتصال به دستگاه صوتی یا تصویری صدا به طورمستقیم و بدون پخش شدن در فضا دریافت می شود. در فارسی به آن "دوگوشی " گفته می شود
Helicopter
هلیکوپتر: فرانسوی است وبه معنای هواپیمایی می باشد که بادوبال بزرگ چرخنده می تواند به طور عمودی به هوا بلند شود وبه حالت ایستاده در هوا بماند. در فارسی برابر آن"چرخبال وبالگرد" است
Work shop
ورکشاپ: واژه ی انگلیسی است وبه جلساتی گفته می شود که مشکلات علمی در آن طرح وراه حل های آن ها با همفکری و همکاری اشتراک کننده گان بررسی وبا نظر صاحب نظران نتیجه گیری می شود. برابر فارسی آن "کارگاه آموزشی" است
Congress
کنگرس: واژه ی فرانسوی است وبه نشست هایی اطلاق می شود که اشتراک کننده گان درآن ها، نماینده گان دولت ها، سازمان هاو... یا متخصصان امور فرهنگی ، ادبی، اجتماعی، سیاسی و... هستند. برابر این واژه در زبان فارسی "همایش" و "گردهمایی" است
 
 
 
 

No comments: