نورالدین
همسنگر
طعمهٔ دام حریص جانور ها می شود
فصل
سبز زند ه گی تاراج بیداد خزان
میهنم
قر بانی خوف وخطر ها می شود
مر دم
از تاب نفس افتاده در جنگ وستیز
آلهءدست
فریب راهبر ها می شود
زادگاهم
با تن رنجور از جور زمان
پای در
بند عذاب کور وکر ها می شود
شاخه
زار آرزوخشکیده از باد غضب
جنگل
ما زخمی تیر وتبر ها می شود
برگ
آسایش زباغ سینه ها افتاده خاک
پایمال
هر خس وخار گذ ر ها می شود
نام من
گشته فراموش خیال وخاطری
درج در
اسناد مفقودالاثر ها می شود
بیم آن
دارم وطن از طالع نا شاد ما
غرق
تالاب جفای شور وشر ها می شود
کاروان
پیموده راه منزل مقصود را
راه ما
سد حصار خود نگر ها می شود
میهنم
مانده میان موج توفان بلا
پهنهٔ
گشت وگذار بی هنر ها می شود
در
هراسم این وطن با کوله بار غم بدوش
شهرهٔ
دوران وسر خط خبر ها می شود.
هالند-جون
۲۰۱۳
No comments:
Post a Comment