بهار را
لذت ایست چه باستانی
که غریق در قلب شادابش
زمرد گوهرشادان ز امیدها
بهار را
کانِ عطریست از دیار گل
که بپاشد لعل تندیس و تفکر
در میان ذهن سردی ها
بهار را
حیرت ایست از خشکی های سال
و جرأت ای که بارد نور خوشبختی
سرزمین سرد تنها را
با امیدها
مارچ ۲۰۱۳میلادی
No comments:
Post a Comment