آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Friday, January 18, 2013

برگرفته شده از کتاب سیطرّ 1400 سالۀ اعراب بر افغانستان


در شناختی بنيادينه های ستم بر زنان
سليمان راوش
 گفتيم  انسان انديشمند و محقق نمی تواند مانند ساير بخش های ديگر جامعه با مسايل و پديده ها ، قشری و يا سطحی بر خورد داشته باشد ، ويا در پی حل موقت و نا موثر مشکلات اقدام نمايد .

کار محقق و انديشمندان عرصه های اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و ديگر هيکل های معنويت اين است که کالبد ها را در دستگاه تحقيقاتی روند هايی فلسفی ، عـقيدتی و فرهنگی و تاريخ ، همه جانبه تجزيه و تحليل نمايد تا علت  نا هنجاری های ساختاری هيکل ها را در يابد.
مثلأ يکی از نابهنجاری های ساختاری اجتماعی ، ستم بر حقوق انسانی زنان و حتی ناديده انگاشتن زن به مثابه ء انسان است ، و اگر انسان هم به شمار می آيد ، انسان دست دوم  است و فاقد ارزش های مساوی با مردان.
برای کسی که معتقـد به آفرينش زن و مرد به مثابه دو انسان نامتجانس ودر عين حال مساوی و مکمل يکد گر است ، اين پرسش خلق می شود که : چه بايد کرد؟ که تفکراستبداد بر زنان را از بين برد تا جامعه معتقـد به ارزش های انسانی زنان شوند.  انهايکه سطحی انديشند، حل مسله را در به ميان آوردن ريفرمها دانسته و يک سر ی از قوانين برای حقوق زنان مثل حق تحصيل ، ازادی کار ، حق انتخاب و حق رأی ، و غيره را مطالبه می کنند ، و يا مهربانانه اعطا می فرمايند. اين نوع بذل و بخش ها عمومأ  از سوی دولتمداران و صاحبان صنايع سياسی که در پی سود و قدرت و شهرت اند به عمل می آيد، تا بدين وسيله بازار يا بی کرده باشند واز فروش امتعه های تقلبی ، از اکت دفاع از حقوق و ازادی های زنان سودها برده باشند.  اما آيا اين ريفرمها و بذل و بخش ها می تواند در جهت تامين ازادی و برابری مرد وزن در جامعه کمک کند. تجارب تاريخی و واقعيت های عينی جوامع مسلمان که در آن حقوق زن از لحاظ عقـيدتی به شکل بسیار ظالمانهء پايمال است ، نشان داده و می دهد که اين ريفرمها و منبر گرفتن ها برای جلب ترحم بر زنان و خيرات جمع نمودن چيز های بنام آزادی حق آزادی زن نه تنها حقوق زنان را تامين نميدارد ، بلکه در اثر جمع آوری خيرات ها زنان را از ما هيت آزادی بی خبر نگهميدارد ، و آنها گمان می کنند که همين صدقات و خيرات ها در حقيقت بدست آوردن  آزادی هاست . زيرا زنان از روز پيدايش خويش مطابق اديان سامی عنصر محکوم و تابع مرد و برای مرد آفريده شده است و زنان که  از قرنها تا به امروزبا تفکر محکوميت زيسته اند نمی توانند مفهوم آزادی  راجدا از فرامين دينی و عقيدتی که به آن ايمان  دارند باور کنند ، بنأ ، برای آن عده از زنان  که اندکی چشم و گوش شان با تمدن آشنا شده است در چوکات  حفظ باور های عقـيدتی خويش اين صدقات و خيرات  ها را رسيدن به معراج آزادی تلقی می دارند . اکنون برای يک انديشمند اين سوال پيش می آيد که : چه بايد کرد؟  که زنان جامعه پی به آزادی واقعی خويش ببرند . اينجاست که محقق انديشمند نخست به پرسش های که در بخش اول اين مقال  از آن ياد گرديد ، متوسل می شود . مثل : چرا؟ زن بايد محکوم باشد . در کجا بيشترين زنان را محکوم می شمارند؟. کی ها؟ زنان را محکوم داشته است ؟. کی ؟ اين محکوميت آغاز يافته است ؟.  با پيش کشيد اين پرسش هاست که پژوهشگر که در پی آزادی زنان  و آشنای زنان به حق و حقوق شان است . در قدم اول به رد يابی های محکوميت زنان می پردازد و کار را از پيدايش انسان می آغازد و در اين پروسه حقيقت پيداش  زن را می خواهد بررسی  نمايد  .
 انديشمند در روند آغاز کار خويش و قبل از آن از جريان رويداد ها ومطالعات عمومی  در حافظه دارد که بيشترين ظلم بر زنان از سوی مذهبيون بوده و و در جوامع اسلامی ، بخصوص زن مقام انسانی خود را از دست می دهد. اگر يک محقق ، زاده ی يک چنين جامعه ای است  مسلمأ از جامعه خويش می آغازد و در پی حل يافت ها برمیآيد .  زيرا او معتقد است  که اگر کسی ادعای خدمت به بشريت را دارد . نخست او بايد خدمت  به خود نمايد، بعد به خانواده خود ، به  جامعه ء خود ، تا برسد به جامعه بشری . کسی که به خود رسيده نتواند ، مشکل خانواده  و جامعه خود را حل نتواند ، به نظر می رسد ادعای خدمت و حل مشکلات جهانی از سوی چنين کسی بايد کذب باشد.  بنأ ، اينجا محقق و انديشمند که می خواهد ستم  بر زن را ريشه يابی کند ، در جامعه مسلمان و عقب ماندۀ مانند افغانستان زندگی می کند ، به ويژه  امر مهم برای او اينست که زنان سر زمينش  درطی قرنها بنا به دستورات دينی به ظلم ها و ستم ها گير مانده است .  اينجاست که محقق می پرسد که چه بايد کرد؟ بايد مقام و منزلت زن و هدف خلقت زن را در اديان مطالعه نمود يعنی در کتاب های آسمانی. و ديگر اديان که متکی به خرد اند و خدا را از طريق خرد و استدلال های عقلی باورمند هستند و به آفرئنش انسان برخورد عقلی دارند ، به علم معتقد اند و دانش بشری را در کشف راز ها پيدايشی انسان و جهان قبول نموده و از افسانه  هاو ترفند های باوری  در اتکا به علم و خرد فاصله می گيرند.
ادامه دارد ---



No comments: