آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Friday, January 18, 2013

سروده های از رویا افسون

اعدام پنجره
-----------
در این برزخ تنهایی
ازخودم از تو از حرف
از صدا از لحظه ها
خالی ام خالی
آگنده از سکوتم
پر و بال می شوم از دلتنگی
می پرم سوی پنجره ی
پنجره ها اعدام شده اند
سحرگاهی
----------
آب از حنجره ی امواج
باد در همهمه ی گنگ خودش
آتش و خاک
... همهء چهارعنصر
فریاد کنند
ای انسان
نفرت و جنگ همزاد تو نیست
زندگی خواب سحر گاهی کوتاه است
عشق رویای همین خواب تو است
خیابان
-------
آیا می شود روزیمن و تو
مثل دو درخت عاشق
فارغ از دغدغه ها
دست در دست هم
به خیابان برویم
و درختان همیشه ایستاده
بر جاده ها را
سلام گویم


No comments: