اعدام پنجره
-----------
در این برزخ تنهایی
ازخودم از تو از حرف
از صدا از لحظه ها
خالی ام خالی
آگنده از سکوتمپر و بال می شوم از دلتنگی
-----------
در این برزخ تنهایی
ازخودم از تو از حرف
از صدا از لحظه ها
خالی ام خالی
آگنده از سکوتمپر و بال می شوم از دلتنگی
می پرم سوی پنجره ی
پنجره ها اعدام شده اند
پنجره ها اعدام شده اند
سحرگاهی
----------
آب از حنجره ی امواج
باد در همهمه ی گنگ خودش
آتش و خاک
... همهء چهارعنصر
فریاد کنند
ای انسان
نفرت و جنگ همزاد تو نیست
زندگی خواب سحر گاهی کوتاه استعشق رویای همین خواب تو است
----------
آب از حنجره ی امواج
باد در همهمه ی گنگ خودش
آتش و خاک
... همهء چهارعنصر
فریاد کنند
ای انسان
نفرت و جنگ همزاد تو نیست
زندگی خواب سحر گاهی کوتاه استعشق رویای همین خواب تو است
No comments:
Post a Comment