در دورهٔ دوم حاکمیت طالبان، خشونت علیه زنان افغانستان به اوج بیسابقهای رسیده است؛ از شلاقزدن و تحقیر علنی تا قتل و ناپدیدسازی.
طالبان با صحنهسازیهایی مانند «خودکشی» و غرقسازی، زنان را در تاریکی کامل نابود میکنند.
اما آنچه بحران را سنگینتر کرده، بیاعتنایی نخبگان، روشنفکران و چهرههای مؤثر جامعه است؛ قشرهایی که میتوانستند صدای زنان باشند، اما با سکوت و بیتفاوتی خود، عملا میدان را برای تداوم جنایت خالی گذاشتند. این سکوتِ قشر آگاه، خطر را چند برابر کرده و زنان را بیپشتوانهتر از همیشه در برابر ماشین خشونت رها نموده است.
در سطح جهان نیز نهادهای حقوق بشری و فعالان به ظاهر مدافع حقوق زن، با نشستهای نمایشی و بیثمر، فقط چهرهٔ مسوولیتپذیری به خود گرفتهاند. طی چهار سال گذشته هیچ اقدام مؤثری برای نجات زنان انجام نشده؛ همه از شلاقزدن و قتل علنی زنان آگاهاند، اما مهر خاموشی بر لب دارند.
در داخل کشور نیز اکثریت مردان و پیروان تفکر طالبانی، نه در کنار زنان و دخترانشان ایستادند و نه در برابر ظلم واکنش مسوولانه نشان دادند. آنان همچنان زن فرمانبردار میخواهند، بیآنکه دریابند اگر امروز خاموش بمانند، فردا سرزمینشان و حتا پسرانشان در چنبرهٔ طالب و طالبمنشی فرو خواهد رفت.
#جنبش آزادی بخش زنان، شیرین. ن مبارز
No comments:
Post a Comment