بیگمان معضلات مهاجران افغانستانی در پاکستان به مسئلهٔ ممنوعیت کاری ختم نمیشود؛ دولت پاکستان بعد از حاکمیت طالبان و پذیرش موج جدیدی از مهاجران عمدتاً سیاسی و افراد تحت خطر، سیستم ویزهاش را مبدل به یک بخش پر درآمد مالی کردهاست؛ طوریکه نهتنها درخواست تمدید هر ویزه ۲۰ دالر هزینه برمیدارد، بلکه در کنار آن برای صدور هر ویزه حدود صد دالر از طریق کمیشنکاران از متقاضیان افغانستانی پول اخاذی میکند. قبلاً مهاجران سالی دو مرتبه نیازمند تمدید ویزههایشان بودند، یک خانوادهٔ پنج نفری شبیه خانوادهٔ فهمیه، ناگزیر میشدند با فیس ویزه و پول دریافت آن حدود ۱۲۰۰دالر هزینه کنند. بعد از تحولات اخیر؛ جنگ میان طالبان و حکومت این کشور بر سر دیورند، همچنان قطع بودجههای حقوقبشری از سوی ترامپ در این کشور که یک بخش آن حمایت مالی از مهاجران افغانستانی در این کشور بود، باعث شده تا دولت این کشور، تصمیم به اخراج سرتاسری مهاجران افغانستانی از جمله مهاجران سیاسی و گروههای تحت خطر را نیز روی دست بگیرد. در کنار این، سیستم خدمات تمدید ویزه نیز از شش ماه به یک ماه کاهش یافتهاست. بهطور مثال، قبلاً اگر یک خانوادهٔ ۵ نفری مجبور به هزینه کردن ۱۲۰۰ دالر در سال برای تمدید ویزهاش میشد، اکنون مکلف است در هر یک ماه بعد یا هر دو ماه (پروسهٔ صدور ویزه کمازکم نزدیک به دو ماه را در بر میگیرد تا ویزای یک ماهه صادر شود) بعد حدود ۶۰۰ دالر هزینهٔ درخواست ویزه را دریافت میکنند. فهمیه در رابطه با این موضوع میگوید: «شرایط زندگی در پاکستان بسیار سخت است؛ از یکسو فشارهای دولت پاکستان و تغییر سیستم ویزا که به یک ماه کاهش یافته و از سوی دیگر، نداشتن درآمد منظم. من سرپرست خانوادهای چهار نفره هستم که همهٔ اعضای آن دختر هستند. با اینکه هر روز اخبار ورزشی میخوانم، درآمدم بسیار اندک است، حتی هزینه کرایه خانهام را هم پوشش نمیدهد. اما به ناچار این کار را ادامه میدهم، هرچند درآمدش کم باشد.» این سیاستها بیشتر از همه زنان تکوالد را هدف قرار میدهد؛ زنانی که علاوه بر فشار مهاجرت، از مادر بودن و پرورش کودکان ناگزیرند معیشت و نیازهای ابتدایی مالی خانوادههایشان را نیز برآورده کنند. در عین حال باید مواظب پوشش، روابط اجتماعی با مردان و رفت وآمدهایشان نیز باشند تا مبادا مورد قضاوتهای منفی اطرافیان، دوست/آشنا و خانوادهای گسترده قرار نگیرند. قرار گرفتن این گروه از زنان در مرکز تقاطع فشارهای تبعیضآمیز، مهاجرت را بیشتر از بقیهٔ گروهها برای آنان منحیث یک تجربهٔ تلخ معرفی میکند.
از طرف دیگر، عدم حمایت این زنان از سوی گروههای حقوقبشری داخلی وابسته به نهادهای تمویلکننده، همچنان باعث فرو رفتن و فراموشی بیشتر آنان در قعر سیاستهای مهاجرستیزانهٔ دولت میزبان گردیدهاست. گروههای حقوق بشری که بهنام کمک به زنان تحت خطر از جمله خبرنگاران، کارمندان دولت سابق، فعالین و مدافعین حقوق زنان پول و پروژه دریافت میکنند، اما ظاهراً به زنان مستحقی چون فهمیه هیچ سهمی را در نظر نمیگیرند. فهمیه در رابطه با این مورد بیان میدارد: «نمیدانم دلیلش چیست؟ اما همین موضوع باعث شده که از همهٔ نهادها و کشورهایی که مدعی حمایت از حقوق زنان و خبرنگاران هستند، ناامید شوم. با اینکه اسناد کاری رسانهای و سابقهٔ طولانی در فعالیتهای حقوق بشری دارم، تاکنون موفق به دریافت پذیرش از هیچ کشوری نشدهام.» عرضهٔ رنج زنان مهاجر شبیه کالای قابل معامله و دریافت پول در برابر آن، زمینهٔ سود مالی و غیر مالی خوبی را برای بازار کاسبان و دکانداران حقوق بشری وابسته به سیستم آماده کردهاست. سازمانها و نهادهای حقوق زنان داخلی با ارائهٔ گزارشها، تصاویر و نوارهای تصویری از وضعیت بغرنج زنان مهاجر در ایران و پاکستان، بودجههای هنگفت مالی بهدست میآورند، اما بخش بزرگی از این پول یا به جیب خود این نهادها میرود یا به افراد مورد نظر خودشان از جمله اقارب و دوستان شخصی اختصاص داده میشود.
در کنار این، تعقیب مهاجران توسط پلیس و دستگیری و اخراج آنان از مسائل محوری زنان مهاجر تحت خطر مستقیم طالب، در این کشور است. فهیمه چندی قبل از سوی پلیس این کشور دستگیر و به حاجی کمپ راولپیندی برای دیپورت منتقل گردید: «تاریخ ۲۵ فوریه ۲۰۲۵ توسط پلیس پاکستان بازداشت شدم. بارها بهدلیل نداشتن ویزا مجبور به فرار شدم. حتی شبی را با دخترانم در خیابان سپری کردم. مدت دو روز و یک شب در حاجی کمپ تحت بازداشت بودم و با دادخواهی رسانهها و نهادهای حقوق بشری آزاد شدم. اگر به افغانستان اخراج میشدم، با خطر جانی و احتمال زندانی شدن روبهرو بودم؛ همانطور که هزاران زن و دختر دیگر گرفتار شدهاند. سختگیریهای دولت پاکستان، تغییر سیستم ویزا و مشکلات اقتصادی باعث شده که تهیهٔ ویزا با هزینهٔ ۵۰۰ دلار در ماه بسیار دشوار شود. در حال حاضر در وضعیت بسیار دشواری قرار دارم و توان پرداخت هزینهٔ ویزا را ندارم تا حداقل از بازداشت در امان باشم. این شرایط فشار زیادی بر روان من و خانوادهام وارد کرده و تحمل آن بسیار سخت شدهاست. تاکنون هیچ نهاد حامی خبرنگاران از من حمایت نکرده و احساس میکنم که صدای خبرنگاران خاموش شده و کسی ما را نمیشنود.» البته فهمیه نخستین زن مهاجر تحت خطر نیست که در خطر اخراج از این کشور قرار میگیرد، چندی قبل، زنان دیگر از جمله زهرا موسوی فعال حقوق زنان و فرشته سدید خبرنگار نیز برای اخراج دستگیر و به حاجی کمپ منتقل شدند.
در سه سال گذشته، هزاران زن افغانستانی بدون مدرک و یا آنهایی که به دلایل اقتصادی قادر به تمدید مدارک اقامتی خود نیستند، با تعقیب، آزار و اذیت، اخاذی پلیس و خطر اخراج مواجه بودهاند. این معضل باعث محرومیت ساختاری آنان از دسترسی به گرفتن خانه و سرپناه قانونی، آموزش، درمان و صحت نیز شدهاست. این زنان نهتنها در کشور خود از سوی حکومت طالبان بنا بر جنسیتشان از حق دسترسی به خانه، درمان و آموزش و کار محروماند که در کشورهای همسایه نیز از سوی دولتهای مردسالار پاکستان و ایران نیز بنا بر وضعیت غیر شهروندیشان از این حقوق بنیادی و انسانی محروم میگردند؛ تجربهای مضاعف از تبعیض!
پرداختن به وضعیت زنان مهاجر در پاکستان، نهتنها بازتاب تجارب فردی است که همچنان بازگو کنندهٔ واقعیتی تلخ و فراگیر است که هزاران زن با آن دستوپنجه نرم میکنند. این زنان نهتنها خانه، حقوق، کرامت، مقام انسانی و آیندهٔ خود را در کشور خود از دست دادهاند، بلکه در کشور میزبان نیز بدون اعتنا به وضعیت استثناییشان، مستحق هیچ نوع حق انسانی شناخته نمیشوند. سکوت در برابر سرنوشت این زنان، پذیرش آشکار و خاموشیِ درد زنان در تبعید است. زنان در میان عناصر سیاستهای مردسالاری، از یکطرف با چماق اسلام کوبیده میشوند و از طرف دیگر با چماق سیاستهای ناسیونالیستی؛ دین/اسلام و ناسیونالیسم، دو عنصری که همواره تن زنان را مورد بهرهبرداری قرار دادهاند و از منابع اصلی ستم بر زن محسوب میشوند.٢١ ثور ١٤٠٤ نيمرخ
No comments:
Post a Comment