نقد انتقادی بر مقالهٔ شرلی بنارد
۱. تحریف آگاهانه واقعیتها
خانم شرلی بنارد در گزارش خود تلاش دارد وضعیت زنان در افغانستان را «عادی» و حتی «قابل پذیرش» نشان دهد. این تحریف، نه از سر ناآگاهی، بلکه بخشی از یک برنامه تبلیغاتی آگاهانه است که در امتداد سیاستهای همسرش، زلمی خلیلزاد و دیگر لابیگران غربی قرار میگیرد. در واقعیت:
چند زن فقیر که ناچار به دستفروشی با کراچیاند، نه نماد آزادیاند، نه نشانهٔ توانمندی، بلکه مظهر زندهٔ فقر، بیحقوقی و درماندگی مطلق زنان در نظام طالباناستند.
۲. استفاده از "نمادهای غلط" برای شستوشوی چهرهٔ طالبان
اینکه زنانی در رستورانتها یا بازارها دیده شوند، بههیچوجه به معنای حضور امن و برابر آنان در جامعه نیست. طالبان هرگز آزادی شغلی، تحصیلی یا مدنی را برای زنان به رسمیت نشناختهاند، بلکه:
صدها هزار دختر از آموزش محروماند؛
کار زنان در بسیاری از نهادهای دولتی ممنوع است؛
فعالیت زنان در رسانهها، ورزش و هنر ممنوع شده؛
حتی حق سفر بدون محرم شرعی را ندارند.
گزارش خانم بنارد این واقعیات را عامدانه نادیده میگیرد.
۳. امنیت برای کی؟
استناد خانم بنارد به «امنیت کرزی و عبدالله» بهعنوان شاهد مصونیت در افغانستان، نمونهای از فریب استراتژیک است. این افراد نه اپوزیسیوناند، نه مردم عادی. آنان جزئی از ساختار قدرت سابقاند و حضورشان در کابل بدون تهدید، ناشی از توافقهای پشتپرده است، نه نشانهٔ امنیت عمومی.
۴. اهداف پنهان پشت این مقاله
این مقاله در واقع بخشی از یک تلاش سازمانیافته است برای:
مشروعیتبخشی به طالبان؛
زمینهسازی برای لغو تحریمها؛
عادیسازی روابط بینالمللی با طالبان؛
و در نهایت، بازگرداندن طالبان به جامعه جهانی.
این در حالیست که مردم، بهویژه زنان و اقلیتها، هنوز از ابتداییترین حقوق انسانی خود محروماند.
۵. فقر ≠ آزادی
تبدیل زنان میوهفروش به «نماد پیشرفت»، نوعی توهین آشکار به کرامت زن افغانستانی است. زنانی که برای زندهماندن از روی ناچاری کار میکنند، قربانیاند، نه قهرمانان اقتصادی نظام طالبانی.
جمعبندی:
مقاله خانم بنارد، نمونهای بارز از روایتسازی جعلی است که سعی دارد تصویر سفید از واقعیتی سیاه بسازد. در حالیکه اکثریت زنان در خانهها زندانیاند، مدارس به روی دختران بسته است، و صدای اعتراض خاموش میشود، این مقاله خنجریست بر زخم زنان افغانستانی است!
# جنبش آزادي بخش زنان،شیرین مبارز
No comments:
Post a Comment