.زن یک (مادر) مهربان و از خود گذر است.
- زن یک (دختر) دلبند و طناز است ،
- زن یک (خواهر) مهربان و دلسوز است.
- زن یک معشوقه ، یک همسر ، یک همسفر ، و یک شریک زندگی یک مرد است.
**********
- زن یک معشوقه ، یک همسر ، یک همسفر ، و یک شریک زندگی یک مرد است.
**********
*هرگز مردان از زنان
قویتر نیستند.
*هرگز زنان ناقص العقل و ضعیفه هم نیستند،
*هرگز زنان از قبرغه چپ یک مرد ساخته نشده است .
اینها همه دروغ های من دراوردی ، ناشی از یک تفکر خودبلند بینی کاذب یک مرد در جامعه (مرد سالار قرون وسطایی) بود و است،
که متاسفانه این تفکر را به خدای دانا و توانای کل آدرس داده اند ،
که بنظرم این تفکر یک کفر مطلق و یک گناه بزرگ بود و هست ، که بخدا ( خالق عالم ) تهمت بستند ،
خدا را ظالم تر ، مکارتر ، نادان تر ، خود خواه تر ، عقده مندتر ، خون خوارتر ، محتاج تر از خود شان به بشریت معرفی کرده بودند.
*******
چطور میتواند یک زن ضعیفه باشد ؟
چطور میتواند بشر امروزین قرن ۲۱ بسیاری از حقایق هستی را با خرد و استفاده از علم ( تجربه و مشاهده) میداند،
اما خالق هستی ، آن عالم مطلق نمیدانست ؟
این حقیر از ورای علم ژنیتیک ، فیتال مدیسین و ژنیکولوژی که همه بر پایه علم ( یعنی مشاهده و تجربه) استوار است ، نه با ( عقیده جزمی ) ،
و من که خوشبختانه ۴۸ سال عمر پربارم را ( تا درجه PHD ) درین رشته صرف و خدمت به انسانیت، چه در وطن ، چه هفت سال در پاکستان ، و سی سال در اروپا کرده ام ،
به این بنیاد معتقدم، نه با تفکر غلط قرون وسطایی که در بالا ذکر کردم .
*****
- تحقیقات بسیار زیاد دانشگاهی در کشور های مختلفه نشان داده است ، که تا حدود ( ۷۵ ٪ ) سقط های مراحل اول حاملگی که از هفته اول تا ۱۶ حاملگی رخ داده و مطالعه شده بودند ،جنین های مردانه بودند ، نه زنانه.
یعنی پسران ( مرد های اینده ) ، بیشتر سقط میشوند تا زنان اینده.
- ریسریج های بسیاری نشان داده است که یک زن ۷ تا ۱۰ سال بیشتر از مردی زندگی کرده است و میکند که در عین سال هر دو متولد شده بودند.
آیا این ده سال عمر بیشتر یک زن نسبت به یک مرد علامه ضعف و ضعیفی یک زن است ؟،
با وجودیکه یک زن در طول عمرش ممکن بالاتر از ده طفل تولد یا سقط کرده باشد ، ممکن تا دو سال از شیره وجودش ، طفلش را شیر داده باشد ،
با وجود آنکه در هر ماه مدت ، تقریبا یک هفته خونریزی ماهوار داشته است.
*******
در مطالعات علمی که در دانشگاه های مختلفه جهان ( در سیستم های عصبی ) صورت گرفته است ژن زنانه در کروزوم ( XX) را برتر و بهتر شناخته اند.
-زنان از نظر شنوایی حساس تر و قویتر از مردان اند.
چون زنان صدا های ضعیف و پایین ( پسپسک ) را با فریکانس های خیلی پایین ، نسبت بمردان خوب درک ،و احساس میکنند، و میشنوند.
- در حس بینایی ، با وجودیکه مردان ( دید محیطی ) بهتری دارند ، اما دید زنان در شناخت رنگ های مختلفه خیلی بالا و بهتر از مردان اند ، مثلا زنان در شناخت و تفکیک دقیق رنگ های سبز یا زرد ، یا سرخ ، ووو ( هفت رنگ بنیادی سرخ/ نارنجی/ زرد /سبز/ آبی/ نیلی/ بنفش) دید دقیق تری دارند ، آنها میتوانند انواع و تعداد مختلفه مثلا رنگ های سبز مختلفه را ، یا سرخ ها را بخوبی تفکیک کنند ، مثلا زنان میتوانند ده ها گونه رنگ سبز را که به فریکانس های مختلفه از یک جسم ، مثلا (یک تکه گلدار) انعکاس می یابد ، بدرستی و وضاحت تفکیک کنند. ،
اما در چشم مردان فقط دو یا سه رنگ سبز بیشتر قابل تفکیک نیست و نمیتوانند رنگهایی با فریکوانس های نزدیک بهم را از هم تفکیک کنند ،
در حالیکه زنان چندین رنگ سبز و چندین رنگ های آبی و سرخ ها ، و زرد ها ، و بنفش ها ووو را بدرستی تفکیک میکنند.
- در تحقیقات نشان داده شده است ، که زنان حس بویایی ، و ذایقه ای خیلی خیلی بهتر و بیشتری نسبت به مردان دارند.
- زنان بوی خیانت شوهران شانرا به بسیار ساده گی از ورای تغیر عطر نهایت ضعیف لباسهای شان که شبهنگام به منزل میایند از راه بینی و انشاق حس کنند.
********
- در رابطه با عشق و احساسات :
زنان فعالیت بیشتری در بخشهای مرتبط با احساسات دارند .
اما مردان بیشتر به پردازش منطقی رو میاورند.
مثلا زن با دیدن یک موش یا یک چلپاسه به اوج وحشت میافتد ، برعکس یک مرد شانه هارا بالا انداخته ، و میگوید که چی ؟ اینکه بمن ضرری نمیرساند.
********
و عزیزانم میدانند و باید بدانند، که جهان ما بیرنگ است ، در حقیقت هیچ رنگی وجود ندارد ، رنگ یک پدیده انتزاعی است ،
و ایجاد توهمی یک رنگ ، عبارت از درجه انعکاس دوباره ان نور افتاب، یا چراغی است که بالای یک جسم تابیده و دوباره بدرجه های مختلفه انعکاس یافته ، و از راه حدقه و عدسیه به پرده شبکیه چشم ما انعکاس یافته یا می یابد، و این دماغ ( مغز )ماست که این فریکانس های مختلفه نور را که دارای درجات و فریکاس های مختلفه است ، تفسیر میکند. و ما میگوییم سبز یا زرد است.
بیشتر توضیح دهم ، مثلا یک شی را که ما سبز میبینیم ، به این معنی ؛ وقتیکه پرتو یا نور افتاب و یا یک منبع چراغ به یک شی تصادف میکند ، یا مثلا به یک گل میخورد ، نظر به خواص بیولوژیکی و فزیکی گل ، یا یک دیوار ، یا یک درخت ، یا برگ درخت شعاع یا نور بدون رنگ را به درجه های بسیار بسیار مختلف به چشم ما انعکاس میدهد ، نور از حدقه ، عدسیه گذشته به بخش شبکیه چشم میرسد ، شبکیه انرا به دماغ ( به مرکز بینایی ) انتقال میدهد ، و دماغ این نور ها را که به فریکانس های مختلفه به آن مرکز رسیده تفسیر( بیان) میکند ، و انرا که به ۷ طیف مختلفه ، با درجه های مختلفه است تفسیر میکند ، یعنی که برنگ سرخ ( و انواع زیاد سرخ ها را به درجه های مختلفه سرخ )یا سبز را ( به اندازه های مختلفه سبز ) میبینیم.
و درینجاست که اعصاب بینایی چشم زن آنقدر قوی و دقیق است ، که چندین سبز مختلفه را که هر یک دارای طیف متفاوت از همدیگر دارد، میبیند.
- حیوانات ؛ امکان دارد رنگها را به شکل دیگری ببیند ، مثلا یک سگ ، رنگ زردی را که ما میبینیم به رنگ ممکن سبز یا سرخ ببیند.
- بوم ها نمیتوانند در تابش نور، چیزی را ببینند ، تمام روز کور اند ، اما شب است که برای یافتن غذا و آب از شاخه ها پایین میشوند.
*********
خلاصه زنان ، جهان را بشکل بسیار بسیار زیباتر و رنگین تر از ما مردان میبینند.
-خشم و استرس ؛مردان پاسخ خیلی شدید و خشن به خشم و استرس میدهند ،
در حالیکه زنان بهتر میتوانند احساسات خود را مدیریت کنند.
این تفاوتها بیشتر به افرازات و تاثیرات هورمونی زنان ( اوکسی توسین ، دوپامین ، استروژن) رابطه مستقیم دارد ، اما در مردان هورمونهای اندروژن و تستوستیرون تا حدودی زیادی عامل آن خشم بیشتر بوده است،
البته که شرایط محیطی ، تعلیم و تربیه را نمیتوان غیر موثر دانست.
زنان احساسات عاطفی را بیشتر و آشکارتر بیان میکنند، و در مقابله یا (واکنش ) به استرس ها به حمایت اجتماعی و گفتگو تمایل نشان میدهند.
و به همین نسبت است که زنان میتوانند معامله گران ، حل کنندگان بسیار خوب و توانا در سیاست ، مناقشات سیاسی ، و کشور داری باشند ،
*بر عکس مردان با روحیه خشنتر ، در اثر هورمونهای اندروژنیک و خصوصا تستوستیرون ، بر خورد فزیکی و خشن تری دارند.
و مگر نه اینکه در دوران زن سالاری بشریت ، که مردان همیشه دور از خانه شب ها و روزها در شکار بودند ، و زنان در منزل و محله ،که سلطان خانه و ماحول خود بودند ، بشریت زندگی اجتماعی آرام تری بدون جنگ و خشونت داشتند ؟؟؟
*****
آیا زن به راستی از قبرغه چپ مرد بوجود آمده است ؟
،
نه هرگز !!!!
این دروغ محض است ، این تهمت بزرگ بخدا است.
( چطور میشود که خدا حقیقت مطلق را نداند ).
عزیزانم بدانند که من ، و همه ما این حق را ندارم که خدا را از نزد یک مومن مظلوم ، بیچاره و درمانده بگیریم.
من چگونه و با کدام وجدان حق دارم ، که یگانه امیدش را ، از یک خدایش که به هر اسم و رسم و نامیکه در ذهنش هست میپرستد، بگیرم.
و آن بیوه زن و درمانده را که یگانه جوان دلبند و مظلومش را که برای یافتن یک لقمه نان، و بنام دفاع از وطن کشته شده بود، و آن بیوه زن شب و روز دعای اینرا دارد ، که خدایش اورا به بهشت برای دیدار یگانه فرزندش برساند ، و منی ظالم این امید واهی را از او بگیرم، ( گرچه خودم معتقدم که یک آرزوی واهی و نارسیدنی برایش است )
و یا یک مومنی را که خدایش را بهر نام و نشانی بپرستد ، که این پرستش او بمن و دیگران اجبار و خطر نیاورد ، و آزادی و زندگی من و دیگران را بنام اعتقاد به دینش نگیرد.
او حق دارد که خدایش را بنام :
- الله (اعراب و سایر مسلمانان ).
- یهوه ، الوهیم ( در مسیحیت)
- یهوه، الوهیم، شدای( در یهودیت)
- برهما ، ویشنو ، شیوا، کریشنا( در هندویزم ). -اوالیتشوارا ، بودا ( در بوداییزم).
- اهورا مزدا ( در زردشتی)
- زییوس ، اپولو، آتنا ، هادش( در یونان باستان)،
- رع ، اوزیر یس ( در مصر باستان )،
- اودین، ثور ،فریا ، لوکی ( در شمال اروپای باستان).
- ایتزالکواتل ( مایاها ) وووووو بگیرم
آخر بمن چه مربوط که در حریم شخصی یک انسان دیگر مداخله کنم، اگر خدایشان آزادی من را ، زندگی من را در خطر نمی اندازد.
مثلا اگر در یک قبیله ی دور دست هندی مردمان آن ، موش را میپرستند ، و مردمانش با خلوص نیت و ایمان کامل هر صبحگاهان، شیر یگانه بز خانگی شانرا دوشیده، به عوض دادن آن به طفل دچارکمبود بمواد غذایی ، به موش های داخل عبادتگاه شان میبرند ،بمن ، و به ما چی ربطی دارد ؟ ،
و اما ، و اگر ؛
آن موش ها عامل و علت طاعون در ان قریه و در تمام هند و احتمالا در جهان شد ، و دانستیم که عامل بیماری و مرگ مردم ، همان موش ها است ،
درانصورت من منحیث طبیب و ما حق داریم که آنها را مانع شویم و موش ها را ( با دادن دوای مرگ موش )از بین ببریم.
*******
دوباره بر میگردیم به اصل جواب ؛
نی !!!!
زنان از قبرغه چپ مردان نیامده اند ، اگر کسی در جایی نوشته باشد ، و خصوصا انرا بخدا ربط داده باشند ، گناه بزرگ و کفر بزرگ را مرتکب شده اند ، چون یک دروغ بزرگ را بخدای توانا و دانای مطلق بسته اند.
در حقیقت این مردان اند که از وجود زن و از برکت وجود زن بدنیا امده اند.
آن عقیده توهمی قبرغه مرد ، کفر به خدای دانا و توانای مطلق است ،
مگر در کتاب بنام مقدس نخوانده ایم ( گفتم بشو !!!! ،شد)،
( کن فیکون ).
و همینگونه است قدرت مطلق ؛ بشو !!!
شد.
از نظر علم ژنیتیک امروز ما ، و در تمامی لابراتوار های ژنیتیکی جهان میتوانیم با شبیه سازی ( کولون سازی/ کلوننگ )حتی با گرفتن یک پارچه کوچک پوست یک حیوان یا انسان ( که امروز قطعا شبه سازی درانسان ممنوع است )، یک انسان دیگر، یک حیوان دیگر ، حتی یک نبات و یک گل و یک میوه دیگر بوجود بیاوریم.
در ساحات غیر انسانی ( حیوانات و نباتات ) روزانه به تعداد کثیری از حیوانات شبیه سازی شده اند ، که تمامی خصوصیات همان حیوان را دارد ، که ابدا هیچ فرقی با حیوان اصلی ندارند، و حتی با دستکاری ژنیتیکی میتوان نسل های بهتر ، زیبا تر ، قویتر از اصل بوجود آورد ، و هر روز و هر ساعت این کار در ساحه حیوانات و نباتات اجرا میکنند ، که محصولات بیشتر ، مفیدتر ، خوشمزه تر و حتی متنوع تر بوجود میاید.
امروز حتی در لابراتوار های جهان شبیه سازی اکثریت حیوانات جهان صورت گرفته است ، و حتی یک فامیلی ، سگ یا پشک پیر (نزدیک بمرگ شانرا) که بسیار دوست هم دارند ، به موسسات مختلفه کلوننگ میاورند و میگویند ، چون این پشک را خیلی دوست داریم ، ممکن است بزودی بمیرد ، بنا عینا از نظر ژنیتیک با همین شکل و شمایل بما یک پشک دیگر تولید کنید،
که بعد از مدتی ، به فامیل زنگ میزنند و میگویند پشک و یا سگ تان آماده است.
******
ما در سال ۲۰۱۴ در کنگره بین المللی فیتال مدیسین در بارسلونا که این حقیر هم شامل آن پروژه بودم ، یک بره ( چوچه گوسفند ) را در خارج از وجود مادرش به جهان نمایش دادیم ، که عین کار در انسان هم شدنی است ، که میتواند انسانی بدون موجودیت یک مادر ( رحم مادر ) ، در یک خریطه پلاستیکی که شباهت به رحم و کار رحم یک زن دارد بوجود بیاید.
آن پروژه را امریکاییان خریدند.
امروز میتوانید به آن کمپنی زنگ بزنید ( من آدرس نمیدهم ، چون نماینده کمپنی نیستم ) و طفل فرمایش دهید ، و رنگ چشمان ، رنگ پوست ، رنگ مو و سایر مشخصات را که مثلا شکل و رنگ یک آفریقایی یا هندی یا اروپای شمالی یا چینایی و جاپانی شباهت داشته باشد، فرمایش دهید .
*********
باز میایم به صحبت قبلی؛
بوجود آوردن یک انسان از استخوان قبرغه چپ ( چرا نگفته راست ؟)
( یک مرد / (آدم علیه السلام)، که حتما یا بایستی یک زن (بی بی حوا جان را )، بوجود بیاورد ، توهین به توانایی خداست ، و مخالف ایه ( کن فیکون )است،
چون از نظر ژنیتیک از آدم مرد ، مرد بوجود میاید.
از تخم یا دانه گندم ، گندم میروید ، نه گل گلاب یا شفتالو.
مرد از نظر ژنیتیک حاوی کروموزوم های ( XY) در هر سلول (یا حجره ) است.
و زن حاوی کروموزوم های (XX ) است.
در بالای تناب حلقوی کروموزوم X ( که در هر دو جنس زن و مرد وجود دارد ) ، جمعا حدود دو تا سه هزار( ۲۰۰۰/۳۰۰۰) ژن چسپیده اند.
این ژن ها در حقیقت کود های معلوماتی است که اطلاعات در مورد تولید نوعیت پروتین های خاص هر زنده جان را با خود دارد، همچنان کود های ژنیتیکی ویژگی های خصوصی افراد ، اطلاعات عملکرد سلولی ، ویژگی های فزیکی و حتی استعداد مبتلا شدن به بیماری ها را انتقال میدهد.
اما در بالای حلقه سپیرال کروموزوم Y که فقط در مردان وجود دارد ، و این بازوی حلقه کروموزومی که بسیار ضعیف است تنها ۷۸ ژن را انتقال میدهد.
جمعا در وجود انسانان حدود بیست تا بیست و پنج هزار ژن خاص وجود دارد،
.
*********
قدرت و حکمت کروموزوم های زنانه و مردانه را درینجا هم قیاس کرده میتوانید؛ که
که سلولهای جنسی مردانه ( سپرم ) در خصیه ها ،خارج از بدن ساخته میشود ، و سلولهای جنسی زنان (اووم )در تخمدانها که داخل شکم زنان اند تولید میشود.
در هر عمل سکس در مردان حد اقل ، حد اقل حدود یکصد میلیون سپرم خارج میشود ، و این سپرم ها که عینا شبیه کرمک های لب جوی اند ، سفر میکنند از مهبل بطرف بالا ، رحم.
یک سفر و حرکت ساده نی ، بلکه یک (دوش ماراتون)، تا بیک حجره یا سلول جنسی زنانه برسد ، باید عرض کنم که زنان فقط یک یا دو ، سه عدد محدود از اووم ها را در هر ما یکبار، آنهم در حوالی روز ۱۴ عادت ماهوار از تخمدانها آزاد میکنند.
این یگانه یا احتمالا دو یا سه عدد اووم که از تخمدان ها آزاد شده است، حرکتی مثل یک توپ فتبال بطرف رحم ( لوله های رحمی یا فالوپیان ) میکند.
خلاصه ازین میلیونها میلیون سپرم فقط یک دانه آن که قویترین و خوش شانس ترین انان هست خود را به اووم ( حجره جنسی زنانه ) میرسانند ، دیگرها یا میمیرند ، یا از نفس میمانند و یا توانایی رفتن ندارند ، یا توانایی انرا ندارند که با سر خود جدار ( دیواره ) تخمه را بشگافد.
********
میبینید که مرد و حجره جنسی مرد چقدر ضعیف است ،
این مردانند که ضعیفه اند ، نه زن.
این مرد است، که بیعقل و ناتوان است نه زن.
بالاخره سپرم ( با کله خود ) با تولید عده ی از انزایم ها جدار تخمه را شگافته و در حقیقت گردنش قطع شده داخل تخمک میافتد و متباقی وجود به فنا میرود.
او ( آن سپرم ) فقط توانایی این را دارد ، که سر را داخل کند ( یعنی فقط کود ژنیتیکی خود را وارد تخمک یا اووم کند ) و متباقی جسم مرد در بیرون از تخمه نابود میشود ، و به ابدیت می پیوندد.
بنا فقط این سیتوپلازم و «میتوکاندری» تخمه زن است که حیات یا زندگی را به موجود (تازه تشکیل شده ذره بینی) میدهد که جسامت آن هزاران مرتبه کوچکتر از یک نوک سوزن است.
و ان پروسه را که در بالا تذکر دادم اینجا در داخل تخمه صورت میگیرد ، به این شکل که
حلقه کروزومی هر یک از حجرات جنسی مرد (Xy) و زن (XX) که مانند یک ریسمان تاب خورده است از هم باز میشود ، و بطرف آن جوره کروموزوم دیگر که از هم باز شده ، که مردانه است میرود
یا به شکل بهتر بگویم ؛زمانیکه xx زن ، و xy مرد از حلقه های ریسمانی خود باز و از هم جدا شد، بطرف جنس مخالف میروند ، و بغل در بغل شده به رقص آمده ، تاب و پیچ میخورند، و
یکی با دیگر پیوند یا حلقه حلزونی را میسازد ،
و درینجاست که باز هم در اثر تصادف ، اگر ( اکس مرد ) با ( اکس زن)، یکجا شد ، آن موجود زنانه است ، و اگر اتفاقا اکس زن با وای مرد یکجا شد ، نطفه آینده پسر است ( یعنی XY)،
و در انجاست که از مواد بسیار بسیار مغذی زن ( میتوکاندری ) استفاده کرده ، و فورا شروع به تقسیمات میتوتیک میکنند. و در ظرف چند روز بیک توده توت مانند تبدیل شده ، مثل توپ فتبال لول خورده ، از تونل فالوپین رحمی گذشته در داخل رحم
در بالای بستر اندومتر رحم که قبلا توسط افراز هورمونها آماده شده است در بستر خود میچسپاند و در آن جاست که ازین مواد مغذی استفاده میکند ، و بعد ها یک پل یا ریسمان ارتباطی با رحم میسازد که آهسته آهسته مواد غذایی و اکسیژن بیشتر از رحم میگیرد ،
دور خود مانند تخم پرندگان یک پرده حفاظتی میسازد ( از پرندگان آهکی است زیرا طبیعت او را از ضربه ، آب و هوای نامناسب محافظت میکند ، اما در اینجا فقط یک پرده نرم است.
، میخورد، مینوشد ادرار میکند ، و هنوز شکل جنین بمانند تمامی موجودات عالم است ( یعنی همان کرمک های لب جو ) ، یا مانند چوچه های بسیار بسیار کوچک ماهی، که بعدا در اثر اطلاعات ژنیتیکی هر بخش و جود به ترتیب تکامل میکند ، تا زمان ولادت ، اما تا زمان ولادت یگانه چیزی که یا عضوی که تکامل کامل نکرده دماغ است ،
چرا ؟؟
سوال جالبی است ، زیرا راه ولادت انسان مشکل ترین است ، چرا ضرف چند صد هزار سال دفعتا از چهار پا به دو پا ایستاده شد ، و این راست قامت شدن ، خواه ناخواه حوصله ( استخوان حوصله ) و مجرای ولادت را تنگ تر کرد ، که زیادی از نوزادان و زنان مظلوم در زمان و جریان ولادت میمردند ، بنا طبیعت ، کود ژنیتیک این اطلاعات را در ژن قرار داد ، که چه وقت و در کدام اندازه سر هورمون تکسی توسین از دماغ شروع به افرازات کند ، تا درد های رحمی را ایجاد و ولادت را در هفته ۳۸ حاملگی آغاز کند ( البته در کتاب های درسی ۴۰ هفته گفته شده ، که اشتباه است ، چرا که سن حمل را از اولین روز آخرین عادت ماهوار حساب میکنند ، در حالیکه تخمگذاری زن در حوالی روز ۱۴ پریودیک است ، نه ۱۴ روز پیشتر.
خلاصه در هفته چهارم حاملگی آهسته آهسته توسط یکی از همان کود های ژنیتیکی قلب میسازد ، در هفته پنجم تکانهای قلب را با اولتراسونوگرافی دیده میتوانیم ، که این حقیر هزاران هزار را دیده ام و بمادر تبریک گفته ام.
جالب است که در مادران افغان و مسلمانان اولین سوال شان این بوده که جنین دختراست یا پسر ، خنده کرده و گفته ام که تا هفته ۱۲ حاملگی ( سه ماه ) صبر کن و در آن روز صد در صد برایت میگویم ، و اگر الان میخواهی یگانه وسیله معاینه خون است تا بگویم دختر است یا پسر.
*****
چند نکته مهم را بگویم ، انطوریکه در کتاب های مقدس گفته بودند و ما شنیده و خوانده بودیم که ؛
پنج علم خاص علم الله متعال است ، که بنده را در آن ساحه قطعا توانایی آن نیست
۱- انسان در کدام روز و در کجا میمیرد. ).
۲- انسان از نطفه، که از کمر مرد میاید ، و در ابتدا از علقه خون ساخته شده است.
۳- جنسیت طفل را خدا در زمان ولادت تعین میکند، که پسر باشد یا دختر.
۴- باران کی میبارد .
۵- چه وقت و در کجا زلزله میشود و چرا ؟.
**********
امروز تقریبا همه دانشمندان علوم اینها را میدانند.
************
الان بعد از قرنها دانسته شدیم ، که خداوند متعال ما ( هر نامی که به او بدهیم )، همه را میدانست و میداند ،
اما اینها را نگفته بود ، آن قادر مطلق اصلا به این مسایل اهمیت نمیدهد، و کاری ندارد.
دین سازان این دروغ ها را ساختند ، و به خدا تهمت زدند ،
و بما حکم و شریعت ساختند که، چه بخور ، چه نخور ، چه بکن چه نکن ، چه بگو و چه نگو ، چه بپوش ، چه نپوش.
…..و بشریت را به تبایی و سیه روزی سوق دادند.
پروفیسر دکتر شمس سینا
No comments:
Post a Comment