حکومت در تبعید به گروهی از رهبران یا مقاماتی گفته میشود که به دلایل سیاسی یا نظامی از کشورشان رانده شدهاند یا امکانفعالیت در داخل کشور را ندارند، اما در بیرون از مرزهای میهن، ساختار دولتیِ نمادین یا عملی
آنها بیشتر در یک کشور میزبان اقامت دارند، گاه مورد حمایت آن کشور یا چند کشور دیگر استند و تلاش میکنند،
مشروعیت حکومت حاکم فعلی (مثلاً یک رژیم دیکتاتوری یا اشغالگر) را زیر پرسش ببرند،حمایت سیاسی، حقوقی و بینالمللی جلب کنند وبرای آینده کشور طرح سیاسی داشته باشند.
نمونههایی از حکومت در تبعید:
فرانسه آزاد به رهبری شارل دوگل در جنگ جهانی دوم،دولت تبت در تبعید به رهبری دالایی لاما و
دولت لهستان در تبعید که از ۱۹۳۹ تا ۱۹۹۰ در لندن فعالیت داشت.
آیا حکومت در تبعید افغانها نتیجه مثبت خواهد داشت؟
پاسخ به این سؤال وابسته به چند عامل کلیدی است.
در غیاب یک حکومت قانونی در کشور، حکومت در تبعید میتواند صدای مردم مظلوم، بهویژه زنان و اقلیتها باشد یا بهجای پراکندگیبدنه مبارزان و روشنفکران خارج میتوانند در یک چارچوب عمل کنند.
اگر حکومت در تبعید مشروعیت جهانی بیابد، مشروعیت طالبان زیر سؤال میرود و امکان تعامل بینالمللی برای طالبان سختتر میشود.
حکومت در تبعید میتواند از حقوق زنان، فعالان، قربانیان و تبعیدیها دفاع کند.
اما
نبود اتحاد میان رهبران سیاسی در تبعید:
تجربه تلخ گذشته نشان داده که گروههای مختلف افغان، حتی در تبعید، بهسختی به یک اجماع میرسند و هم چنان بدون پشتیبانیسیاسی و مالی برخی کشورها، حکومت در تبعید بیشتر نمادین میماند.
اگر مردم داخل کشور احساس کنند که صدایشان شنیده نمیشود یا رهبری در تبعید با واقعیتها در سرزمین های بیگانه است،مشروعیت حکومت در تبعید زیر سوال میرود.
برخی کشورها ممکن است حکومت در تبعید را تنها ابزار فشار بر طالبان بدانند، نه راهی واقعی برای رهایی مردم.
اگر حکومت در تبعید بر پایهی عدالت، شایستگی، شفافیت و مشارکت واقعی زنان، جوانان و قربانیان باشد و از حمایت نهادهایجهانی بهره ببرد و با مردم داخل کشور پیوند واقعی و دوطرفه برقرار کند؛
آنگاه میتواند نقش مثبتی ایفا کند، هم برای آینده سیاسی افغانستان و هم برای حفظ شعله امید در دل مردم.
اما اگر این حکومت تکرار همان چهرههای فاسد، انحصارگرا و بیارتباط با ملت باشد...
ممکن است فقط یک نمای نمایشی برای مصرف خارجی، بدون تأثیر واقعی باشد.
حکومت در تبعید در افغانستان، توسط چه کسانی میتواند (یا باید) شکل گیرد؟
در پاسخ، دو بخش ارائه میدهم:
1. در حال حاضر چه کسانی ادعای چنین نقشی دارند یا داشتهاند؟
تا امروز، حکومت رسمی و منسجمی بهعنوان «حکومت در تبعید افغانستان» ایجاد نشده، اما:
چند چهره و گروه سیاسی در خارج از کشور فعالیت دارند که گاهی چنین ادعایی کردهاند:
۱. محمد اشرف غنی
رئیسجمهور پیشین که پس از سقوط کابل در ۱۵ اگست ۲۰۲۱ به امارات گریخت.
اما:
هیچ تلاشی برای تشکیل حکومت در تبعید نکرد؛
نزد مردم مشروعیت ندارد بهخاطر فرار و عملکرد گذشته؛
از سوی جامعه جهانی نیز حمایت رسمی دریافت نکرد.
۲. امرالله صالح
معاون اول غنی که پس از سقوط دولت، خود را «سرپرست رئیسجمهور» خواند و مدتی از پنجشیر و سپس خارج کشور بیانیه صادرکرد.
او تلاش کرد چهرهای از مقاومت قانونی ارائه دهد، اما:
هیچ ساختار رسمی و کامل ارائه نداد؛
تنها بر مقاومت نظامی تاکید داشت؛
ارتباطی جدی با جامعه مدنی یا زنان نداشت.
۳. جبهه مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود
او نیز در خارج کشور (اغلب در فرانسه) است و ادعای مبارزه علیه طالبان دارد، اما:
این جبهه بیشتر نظامی است تا سیاسی؛
به دلیل ضعف ساختار، تنوع قومی و نداشتن برنامه مدنی و حکومتی فراگیر، نتوانسته مشروعیت گسترده بهدست آورد.
2. چه کسانی باید در حکومت در تبعید آینده نقش داشته باشند؟
اگر روزی قرار باشد یک حکومت واقعی و فراگیر در تبعید شکل بگیرد، باید:
نمایندگان واقعی قربانیان، بهویژه زنان، فعالان مدنی، روشنفکران و نسل جوان
زنانی که در خط اول مبارزه بودهاند؛
فعالانی که به اجبار تبعید شدهاند؛
نویسندگان، اندیشمندان و روشنفکرانی که از داخل صدای مردم را رساندهاند.
چهرههای پاکدست، بیتعلق به فساد، و بدون وابستگی به قدرتهای خارجی
نه کسانی که خود باعث سقوط نظام بودند؛
نه چهرههای جنگسالار یا معاملهگر سیاسی.
نمایندگان اقوام مختلف، با توازن و احترام به تنوع افغانستان
از تاجیک، پشتون، هزاره، ازبک، ترکمن، نورستانی، بلوچ و دیگران؛
بدون سلطهجویی قومی یا زبانی.
افرادی که طرح روشن برای عدالت انتقالی، آیندهسازی و رهایی دارند
کسانی که برای قانون، آموزش، حقوق بشر و بازسازی کشور نقشه دارند.
جمعبندی:
حکومت در تبعید اگر توسط همان چهرههای کهنهکار، شکستخورده، فراری و وابسته ساخته شود، هیچ مشروعیتی نخواهد داشت.
اما اگر:
توسط نمایندگان راستین ملت (زنان، جوانان، روشنفکران و فعالان مدنی)،
با ساختار شفاف، بدون فساد و برنامهمحور،
در هماهنگی با مردم داخل و مهاجران،
آنگاه میتواند یک بدیل معتبر و امیدآفرین در برابر طالبان و دیگر گروههای مستبد باشد.
شیرین.ن مبارز
No comments:
Post a Comment