سخنِ منصوب به این متفکر است که بسیار واقعاً درخور تأمل و بسیار بسیار مهم می باشد، اینست که:«من نخواستــه ام اعمال بشری را مسخره کنم یا بــه آن اظــهار دلسوزی کنم یا از آن ابراز کراهت و انزجار نمایم بلکــه کوشش من برای درک و فــهم اعمال بشری است و بــه همین جــهت من شــهوات را عیب و نقص طبیعت انسان نمی دانم بلکــه آن را خواص و صفات او می دانم همچنانکــه حرارت و برودت و طوفان و رعد از خواص طبیعت جو است.»
اسپینوزا اهمیت بدن و بودن یا به تعبیر فیزیولوژی زیست ما را در عقلانیت مدرن ترسیم کرد، بدون هیچ درنگی ما در حوزه بدن به معنی اسپینوزایی یک اسپینوزایی هستیم. چنین ترسیم که ظریفانه و دقیق باشد تاقبل از اسپینوزا نداشتیم. اسپینوزا برای من یک طبیب به تمام معنی در حوزه معرفتشناسی میباشد.
امسال که کتابِ «مسئله اسپینوزا» را می خواندم و به حق جزو ناب ترین کتاب در باره اسپینوزا می باشد، مسئله متن تکفیر اسپینوزا را چند بار مرور کردم، اما این مردِ بزرگ در برابر چنین تکفیری چنان خوشدرخشید که سقراط در مقابل جام شوکران.
متن تکفیر که مذهبیان یهودی بر اسپینوزا نوشتهبود:«به قضاوت فرشتگان و روحانیون، ما باروخ اسپینوزا، را تکفیر میکنیم، از اجتماع یهودی خارج میکنیم و او را لعنت و نفرین میکنیم. تمامی لعنتهای نوشته شده در قانون (منظور تلمود و تورات است) بر او باد، در روز بر او لعنت باد، در شب بر او لعنت باد. وقتی خواب است بر او لعنت باد، وقتی بیدار است بر او لعنت باد، وقتی بیرون میرود بر او لعنت باد و وقتی بازمیگردد بر او لعنت باد. خداوند او را نبخشد و خشم و غضب خدا علیه او مستدام باد، خداوند نام او را در زیر این خورشید محو کند و او را از تمامی قبایلاسرائیل خارج کند. ما شما را نیز هشدار میدهیم، که هیچکس حق ندارد با او سخن بگوید، چه بهطور گفتاری و چه بطور نوشتاری. هیچکس حق ندارد به او لطفی بکند، کسی حق ندارد با او زیر یک سقف بماند، و در دو متری او قرار بگیرد، و هیچکس حق ندارد هیچ نوشتهای از او را بخواند.»
صادق موحدی
No comments:
Post a Comment