رژیم طالبان از سوی نهادهای حقوق بشری داخلی و بینالمللی، متهم به نقض گسترده حقوق زنان شناخته شده است. به گفته بسیاری ازفعالان حقوق بشری، این گروه بیش از ۶۵ فرمان منعکننده علیه زنان وضع کرده که دختران و زنان را در کشور از تمام عرصههایزندهگی جمعی حذف کرده است.
جنایت علیه بشریت، جنایت جنگی و ارتکاب آپارتاید جنسیتی، از بزرگترین اتهامهای نهادهای حقوق بشری علیه طالبان در بیش از دوسال گذشته بوده است. این گروه اما این اتهامها را رد کرده و گفته است که برای زنان در افغانستان براساس اصول «اسلامیت وافغانیت» حقوق در نظر میگیرد و فعلاً این شرایط برای زنان فراهم نشده است.
طالبان در این مدت، بدون توجه به فشارها و انتقادهای جهانی، به تبعیض سیستماتیک و هدفمند، شکنجه، بازداشت، تحقیر و توهین ووضع ممنوعیت بر زنان ادامه دادهاند. دستگاه امر به معروف و نهی از منکر این گروه، در بیش از دو سال گذشته به نهاد صادرکنندهممنوعیت علیه زنان تبدیل شده است. محتسبان امر به معروف و نهی از منکر این گروه بارها زنان و دختران را در خیابانها و مکانهایعمومی بازجویی، تحقیر و توهین کرده و در برخی مواقع مورد شکنجه قرار دادهاند. در تازهترین مورد، دو زن در ولایت تخار محتسباناین گروه را متهم به شکنجه شدید و بدرفتاری علیه خود کردهاند. آنان با اشتراکگذاری عکسهایی از نقاط مختلف بدن خود که در نتیجهلتوکوب طالبان جراحت برداشته، میگویند که محتسبان امر به معروف و نهی از منکر طالبان آنان را به دلیل نداشتن برقع بازداشت وشکنجه کردهاند.
مریم، یکی از زنانی که بهشکل شدید از سوی طالبان شکنجه شده، در گزارش نام خود را مستعار انتخاب کرده است. او در صحبت باروزنامه ۸صبح میگوید که طالبان از او بهگونه اجباری تعهد گرفتهاند که از رسانهای کردن جزییات شکنجه خودداری کند.
مریم میگوید که محتسبان طالبان او و یک تن از خویشاوندانش را در شهر تالقان، مرکز ولایت تخار، به دلیل نداشتن برقع مورد نظر اینگروه، مورد بازجویی قرار داده و هنگامی که آنان میخواستند از پیش افراد طالبان فرار کنند، بازداشت و شکنجه شدهاند. مریممیگوید: «در بین شهر با طالبها برابر شدیم. گفتند چرا برقع ندارید. در صورتی که چپن سیاه، ماسک و چادر، تمام حجاب ما مراعاتشده بود، ولی همان برقعی که خودشان میخواستند را نداشتیم. سر همین مساله جروبحث کردند. وقتی خواستیم از پیششان فرار کنیم،تعقیب ما کردند. میخواستند دست بیندازند، به طالب گفتم که دستت را دور کن، در همان وقت مبایلم را گرفت.»
او میگوید که وقتی طالبان تلفنش را باز کردند، عکسهای زنان و دختران معترض را در آن دیدند و به آنان گفتند که شما «جاسوسزنهای معترض» هستید و میخواهید زنان تخار را «بدراه بسازید» تا علیه طالبان ایستادهگی کنند. او میافزاید که پس از آن، باردیگر از پیش محتسبان طالبان فرار کردند، اما آنان این دو زن را تعقیب کردند و در نزدیک محلی به نام «خسکپه» مورد محاصرهطالبان قرار گرفتند.
مریم که گلویش پر از بغض است و صدایش میلرزد، با اشک و آه میگوید: «همراه تفنگچه به بازوهایم زدند، تلفنم را گرفتند و بردند کهاین زن از تیم زنان معترض است، از زنهای کابلی است که زنها را علیه طالبها تشویق میکند که صدا بلند کنند، این را نمانید. هر چهگفتیم اگر مشکل حجاب است که حجاب ما تکمیل است، ما را به موتر انداخته به ریاستشان بردند. در آنجا به یک اتاق تاریک انداختند. یک ساعت بعد، تقریباً ۱۰ نفر آمدند، یکیشان بالای چوکی نشست، خنده کرد و گفت تو ما را دواندی. دیگرهایش شلاقکاریمیکردند.»
این زن در حالی که شوک شکنجه و نگرانی از بازجویی مجدد توسط طالبان همراهیاش میکند، در هنگام سخن گفتن اشک میریزد ومیافزاید: «هرکدامشان ده ده شلاق میزد و باز خنده میکرد… (گریه)، وجود ما را پارچهپارچه و تکهتکه کردهاند.»
مریم تصریح میکند که محتسبان طالبان هر باری که از اتاق بیرون میرفتند و در هنگام بازگشت، او و همراهش را شلاق میزدند. بهگفته مریم، هیچ جایی از بدن این دو زن نبوده که مورد ضرب شلاق طالبان قرار نگرفته باشد و حتا دندانهای خودش را که «ارتودنسی» کرده بود، در نتیجه شکنجه این گروه، شکسته و سیمهای ارتودنسی در دهنش باز شده است.
این زن همچنان میگوید: «محتسبان طالبان میگفتند که ما شما را اصلاح میکنیم. شما در کابل بلند میشوید، اینجا فکر کردید که مااز آنها [طالبهای کابلنشین] هستیم؟ ما شاخدارهای شما را شکست دادهایم. بعد از یک شب، مردهای ما خبر شدند، آمدند و ما راضمانت و واسطه کردند.»
به گفته مریم، پس از آنکه آنها با ضمانت اعضای مرد خانوادههایشان از بند طالبان آزاده شدند، به آنها گفته شد که اگر صدای خودرا بلند کنند، دوباره بازداشت و شکنجه خواهند شد. او میگوید: «ما را اخطار دادهاند که جایی نبینیم صدایتان بلند شود. از پیش ماخط گرفتهاند، امضا کردهاند، باز رها کردهاند. امکان دارد به فامیلم و یا خودم ضرر برسانند. آنقدر شوک دیده بودیم که صدای مانمیبرآمد.»
او وقتی صحنههای شکنجه خود را بازگو میکند، گویی ترس و وحشت بار دیگر بر وجودش مستولی میشود و صدایش در هنگام سخنگفتن با بغض و اشک همراه میشود. مریم تاکید میکند: «وقتی چهرههای …شان از پیش ما تیر میشد، تا صبح چیغ میزدیم. از بسکه ما را لتوکوب کرده بودند، بسیار وحشتناک بودند. اصلا هیچ رحم نمیکردند. وقتی شفاخانه رفتیم، حتا داکترها گریه میکردند.»
مریم خاطرنشان میسازد که وقتی او و همراهش به ریاست امر به معروف و نهی از منکر طالبان برده شدند، یک زن دیگر نیز در آنجابود، اما به دلیل ترس نتوانستند با او صحبت کنند. او میگوید که طالبان در هر جایی زنان را محاکمه صحرایی میکنند. امین کاوه
No comments:
Post a Comment