آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Monday, August 28, 2023

بخاطرى حورا سادات، مهسا نشد كه

در کنار میزان بالای آگاهی اجتماعی و مسولیت پذیری فردی، جامعه ی مهسا تجربه بیش از چهار دهه ستم و سرکوب حکومت دینی را دارد. در جامعه ی دین زده ی ما انتساب به دین هنوز جذابیت دارد و حقوق انسانی خود را هم در چارچوب اسلام و در چارچوکات شریعت انسان ستیز می خواهیم.
ما هنوز به این درک نرسیده ایم که اسلام دین بیداد و نابرابری است، مردم، بخصوص زنان، در زیر سایه ی نظام اسلامی و چارچوب هایش هرگز به آسایش نخواهند رسید.

ما هنوز با خودفریبی "عیب از اسلام نیست، عیب از کسانی است که اسلام را بد اجرا می کنند" زندگی می کنیم، ذهنیتی که سبب می شود تا تجربه تازه‌ای آغاز شود، و باز یک تجربه ی تلخ دیگری از پی تجربه‌ های ناکام و فاجعه بار قبلی و این دور باطل ادامه پیدا کند، بدون آنکه از تاریخ درس عبرت گرفته شود. در حالیکه تاریخ گواه است که هر وقتی باور و عمل به اسلام از حیطه ی شخصی و اجتماعات کوچک دینی خارج شده و حکومت، اقتصاد، دانشگاه، اخلاق، حقوق، علم و دستگاه عدل را اسلامی ساخته، نتيجه همين  است، كه بار ها شاهد آن بوده ايم: خشونت، اختناق، حذف و كشتار. فرهنگ دین زده ی جامعه ی ما چنان دست و پای و ذهن و فکر و اندیشه و اختیار مردم را بسته است، که اگر تالب بگوید که ما زنها را از همه حقوق شان ساقط می سازیم، آزادی های شانرا ازشان می گیریم و آنها را برده ی مردان می سازیم، و همینطور دمار از روزگار دیگرمذهب باوران و دیگردین باوران و دگر اندیشان و ناباوران در می آوریم و همه غیرخودی ها را به خاک سیاه می نشانیم، احتمالن مردم به سرک می ریزند و حق تالبان را کف دست شان می گذارند. اما وقتی تالبان همین حرف را از آدرس دین می زنند و می گوید که ما حق همه ی شما را در چارچوب اسلام می دهیم و خدمت همه ی شما در چارچوکات شریعت می رسیم، همه ی آنهایی که یکمقدار عقل دارند، می دانند که منظور همان رویکرد بزن و بکوب و ببر و بدر و بکش است، اما انتسابش با اسلام، حتا با ذکر چارچوپ و چار چوکات، سبب می شود که صدای اعتراض در حلقوم مردم خفه شود، حداقل عامل تهدید جدی ای برای تالب نگردد. در نهایتش با قباحت زدایی از اسلام گفته می شود که قرائت تالبانی منافی آموزه های دینی و مهناج پیامبر و خلفای راشدین است. در تضاهرات و اعتراضات خیابانی هم می بینیم که پوشش دینی - شرعی از طرف زنان و مردان بشدت رعایت می شود، و این احتمالن نه فقط بخاطر ترس از مجازات تالب است، که اگر این می بود، باید اعتراضی هم صورت نمی گرفت، بلکه از مخالفت با فرهنگ دینی که تالب می زایید، پرهیز می شود. در حالیکه اعتراض فُرم هم دارد، و با پوشش اجباری تالب در فُرم هم می شود مخالفت کرد و لباس مغایری پوشید. فرهنگ دینی چنان اذهان مردم را تسخیر نموده، که حتا چپی های جامعه هم از ادبیات آن استفاده نموده و قربانیان خود را "شهید" می خوانند! عامل اساسی نابسامانی جامعه و سیه روزی مردم قبل از اینکه اشخاص باشند، فرهنگ دین زده ی ما است. هیچ سرکوبگری نمیتواند در فرهنگی پرورش یابد، که آزادی محور زندگی اجتماعی آن است. سرکوبگر تنها در فرهنگی می تواند رشد و تکامل یابد، که نفی کننده ی آزادی است و انسان را بنده ای بیش بشمار نیاورد و از او چیزی بیشتری جز اطاعت و فرمانبرداری، حمد و ستایش و عبودیت نخواهد. اطاعت و فرمانبری ارزشهایی هستند، که بواسطه دین در ذات ما نهادینه گشته اند. ما از آغاز زندگی به خودشکنی و به پذیرفتن خواری و حقارت در فرهنگ دینی خو می گیریم و پرهیز از شک و تردید در ما نهادینه می شود. ما از همان آغاز زندگی بنده می شویم و اطاعت و بندگی در سرشت ما کاشته می شود و از نامگذاری تا خاکسپاری اطاعت و بندگی بر زندگی ما سلطه می افگند. در دامن این فرهنگ  نه تنها فرمانبری و تسلیم و اطاعت را زشت نمی شماریم، بلکه بدان افتخار هم می کنیم. با این وضعیت گیرم معجزه ی رخ داد و هرچه طالب بود، دود شد و به هوا رفت، سوال اما اینجاست که چگونه می توان نگاه بنده و برده پرور دینی را تغییر یا تعدیل داد؟ چطور میتوان پدیده ی تسلیم را که در اطاعت به خدا و قبول سرنوشت با دین اسلام عجین شده، در مفاهیم آزادی، فردیت، خردگرایی، استقلال رای و پلورالیسم گنجانید و از آن نتیجه گیری مدرن امروزی داشت؟ تمدن مدرن هنگامی شروع شد که انسان توانست خود را از قید جبریت های بیرونی و درونی و از قیمومت دین سالاران و دگم های مقدس شان رها کند و خرد مستقل و بیرون از حوزه ی دین را جایگزین آنها کند و با شک به دگم های دینی و  تکیه بر خرد انسانی باعث شکست اقتدار کلیسا شود

نوروز حمید

No comments: