آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Monday, May 4, 2020

زن _کارگر


سعی می کنم که با قلم زنان  کارگر در سرزمینی که چشم به جهان کشوده ام را با لبخندی زیبا ترسیم‌ کنم . می کوشم در  یادها  گوش فرا دهم تا در  ارامش و قدرت کلام را از زن‌ کارگر  بشنوم  و روی کاغذ به نگارش بیاورم ،
اما نمی توانم!
تلاش می کنم‌  که  از زنان کارگری بنویسم  که  در صف اول تظاهرات روز جهانی کارگر با مشت های گره خورده از خشم سینه خودگرفته آسمان را  می شکافند  ،
اما  نمی توانم!
زن های کارگری که در منظر دید من هستند در  کار و گرفتاریها گم شده اند ، نیستند ، دیده نمی شوند و حتی اجتماع نیز آنان را به عنوان یک کارگر ارج نمی گذارد
 اه ، چه دردناک است که تصویر من از وضعیت زنان کارگر زیبا نیست . زنان  کارگری که هیچ بهبودی برای شرایط زندگی آنها  حاصل نشده و روز به روز وضعیتشان نسبت به سابق بدتر شده است .  حتی خود نیز بر حق و حقوق خود  آگاه نیستند که بخواهند خواسته ایی را مطالبه  کنند . در طول تاریخ وضعیت زنان کارگر  به این شکل آشفته و اسفناک  نبوده است ،

یکی از مشکلات اجتماع  افزایش زنان خانواده سرپرست و خود سرپرست  است ، مثلا در استان بوشهرشصت   درصد جمعیت زنان‌ سرپرست خانواده هستند .زنانی فاقد تحصیلات ، تخصص و شغل که در سنین  پایین به علت تنگدستی والدین و فقر فرهنگی ،  تعداد زیاد فرزندان در خانواده ، عدم اگاهی، نبود امکان تحصیل به امید رفا و آینده ای بهتر  ازدواج کرده اند  ، بدون شناخت ، بدون آن احساس عشق به خانه شوهر پای می گذارند با آن امید  که چراغ این خانه دوم‌ پر سوتر و دائمی تر  باشد .اما همان‌ مشکل  فقر مالی پدری  ، فقر فرهنگی ، روابط دور  از عاطفه و عشق ،   کارموقتی همسر ، بیکاری همسر ، اعتیاد ، شوهران زندانی ، مستاجر ی ، حاشیه نشینی و کشیدن بار تک تک غم و غصه افراد خانواده زودتر از عروس نوجوان گام به حجله  می گذارند .‌ازدواج اجباری همه آن رویا و امید را از زن باز می گیرد . دیگر زن  به نفس تازه صبح  سلام‌ نمی گوید  زن نو جوان در  صبح خنده اش نمی شکفد .هیچ‌ غنچه ایی دیگر  در دلش به گل نمی نشیند . زن فراموش می کند که زن است ، لطیف و دیگر  در آینه خود را  تماشا نمی کند

بزودی زن‌ به بازار کار کشیده می شود . در روستاها و مناطق محروم مشاغل سنگینی چون‌کار در مزرعه ، قالیبافی و  کارگاههای که تحت پوشش و حمایت هیچ  نهادی  نیستند کار می گیرد  با دستمزد بسیار ناچیز و هیچگونه حق بیمه و بازنشستگی .در شهر های بزرگ زن بیشتر به کار خدماتی روی میآورد و یا کار در کارگاههای کوچک با دستمزد زیرهزارتومان. 

اما زن هایی هم  قادر می شوند که در کارخانه های بزرگتر شاغل شوند . اما این زن ها همیشه زیر فشار خطر اخراج روبرو هستند . این زن ها در صف اول کارگرانی هستند که باید ورقه اخراجی را بدست گیرند .در این بستر بحران‌ مالی ، بسته شدن کارخانه ها ، پرداخت نشدن دستمزدها این کارگر زن‌ است که از بازار کار رانده می شوند و همین عامل باعث میشود که  اینگونه زنان فاقد تحصیلات و تخصص در بخش های غیر رسمی و با در آمد خیلی کم‌ تن به سخت ترین‌ کار ها بدهند .بدین‌ترتیب  زنان خانواده سرپرست همیشه با فقر روبرو هستند ،  فقر ، دستمزد اندک ، و نداشتن حق  گرفتن  مزایا .این فقر زنان به نابرابری حقوق زن در اجتماع ، کار و زمان‌ و جنسیت او مربوط می شود

 دنیایی که بر کارگر همه گونه رنج‌ را وارد می کند ، زن را بیشتر با زجر  نابرابری شکنجه می دهد   . باید دانست که از آن زنان‌ در روستاها و مزارع تا زنان در کار خدماتی ، تولیدی و کارخانه ها نیاز مبرمی به حمایت خدمات اجتماعی و  بیمه دارند ، به حق بیکاری و حق بازنشستگی  این زنان‌ هستند که در محیط نا بسامان کار بیشترین صدمات جسمی و روحی  بر آنها  وارد می شود  و فرزندان‌آنها بر اثر فقدان عوامل آسایش روانی برای  یک زندگی ساده دچار آسیب های  روح و روان‌ می شوند

در جامعه ایی که بیکاری زیاد باشد ، یک زن فاقد مدرک  تحصیلات بالا  و  نداشتن‌ تجربه کاری ، از همه جا رانده می شود.

اما ازعوامل اصلی زمینه‌ ساز بیکار‌ شدن زنان ‌می توان‌ گفت

در اولیت  نبودن استخدام در بازار کار

نبودن درآمد

تعطیلی دائمی محل کار 

فصلی بودن کار

 موقتی بودن کار

نداشتن تخصص

جابه‌جایی محل کار، تحصیل یا آموزش

 اخراج یا تعدیل نیرو

مسائل خانوادگی مانند زایمان ، مخالفت هم همسر

مهاجرت، بازنشستگی، کهولت سن، بیماری

 اخراج، حقوق اندک و موقتی بودن کار بیش از دیگر عوامل تأثیر‌گذار است

اما با این وجود زنان خانواده سرپرست با  تمامی وجود  برای فراهم‌ آوردن حداقل امکانات آسایش فرزندان تلاش می کنند .از صبح به صبح  و در شب بی انتها تا در زیر مهتاب بکار  هستند . آفتاب شرمش میاید و روزگار او را از یاد می برد  که  زن وجود دارد  . که یک زن است ، یک‌ انسان و شاید می توانست در شرایط خوب  یک جامعه سالم ، در جامعه ایی   دور از  فاصله طبقاتی که  بشدت و با بدترین نوع آزردهنده مردم عادی را عاصی می کند  در یک   زندگانی  حتی عادی یک یار عاشق باشد  ، یک زن ، گلی سنبلی که در خرابه ها روییده نشود

مهرنوش معظمی


No comments: