علی قادری
زن در تاریخ بشر، از اقشار محروم و ستمدیده در نسبت به قشر مردان محسوب می شود. مبارزات برای دستیابی به حقوق زنان از قرن نوزدهم در غرب شروع شده بود. در افغانستان اما، زنان محرومترین و مظلوم ترین قشر جامعه ما محسوب می شود.
زن در تاریخ بشر، از اقشار محروم و ستمدیده در نسبت به قشر مردان محسوب می شود. مبارزات برای دستیابی به حقوق زنان از قرن نوزدهم در غرب شروع شده بود. در افغانستان اما، زنان محرومترین و مظلوم ترین قشر جامعه ما محسوب می شود.
بنابراین جا دارد ابعاد مختلف حقوق زن را در افغانستان به بررسی بگیریم. ضرورت بحث از آنجا ناشی می شود که زنان افغان از محروم ترین و ظلوم ترین قشر جامعه افغانی محسوب می شود. اگر چه مبارزه برای دستیابی به حقوق زنان در جوامع دیگر از قرن نوزدهم شروع شده است اما در جامعه افغانستان زنان تا هنوز با حقوق خود آشنایی ندارند و همچنان مورد ظلم و ستم اقشار دیگر جامعه قرار می گیرد. بنابراین ضرورت می یابد که چگونگی دستیابی به حقوق زنان را مورد ارزیابی قرار دهیم
حقوق زن بخشی از حقوق بشر است که به صورت عام شامل حقوق تمام اقشار جامعه می شود. به عبارت دیگر، حقوق زن در حقوق بشر نیز آمده است. از آنجایی که حقوق بشر دارای مشروعیت و مقبولیت قرار دارد، مطرح نمودن حقوق زن در چارچوب حقوق بشر می تواند کمک کند تا زنان جامعه ما در چارچوب حقوق بشر، به حقوق و امتیازات خود دست یابد. مطرح نمودن حقوق بشر، نهادینه شدن ارزش ها و مولفه های آن می تواند ما را در دست یابی به حقوق تمام اقشار جامعه کمک نماید.
ما در دوره جدید ارزش های حقوق بشر را به رسمیت شناختیم و کمیسیون مستقل حقوق بشر را در چارچوب قانون اساسی تشکیل دادیم که این کمیسیون به صورت رسمی مسائل حقوق بشر را دنبال می کند و در راستای تحقق ارزش ها و مولفه های حقوق بشر فعالیت دارند. با همه این ها تا هنوز از ناقضان جدی حقوق بشر در سطح بین الملل شناخته می شویم.حال که حقوق بشر به عنوان حقوق جهان شمول، سلب ناپذیر، انتقال ناپذیر، تفکیک ناپذیر، عدم تبعیض و برابری طلبی در جامعه ما مورد پذیرش(حد اقل به لحاظ قانونی) قرار گرفته است. چگونه می توانیم آن را نهادینه بسازیم.
اول؛ مهمترین مسئله برای نهادینه سازی آگاهی اقشار مختلف جامعه از حقوق بشر است. در غرب زمانی حقوق بشر نهادینه شد که اقشار مختلف جامعه از حقوق خود آگاه گردید و آگاهانه برای دستیابی به حقوق خود در برابر دولت و گروه های مختلف اجتماعی قرار گرفتند. آگاهی منجر به حرکت می شود و آگاهی اولین و مهمترین انگیزه فعالیت انسان ها در راستای دستیابی به حقوق و امتیازات شان می باشد. آگاهی همچنین باعث می شود که توده ها به صورت خودجوش برای دستیابی به حقوق و امتیازات خود جنبش های اجتماعی را شکل بدهد و به صورت خسته ناپذیر و با انگیزه درونی مبارزه نماید. بنابراین اولین و اساسی ترین مسئله برای دستیابی به حقوق زنان به طور خاص و حقوق بشر به طور عام نیازمند آگاهی دهی مردم می باشیم. این مهم از چند مجرا ممکن می گردد. اول؛ از مجرای مدارس و مکاتب. نهاد های آموزشی می تواند معلمان و استادان مکاتب را از حقوق بشر آگاه نمایند تا این کارگزاران تاثیر گذار ارزش های حقوق بشر را به نسل جدید انتقال دهد. همچنین نهاد های آموزشی می تواند ارزش های حقوق بشر را در کتاب های درسی مکتب نیز بگنجاند.دوم؛ رسانه ها یکی از مهمترین ابزار اجتماعی کردن است. رسانه های دولتی و خصوصی می تواند برنامه های را منتشر نمایند که در آن ارزش ها و مولفه های حقوق بشر به شکل ساده و واضح تبیین گردد و مردم با دیدن آن برنامه ها از حقوق بشر آگاه گردد. مکانیسم ها و مجرا های دیگری نیز وجود دارد که می تواند ارزشها و مولفه های حقوق بشر را ترویج در نهایت نهادینه نماید.
دوم؛ نهاد های در چارچوب دولت وجود دارد که می تواند نقش اساسی و مهم در راستای ترویج و نهادینه نمودن حقوق بشر داشته باشند. کمیسیون مستقل حقوق بشر، وزارت امور زنان، وزارت شهدا و معلولین، وزارت کار و امور اجتماعی و همچنین نهاد های مختلف امنیتی دیگر می تواند در ترویج ارزش های حقوق بشر نقش داشته باشند. این نهاد ها با توجه به قانون اساسی باید برنامه های را روی دست بگیرند که بر اساس آن هم آگاهی مردم افزایش یابد و هم مردم به حقوق و امتیازات خود دست یابند.
سوم؛ نهاد های قضایی کشور نیز می تواند نقش برجسته در نهادینه نمودن ارزش های حقوق بشر داشته باشد. این نهاد با رسیدگی به نقش ارزش های حقوق بشر و قانون اساسی می تواند از نقض حقوق بشر جلوگیری نماید.عدم رسیدگی به نقض و زیر پا گذاشتن قوانین باعث می شود که فراروی از قانون رایج گردد و مردم به شکل گسترده قانون را نقش نمایند. بنابراین نهاد های قضایی نیز می تواند از ارزش های حقوق بشر محافظت و آن را نهادینه نمایند.
چهارم؛تجربه نشان داده است که در کشور های جهان سوم، نخبگان سیاسی نقش مهم در توسعه و نهادینه نمودن ارزش های جدید حقوق بشر دارند. زیرا در کشور های جهان سوم نهاد های نهادمند شکل نگرفته است که این نهاد ها بتواند منافع جدا و مستقل از منافع افراد تعریف نماید. در شرایطی که نهاد های نهادمند وجود ندارد نخبگان سیاسی مهمترین نقش در جامعه را دارد. از آنجایی که نخبگان سیاسی در جامعه ما انتخابی می باشد و مردم خود می تواند نخبگان سیاسی خود را انتخاب نماید و پست های مهم سیاسی را به آن ها واگذار نماید، مردم می تواند افرادی را انتخاب نماید که آن افراد به حقوق بشر، دموکراسی و ارزش های جدید باور داشته باشد و در راستای نهادینه نمودن آن ها کار نماید. در وضعیت کنونی جامعه ما، بدون شک تنها نخبگان سیاسی و اراده قاطع آن ها می تواند ارزش های حقوق بشر را نهادینه نماید.
جوامع مختلف در نهادینه نمودن ارزش های حقوق بشر، تجربه دگرگونه داشته است. در غرب جنبش های اجتماعی و مردمی منجر به تحقق حقوق بشر شده است. در برخی کشور ها اما، حقوق بشر از بالا و توسط نهاد های دولتی تحقق یافته است. جامعه افغانستان می تواند از هر دو مکانیسم برای تحقق حقوق بشر و نهادینه نمودن آن استفاده نماید. با آگاهی دهی به مردم و شکل دهی جنبش های اجتماعی و همچنین فعالیت نهاد ها و تعهد نخبگان سیاسی می تواند باعث تحقق حقوق بشر و نهادینه نمودن آن شود.
در پایان باید گفت که ما ضرورت جدی به نهادینه نمودن حقوق بشر داریم. زیرا در جامعه ما انسان بماهوه انسان ارزش ندارد. به همین خاطر هر روز خون های زیادی ریخته می شود و وجدان هیچ انسانی آزرده نمی شود. برای جلوگیری از خشونت ها و ریخته نشدن خون انسان و دست یابی به صلح نیازمند ارزش های حقوق بشر می باشیم. زیرا در ارزش های حقوق بشر صلح و زیستن مسالمت آمیز یک ارزش است.
This email is free from viruses and malware because avast! Antivirus protection is active.
|
No comments:
Post a Comment