نویسنده : رزم آرا حواش
تحلیل وضعیت زنان در ساختار اجتماعی و سیاسی افغانستان امروز
با سقوط دولت پیشین افغانستان در آگوست ۲۰۲۱ و رویکار آمدن امارت اسلامی، نهتنها معادلات سیاسی کشور دگرگون شد، بلکه ساختار اجتماعی نیز دستخوش تغییرات بنیادین گردید. در این میان، زنان افغان
– که پیش از این گامهایی هرچند محدود بهسوی مشارکت در آموزش، کار و سیاست برداشته بودند – بیشترین آسیب را متحمل شدند.امروز، زنان افغان در حاشیهترین موقعیت اجتماعی ممکن قرار دارند؛ نه فقط به دلیل محدودیتهای رسمی و قانونی، بلکه به دلیل ساختار فرهنگی، سیاسی و ایدئولوژیکی که بازتولید خشونت و انکار هویت زن را بهعنوان بخش از نظم اجتماعی جدید تعریف میکند.
۱. حذف سیستماتیک از عرصههای عمومی
از زمان بازگشت طالبان به قدرت، موجی از مقررات محدودکننده علیه زنان وضع شد:
ممنوعیت آموزش دختران در مکاتب متوسطه و عالی
ممنوعیت کار زنان در سازمانهای بینالمللی و داخلی
تفکیک شدید جنسیتی در فضاهای عمومی
ممنوعیت سفر بدون محرم و محدودیتهای شدید در پوشش
این سیاستها تنها به معنای محرومیت فردی نیست، بلکه نوعی پاکسازی اجتماعی نرم از حضور زنان در عرصه عمومی است. زنان بهتدریج از میدانهای فرهنگی، رسانهای، آموزشی و اقتصادی حذف شدهاند، تا جایی که در برخی ولایات، حضور زنی بدون محرم حتی در بازار هم خلاف عرف تلقی میشود.
۲. خشونتهای ناموسی؛ ابزار کنترل سنتی در فضای نو
در غیاب قوانین حمایتی و نهادهای مستقل عدلی، خشونتهای ناموسی بار دیگر در بسیاری از نقاط افغانستان افزایش یافتهاند. در فرهنگهای قبیلهای و محافظهکار، ناموس نه بهمعنای کرامت انسانی زن، بلکه بهعنوان «مالکیت مرد» تعبیر میشود. این تفکر منجر به مواردی چون:
قتلهای ناموسی به دلیل شائبه ارتباطات عاطفی یا استفاده از رسانههای اجتماعی
ازدواجهای اجباری برای تسویهی اختلافات قومی یا بدهی
شکنجه، زندانیکردن خانگی و قطع دسترسی به ارتباطات بیرونی
در نبود قوانین جدی برای مجازات عاملان خشونتهای خانگی، این جنایات نهتنها کاهش نیافته، بلکه مشروعیت ضمنی یافتهاند.
۳. خشونت سیاسی علیه زنان؛ از سکوت اجباری تا سرکوب سیستماتیک
زنان فعال سیاسی، مدنی، رسانهای و حقوق بشری نهتنها از فعالیت محروم شدهاند، بلکه بسیاریشان با تهدید، بازداشت، شکنجه و یا تبعید اجباری مواجه شدهاند. سیاست سرکوب علیه زنان فعال به اشکال مختلف اجرا میشود:
تهدیدهای شبانه از سوی نیروهای امنیتی یا افراد غیررسمی
بازداشتهای بیدلیل و پنهان با اتهامات «ضد شریعت»
فشار بر خانوادهها برای وادارکردن زنان به سکوت
مسدودسازی رسانههایی که صدای زنان را انعکاس میدادند
این شکل از خشونت، نهتنها نقض صریح حقوق بشر است، بلکه در عمل بهمعنای حذف آگاهی از جامعه است؛ چون زنان فعال اغلب حامل صداهای انتقادی، روایتهای متفاوت و پیشران تغییرات اجتماعی بودند.
۴. جامعه جهانی و بحران بیتوجهی
در حالی که وضعیت زنان افغان بهوضوح بحرانی است، واکنش جامعه بینالمللی عمدتاً در حد صدور بیانیه باقی مانده است. برخی نهادهای بینالمللی به دلیل ممنوعیت کار زنان، فعالیتهای خود را در افغانستان متوقف یا محدود کردند، اما این تصمیمات نه فشار مؤثری بر طالبان وارد کرده و نه توانسته کمک مؤثری به زنان داخل کشور برساند.
در بسیاری موارد، زن افغان میان دو جبهه گرفتار شده است: از یکسو، ساختار مردسالارانه داخلی که به حذف و خشونت مشروعیت میبخشد، و از سوی دیگر، جامعه جهانی که زنان را ابزار فشار دیپلماتیک میبیند نه سوژهی حقوق انسانی.
۵. راهحل چیست؟ صدا، حمایت، بازسازی اجتماعی
اگرچه شرایط فعلی دشوار و بیسابقه است، اما راهحلهایی وجود دارد که میتوانند در درازمدت به کاهش خشونت و بازگشت تدریجی زنان به جامعه کمک کنند:
توسعه شبکههای آموزش مجازی برای دختران
حمایت از رسانهها و پلتفرمهایی که صدای زنان را منتشر میکنند
فشارهای هدفمند بینالمللی که با مشروطسازی کمکها به بهبود وضعیت زنان همراه باشد
توانمندسازی زنان در جوامع محلی از طریق فعالیتهای غیررسمی و خودگردان
مستندسازی منظم موارد خشونت و پیگیری حقوقی در نهادهای بینالمللی
زن افغان، روایت مقاومت خاموش
زن افغان در شرایط کنونی، نه صرفاً قربانی، بلکه نماد مقاومت خاموش است؛ مقاومتی که در سکوت جریان دارد: در دخترکی که با اشتیاق در خانه درس میخواند، در زنی که در خفا برای همنوعانش آموزش میدهد، در مادری که فرزندانش را بهگونهای دیگر تربیت میکند.
اگر این مقاومت تقویت و شنیده شود، روزی خواهد رسید که زنان افغانستان نه در حاشیه، بلکه در متن جامعهای انسانی، برابر و آزاد قرار گیرند. اما تا آن زمان، لازم است جهان بداند که حاشیهنشینی زن افغان، انتخاب او نیست؛ نتیجهی خشونتیست که باید پایان یابد.
۲۱ سنبله ۱۴۰۴
No comments:
Post a Comment