آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Saturday, August 9, 2025

گت‌وگوى امين كاوه با ویدا ساغری؛ مردان افغانستان امروز جز زنان صدایی ندارند

 یادداشت: ویدا ساغری، فعال حقوق بشر حوزه زنان و کودکان است. او در رشته مدیریت دولتی و منابع بشری سند کارشناسی ارشد دارد. ساغری در گذشته گوینده تلویزیون نیز بوده و در حال حاضر به‌‌عنوان معلم در یکی از مکاتب خارج از کشور ایفای وظیفه می‌کند

. ساغری می‌گوید که مردان امروز در افغانستان، جز صدای زنان، صدایی ندارند. او همچنان معتقد است که دسته‌بندی مطالبات زنان در وضعیت کنونی «جنایت بزرگ» است، چون مطالبه با سواد شدن انسان امر اجتناب‌ناپذیر و جز اجبارهای یادگیری برای کاهش سطح جهالت در جهان است. ساغری تاکید می‌کند که طالبان حق ندارند حق آموزش،‌ تحصیل و کار را به مساله داخلی تبدیل کنند، چون جایی که دروازه مکتب بسته می‌شود، تروریسم رشد می‌کند و فقر و گرسنه‌گی گسترش می‌یابد و مسوولیت بزرگ بر دوش جهان می‌افتد. به گفته او، هر قدر سروصدا از یک بدبختی بیش‌تر می‌شود به روزمره‌گی جهان تبدیل می‌شود و معافیت را در برابر تحمل مصیبت، چه برای قربانی و چه برای کسی که دادخواهی می‌کند، بلند می‌برد.


۸صبح: شماری وقتی بحث مطالبات زنان مطرح می‌شود، می‌گویند که مطالبه کدام زن؟ از کدام گروه سنی؟ زن شهری یا زن روستایی؟ نگاه شما در این مورد چیست؟


ساغری: ببینید روند تمدنی در بین انسان‌ها در یک بیلانس [میزان] قرار دارد، به این معنا که کاروان رشد و پیشرفت بشر در حالت یک‌دست‌سازی است، مثل خط ریل یا راه مواصلاتی. در این میان افغانستان یگانه کشور در روی کره زمین با زنان و کودکانش از این بیلانس یا خط بیرون شده است. ما اگر مطالبات زنان را در افغانستان دسته‌بندی کنیم، در حقیقت بزرگ‌ترین جنایت را انجام داده‌ایم. تحصیل و باسواد شدن انسان یک امر اجتناب‌ناپذیر و جز اجبارهای یادگیری برای کم ساختن سطح جهالت در دنیاست. تحصیل و باسواد شدن چیزی نیست که بگوییم یک دسته‌ای از زنان آن را می‌خواهند و گروه دیگر نمی‌خواهند و آن را به مطالبه یک گروه تبدیل کرده و انتخابی جلوه بدهیم. البته این مساله را اگر به عنوان زن هوشمند که می‌داند چه مطالبه کند و زنی که هنوز مطالبات خود را تشخیص نداده، مطرح کنیم، ممکن راهی برای منطق این پرسش پیدا شود؛ اما زن هوشمند در افغانستان، زنی است که مناسبات جهان و منافع زنان را در دنیا درک کرده و می‌داند که مطالبات زنان چیست و چه چیزی زن افغانستان را به کاروان تمدن وصل می‌کند.


۸صبح: شما از یک‌دست‌سازی زنان در جهان سخن می‌گویید، چگونه ممکن است که خواست‌های زنان به ویژه در افغانستان یک‌دست شود؟


ساغری: یک‌دست‌سازی روند حیات اجتماعی جامعه انسانی در روی زمین به شکل شریان‌های خونی که در بدن انسان کار می‌کند، عمل می‌کند. به فرض ما اگر یک روز رخصتی را در نظر بگیریم، اگر در یک‌ جای از دنیا در عین روز رخصتی نباشد و در جای دیگر رخصتی باشد، در یک‌ جایی از جهان روزمره‌گی و نیازهای آن بسته‌گی به وجود می‌آید، از نگاه اقتصادی و مراودات تجارتی، روابط دیپلماتیک، تکنالوژی و خیلی از چیزهای دیگر این شریان بند می‌شود. در بحث مطالبات زنان هم می‌شود شریان تمدنی را مطرح کرد که اگر گفته شود زنان افغانستان مطالبات یک‌دست با دنیا ندارند و چیزهای دیگری را می‌خواهند، در حقیقت می‌خواهند در قسمتی از جهان شریان تمدنی را بند کنند. در یک بخش از دنیا جریان تمدنی،‌ جریان رشد و توسعه بشر را قطع کنند. اگر فکر کنیم موضوع شخصی یا انتخابی است، در خیلی از جاهای جهان کودکان و جوانان  نمی‌خواهند به مکتب بروند، اگر کودکی دو تا سه روز به مکتب نرود، ممکن توسط پولیس به مکتب برده شود یا این‌که در سیستم مکتب تغییرات به میان ‌آید و به هر ترتیبی «کودک گریزپا» را به مکتب می‌برند. چون باید کودک باسواد شود. مگر چهار صبح کدام کودک یا نوجوان علاقه دارد برود به مدرسه و زیر خمچه ملا آموزش دینی ببیند؟ در حالی که در این مورد بحث انتخاب را مطرح نمی‌کنند. امروز سواد تنها به خواندن و نوشتن خلاصه نمی‌شود، سواد به وسعت فلسفه، منطق، تکنالوژی، رفع دگماتیسم، رفع فاشیسم، رفع راسیسم و خیلی از چیزهای دیگر پیوسته است و از این لحاظ به یک امر اجباری برای بشر امروز مبدل گشته است. وقتی زنی در افغانستان تحصیل، کار و مشارکت در جهان مدنی را مطالبه می‌کند، آزادی بیان، حقوق مادری و اختیار بر فرزند و سهم خود بر اقتصاد و سیاست را مطالبه می‌کند، در واقع می‌خواهد شریان‌هایی را که با بسته‌گی مواجه شده، باز کند و تمدن بشری از این شریان‌ بسته هم جریان پیدا کند و جهان را صدمه نزند.


۸صبح: طالبان در نشست‌های بین‌المللی همواره تاکید بر این دارند که خواست زنان یک مساله داخلی است. آنان ادعا می‌کنند که مطالبه زنانی که در خارج زنده‌گی می‌کنند با خواست‌های زنانی که در داخل کشور هستند، متفاوت است، در حالی که جنبش‌های اعتراضی زنان پیوسته بر خواست‌های واحد زنان تاکید داشته‌اند. از نظر شما جنبش‌های اعتراضی زنان در سه سال گذشته توانستند مطالبه مشترک و قابل قبول اکثریت طیف‌های زنان را مطرح کنند؟


ساغری: در پاسخ به این سوال سه موضوع قابل بحث است، نخست این که کدام آزادی بیان را به زنی که در داخل افغانستان در نقش مادری یا در نقش فرزندی اسیر نظام دیکتاتوری شده، داده شده که بدون ترس بگوید چه می‌خواهد؟


موضوع دوم تقسیم زنان به زنان داخل و زنان خارج، خنده‌دار است، زمانی که هزاران زن به ‌زور از کشورشان تبعید می‌شوند یا به‌خاطر مطالبه ابتدایی‌ترین حقوق خود مجبور به مهاجرت می‌شوند، توته‌های جگر خود، وابسته و رابط عاطفی خود، خانه‌هایی را که با سرانگشتان خود با هزار بدبختی ساخته‌اند جا می‌گذارند و به سرزمین‌های ناآشنا تبعید می‌شوند را با کدام منطق زن بیرونی بنامیم؟ بحث دیگر این است که اگر به ۱۳ میلیون زن که گفته می‌شود در افغانستان زنده‌گی می‌کنند، زمینه بیرون شدن میسر شود، تنها به‌دلیل تامین نیازهای اولیه خود، آیا همه از کشور خارج نخواهند شد؟ و حاضر نیستند به قول طالب‌ها به زن بیرونی مبدل شوند؟


حرف سوم، این است که تحصیل، آموزش و کار، حق پدر جمهوریت، امارت یا شاهی نیست، حق بشر است. هر رژیمی که تحت هر نام روی کار می‌آید، باید حق بشری مردم را تامین کند. مکتب و دانشگاه حق مردم است، کسی حق ندارد آن را به یک مساله سیاسی و داخلی تبدیل کند. امروزه مکتب در هر جایی از جهان که بسته می‌شود، می‌تواند دنیا را صدمه بزند. جایی که مکتب بسته می‌شود تروریسم رشد می‌کند، فقر و فلاکت گسترش پیدا می‌کند، خودکشی انسان‌ها افزایش می‌یابد، کودک بی‌سواد بزرگ می‌شود و بار بزرگی بر دوش جامعه بشری می‌افتد. جهان هم‌اکنون بار ۴۰ میلیون انسان از افغانستان را بر دوش می‌کشد. مردم جهان کار می‌کنند، مالیات به افغانستان می‌فرستند تا جلو گرسنه‌مرگی یک کتله‌ بی‌سواد و فقیر را بگیرند، چون شریان زنده‌گی بشر افغانستانی به میل چهار تا چوپان  دچار بسته‌گی شده و حقوق بشری چهل میلیون مخلوق سلب شده است و بار تبعات آن افتاده بر دوش خارجی‌ها. از همین خاطر، این مساله داخلی شده نمی‌تواند و یک مساله جهانی و بیرونی  است.


۸صبح: زنانی که در سه سال گذشته به شیوه‌های مختلف اعتراض کرده‌اند، به نظر شما مطالبه اصلی را بازتاب داده‌اند یا صدای‌شان به گوش تصمیم‌گیرنده‌گان جهان رسیده است؟


ساغری: یکی از چیزهای بسیار غمگین‌کننده که اتفاق افتاده و از سوی جهان عمدی بوده، این است که هر قدر سروصدا از یک بدبختی بیش‌تر می‌شود به روزمره‌گی جهان تبدیل می‌شود و معافیت را در برابر تحمل مصیبت، چه برای قربانی و چه برای کسی که دادخواهی می‌کند، بلند می‌برد. جهان امروز خود را به کری زده است، مطالبات سه ساله زنان نان، ‌کار، آزادی و تحصیل است. بعد از سقوط جمهوریت دو نسل از زنان تبعیدی، زنان دوره مشروطیت و زنان دوره چپ، هم آمده‌اند شریک دردهای مشترک زنان شده‌اند، چون مطالبه آموزش و کار،‌ دوره و عصر نمی‌شناسد. این مطالبه انسانی مشترک در هر دوره بوده است، اما این که نادیده گرفته می‌شود به این معنا نیست که به‌جایی نرسیده است، تا روزی که زنان به خواست خود برسند صدا بلند می‌کنند و جهان مجبور است که زنان را به مطالبات‌شان برساند. چون شریان تمدنی در جایی از روی زمین گره افتاده و اگر اقدام در رفع آن نشود، بدبختی و فلاکت این جای زمین سرریزه خواهد کرد و به منطقه و جهان منتشر می‌شود، چیزی که عملاً اتفاق افتاده و نشانه‌های آن در اکثریت کشورها دیده می‌شود. افراطیت مذهبی، قتال، ستیزه‌جویی و بار کتله‌های گرسنه بر دوش جوامع امریکایی و اروپایی است.


۸صبح: مطالبه کار،‌ نان و آزادی از کی؟ از طالب؟ طالب که حق زن را به‌رسمیت نمی‌شناسد؟


ساغری: زنان هیچ‌گاهی از طالبان چیزی نمی‌خواهند. زنان از حامیان جهانی طالبان حمایت می‌خواهند. زنان، جهان را با استراتژی‌های بد و ضد حقوق بشری‌شان مورد پرسش قرار می‌دهند که برای افغانستان نظامی را که تحمیل کردند، نظام انسانی نیست.


۸صبح: اما همین جهان با طالبان به‌‌عنوان حاکمان بالفعل (de facto) در تعامل قرار دارد و می‌گوید که مردم افغانستان باید خودشان با طالبان به تفاهم برسند، گفت‌وگو کنند و خواست‌های‌شان را از طالبان مطالبه کنند.


ساغری: طالبان براساس خواست و اراده مردم نیامده‌اند که زنان مطالبات خود را با این گروه مطرح کنند. بلکه طالبان در نتیجه یک توطیه و خیانت سیاسی کشورهای عضو ناتو به بهای سقوط یک نظام سیاسی و فرار میلیون‌ها شهروند بر مردم افغانستان تحمیل شده‌اند. هم‌اکنون چرخه حکومت این گروه با پول‌های غربی‌ها و نیروهای متخصص آن‌ها فعال است. همین غربی‌ها به مناسبت‌های مختلف برای اعضای این گروه ویزه صادر می‌کنند، پاسپورت‌های کسانی را که در فهرست سیاه قرار دارند و هزاران انسان را کشته و بمب‌گذاری کردند، اعتبار می‌بخشند. هم اکنون نماینده‌گی‌ سیاسی اروپا در کابل باز است، ده‌ها خارجی به‌نام سیاحت به افغانستان می‌روند و گزارش‌های روزمره شاد تولید می‌کنند و پیام خیروخیرتی افغانستان را به جهان می‌فرستند، در حالی که طالبان تنها دو هزار زن و ۱۵ هزار زندانی سیاسی دارند، اعضای نیروهای امنیتی پیشین مخفیانه زنده‌گی می‌کنند و در خطر کشتار سیستماتیک قرار دارند، دختران جوان به ازدواج‌های جبری سوق داده شده و هزاران بیوه بیکار رو به فحشا آورده‌اند؛ اما طالب‌ها از سوی جهان حمایت می‌شوند. مطالبات زنان از جهان است که اگر رژیم طالبان از سوی دنیا حمایت سیاسی و مالی نشود،‌ تغییر رژیم این گروه کار یک‌شبه است. حتا برای زن‌ها براندازی این نظام خیرات‌خور، کار یک‌شبه است. کلاشینکوف طالب از کجا پر مرمی می‌شود؟ موتر طالب از کجا پر تیل می‌شود؟ اردوی طالبان از کجا تامین مالی می‌شود؟ تمام این‌ تدارکات با نیرو و حمایت مالی خارجی امکان‌پذیر است. تا امروز دنیا تحریمی را که بر ایران اعمال کرده ثلث آن را بر طالبان اعمال نکرده‌ است.


۸صبح: بسیاری‌ها در آسیب‌شناسی مطالبات زنان می‌گویند که در سه سال گذشته این مطالبات دچار تغییر و گسست شده است. تعدادی از زنان می‌خواهند که مکاتب و دانشگاه‌ها به‌روی زنان باز شود، اما شمار دیگر می‌گویند که بازگشایی نهادهای آموزشی و تحصیلی در حاکمیت طالبان خودش فاجعه است. اگر مکاتب و دانشگاه‌ها باز هم شود، تحت مدیریت طالبان است، این دو دسته‌گی و تناقض را چگونه می‌توان جمع کرد؟


ساغری: این یک توطیه و دروغ محض است. ما زنان و دخترانی را سراغ نداریم که بگویند مکاتب و دانشگاه‌های «امارتی» باز شوند، هیچ زنی علاقه‌مند داشتن یک معلم ملا نیست، هیچ دختر یا خانواده‌ای علاقه‌مند این نیست که خانواده شبکه حقانی یا ملا هبت‌الله آنان را درس بدهد.


زنان و دختران می‌خواهند که مکاتب و دانشگاه‌ها براساس نصاب گذشته برگردد و تحت یک مدیریت انسانی و قابل اعتماد شروع شود. نصاب تعلیمی و تحصیلی به صورت کامل از سوی طالبان دست خورده و چیزی از نصاب و کادرهای گذشته باقی نمانده است. اگر قرار باشد افغانستان به سمت ثبات برود، باید نظام آموزشی و تحصیلی از صفر بازسازی و تطبیق شود، چون طالبان همه اسناد و داشته‌ها را نابود کرده‌ و نظام آموزشی بین‌المللی یک مملکت را در سطح مدارس پشاور تقلیل داده‌اند.


طالبان ظرفیت بازکردن مکاتب و دانشگاه‌های افغانستان و پیش‌برد آن را ندارند. این گروه نیروی کار، تغذیه و امنیت ۸ میلیون جوان زیر سن را که از ۷ تا ۱۸ ساله را در بر می‌گیرد، ندارند. این قشر (نوجوانان)در چوکات مدیریت یک جامعه حساس‌ترین و پرهزینه‌ترین مساله اجتماعی است و این سخت‌ترین کار برای تمام نظام‌های پیشرفته جهان است و چیزی نیست که طالبان از عهده آن برآیند. جاده‌های کشوری که در آن یک صدهزار نیروی مسلح بی‌سر شهوانی از زندان‌ها و کوه‌ها رها شده چطور می‌تواند برای رفت و برگشت پنج ملیون دختر جوان از مکتب تا خانه امنیت داشته باشد؟


حالا خواست‌های زنان را در نظر بگیریم، خارجی‌ها از راه رسانه‌ها طوری تبلیغ می‌کنند که گویا زنان افغانستان خواستار بازگشایی مکاتب و دانشگاه‌ها به زیر پرچم طالبانند. این یکی از طرح‌ها برای باز کردن راه تا به رسمیت شناختن این گروه است. اگر طالبان دروازه مکاتب را بازکنند دیگر بهانه برای کشورها به‌خاطر عدم به رسمیت شناختن این گروه باقی نمی‌ماند.


۸صبح: شما از یک‌سو جهان را ملامت و متهم به همکاری با طالبان می‌کنید، از سوی دیگر  از همین جهان خواستار بازگشایی مکاتب و دانشگاه‌ها هستید و در عین حال تاکید می‌کنید که زنان و دختران نمی‌خواهند تحت رژیم طالبان درس بخوانند. فکر می‌کنید این مطالبات از سوی جهان مورد حمایت قرار بگیرد؟


ساغری: مطالبات زنان از طالبان این نیست که دروازه مکاتب و دانشگاه‌ها را باز کنند. زنان می‌خواهند که طالبان وجود نداشته باشند. زنان «امارت» [رژیم طالبان] را نمی‌خواهند. اول نمره‌سازی هم‌فامیلی  سراج‌الدین حقانی در کانکور ملی یک مملکت که یکی از آرزوهایش بوسیدن دست حقانی، کسی که خون نوزادان شفاخانه دشت برچی از انگشت‌هایش می‌چکد ماهیت «امارت» [رژیم طالبان] است. فکر نمی‌کنم خواست زنان افغانستان بازگشایی چنین دانشگاه‌هایی در چوکات چنین کانکوری باشد. مطالبه زنان حق تحصیل در یک نظام انسانی با محتوای دانشی است.


۸صبح: تنوع و کثرت مطالبات زنان را چقدر به نفع جنبش‌های اعتراضی می‌دانید؟


ساغری: چند دسته‌گی و شکسته‌گی در میان زنان معترض هم از خیانت‌های خارجی‌ها است. یک زمانی چند دسته‌گی در میان مردان را نیز در جنگ با قشون سرخ شوروی در افغانستان شاهد بودیم که برای «جهاد که یک هدف داشت» ۱۶ رهبر تراشیدند. همه این رهبران را به رنگ‌ها و به اقوام مخلف تکه‌تکه کردند. عین کار را در بین زنان معترض نیز می‌خواهند عملی کنند و تا جایی هم توانسته‌اند موفق شوند، چون اتحاد گروه‌های معترض خطرناک‌ترین اتفاقی است که محور فروپاشی استراتژی‌های بیگانه‌گان می‌افتد.


هرچند تا حال زنان تا این حد از فروپاشیده‌گی را که مردان تجربه کرده‌اند، نرسیده‌اند؛ اما احتمال این بحث با امتیازدهی‌های خاصی که خارجی‌ها برای زنان در نظر می‌گیرند وجود دارد. با تعیین جوایز، القاب، دادن مادیات و ملاقات‌های جداگانه و انفرادی، و نشان‌دادن باغ‌‌های سرخ‌وسبز، توانسته‌اند که زنان را به نحوی از هم جدا کنند، اما هنوز صدای همه یکی است و اگر قرار باشد زن‌ها اعتراض کنند، همه در یک گروه مشترک هستند و صدای مشترک دارند. این چند دسته‌‌شدن زنان نیز ناشی از طرح خاینانه جهان با سوءاستفاده از نیاز فرد به یکه‌تاز بودن و انحصار به میان آمده است. طالبان در حدی از بازی‌ها و توطیه سیاسی نیستند، آنان تمام زنان را به یک چشم یعنی دشمن می‌بینند.


۸صبح: سلب سیستماتیک تمام آزادی‌های مدنی و سیاسی زنان، حذف زنان از تمام عرصه‌های زنده‌گی جمعی و خلاصه کردن هستی زنان در چهار دیواری خانه برای پختن و تولید نسل، چرا به صدای اعتراض جمعی مردم افغانستان علیه طالبان تبدیل نشده است؟


ساغری: انقلاب‌ها در تمام دنیا به‌ ویژه انقلابی که ۸ مارچ را رقم زد و سرتاسری شد، انگیزه به میان آمدن‌شان وجود استبداد و فشار بود. اعتراض از فقر و گرسنه‌گی برمی‌خیزد، زمانی که شما فشار جمعی را با تزریق پول و نان و کمک‌های بشردوستانه ملایم و نرم می‌کنید، دیگر هیچ اعتراضی شکل گرفته نمی‌تواند. بعد از سقوط دولت پیشین، زنان سینه سپرکردند، چشم در چشم طالب، در مقابل گلوله ایستادند، هیچ فشار،‌ ترس و وحشت نمی‌توانست مانع برگشت زنان از خیابان شود، احساس می‌‌شد که این اعتراض‌ها می‌تواند بسیج ملی به میان بیاورد، پدرها، برادرها، کاکاها و ماماها خانواده و اقوام به آن ‌پیوندند، اما جلو این انقلاب را جهان به‌خصوص ناتو با سازمان مللش به شکل خاینانه گرفت و با پروژه‌های تخم‌ و مرغ‌داری، مزرعه‌داری، گاو دوشی و ترشی‌سازی، مردم را در برابر ظلم و ستم تحمیل‌پذیر ساخت. وقتی پدری سه تا پسر و یک دختر دارد و برای  اعضای گرسنه‌ای خانواده یک بوجی آرد به‌دست می‌آورد، که می‌توانند زنده بمانند و یا  یک خروار چوب به دست بیاورند که از سرمای زمستان نجات پیداکنند، از قربانی شدن آموزش، تحصیل تا ازدواج اجباری دخترش چشم پوشی خواهد کرد. این خاصیت انسان است که زمانی  انقلاب و عصیان می‌کند که نانش گرفته شود در غیر آن برای به‌دست آوردن نیازهایش بقیه را قربان می‌کند. جهان با کمک های بشردوستانه و انجیوهایش دختران ما را فدا ساخت و جلو انقلاب را برای براندازی دیکتاتوری «رژیم طالبان» گرفت.


 ۸صبح: فقر هم اکنون نیز بیداد می‌کند، کار نیست و مردم حتا کودکان شان را می‌فروشند و آمار خودکشی روبه‌روز افزایش است، چرا این فشارها نمی‌تواند شور یا به قول شما انقلاب ایجاد کند؟


ساغری: ما دو نوع مرگ داریم، یکی مرگ معنوی و تاریخی انسان یک سرزمین است و دیگر مرگ مادی و آنی یک انسان است. مرگ مادی موقت است، ولی خوب است چون فقر مادی باعث مرگ مادی می‌شود و مرگ مادی تحریک به جنگ بقا می‌کند که اتوماتیک باعث انقلاب و نجات بشر می‌شود. مرگی که  در افغانستان شکل گرفته است، مرگ معنوی است. مرگی که شکم شما موقتاً تا حدی سیر است که انگیزه‌ای جنگ برای بقا از شما را سلب کرده است. طوری وقتی شکم یک پدر را سیر می‌کنید، آینده مثمر دخترش را قربانی می‌کند، کنار منافع دخترش و صدایش نمی‌ایستد.


 فقر به شکل پنهان و آشکار است. فقر پنهان زمانی است که پروژه‌های تزریقی خیراتی جهان برای افغانستان جریان داشته باشد، اما فقر آشکار زمانی است که کمک‌های جهان تمام شود، مردم به خود بیایند وخود را ملزم و مسوول کار، تحصیل دختران و مسوول ساختن خشت تا خشت وطن بدانند. بدترین بهانه‌ این است که اول یک نظام را سرنگون کنیم و در ۲۰ سال هم اجازه ندهیم که هیچ زیربنایی برای خودکفایی در آن ‌جا ساخته شود و فقط پول از مراجع غیرمسوول به شاخی باد کنیم.


ایران را به‌عنوان مثال در نظر بگیرید که در تحریم مطلق به‌سر می‌برد، انفلاسیون در ایران به اوج رسیده است، بیکاری بیداد می‌کند، مردم گرده‌های خود را برای تامین معاش زنده‌گی می‌فروشند و فحشا و تن‌فروشی زنان بی‌سابقه است. برای آن‌ جا بحث حقوق بشر و کمک‌های بشردوستانه چرا مطرح نمی‌شود؟ اتفاقاً «انقلاب مهسا» در حوزه خارجی ناشی از تحریم ایران بود و خودکفایی و بیداری مردم آن مرهون همین تحریم است. اگر ناتو نظام غیرانسانی و تروریستی طالبان را در سه سال گذشته تحت تحریم مطلق قرار می‌داد، امروز ما انقلاب سرنوشت‌سازی را توسط مردم شاهد بودیم. ان‌جی‌اوها و نهادهای امتیاز بده دهن اعتراض زنان را با حمایت‌های ناچیز بستند.


۸صبح: شما همگرایی جهانی به‌ویژه نهادهای حقوق بشری و چهره‌های مطرح سیاسی جهان را در برابر مطالبات زنان افغانستان به‌خصوص زنان معترض که خواستار فشارهای بیش‌تر علیه طالبان و به رسمیت شناختن آپارتاید جنسیتی هستند، چگونه ارزیابی می‌کنید؟


ساغری: ما در پوشه از ممنوعیت‌ها و سانسورها و بن‌بست کلان سیاسی قرار داریم که به شکل سپر در مقابل زنان عدالت‌خواه از طرف دنیا عمل می‌کند. جهان تا امروز در هیچ مجلس و میزی زنان واقعی افغانستان را اجازه حضور نداده است. دنیا همیشه یک لیست از قبل تهیه شده داشته که در ۲۰ سال گذشته آنان را برای امتیازدهی به مجرمان جنگی دعوت کرده‌اند و حقوق مجرمان جنگی را تامین کرده‌اند، به طور مثال جمعی از زنان حقوق حکمتیار را تامین کردند. یادم می‌آید که خیلی از زنان روی میز مذاکره با حکمتیار نشسته‌ بوده‌اند، همان فهرست زنان سابق دوباره برای تامین منافع طالبان و تروریستان در افغانستان به میزهای بین‌المللی دعوت داده شد. یک لیست خاص از زنان در اختیار جهان است که منافع کشورهای خودشان را توسط دادن امتیازهای کوچک و شخصی به این زنان تامین کرده، با دعوت کردن روی میزهای به اصطلاح گفت‌وگو. تا امروز سر هیچ میزی حضور واقعی زن افغانستان را ندیده‌ایم که عکسی، دوسیه‌ای، طرحی و صدایی از هزاران زن خفته و یا از جنایت‌ها و روایت‌های زنان را برده گزارش کنند. اتفاقاً امروز ما موفق به فرستادن پیک لابی خودمان به میزهای بین‌المللی نبوده‌ایم.


۸صبح: صدا و خواست زنان چقدر می‌تواند برای همگرایی مردم افغانستان موثر و مفید واقع شود؟


ساغری: ببینید، در سه سال گذشته هر مردی که بندی شد، زنان دادخواهی کردند و هر مردی که کشته شد حیثیت جنازه‌اش روی دوش زنان بلند،‌ هر زنی که کشت شده اشکش را زنان ریختند‌ و تا حال بزرگ‌ترین روایت تلخ این سقوط تاریخی بشر با صدای زنان  بلند شده است، فکر می‌کنم که افغانستان امروز جز زنان، صدایی ندارد. مرد افغانستان یا ناگزیری دارد یا نفهمی و یا دستش با دشمن یکی‌ است. در هر سه حالت نمی‌تواند صدای خود را بکشد، در هر حالت این دختر افغانستان است که صدای خود را بلند می‌کند. خیلی کارساز بوده و تاریخ آن را به یاد خواهد داشت. اسد ١٤٠٣ هشت صبح

No comments: