مادرش او را در یک سطل زباله در یکی از كوچه های فلوریدا در حالی که نوزاد تنها چند روز داشت انداخت ، او انقدر گریه می کرد که رهگذری او را پیدا کرد. فريدی کوچک به شفاخانه منتقل شد و ١٣ روز بعد به فرزندی پذیرفته شد.
فريدی وارد خانواده ناتان و بتی می فیگرز از شهر کوئینسی شد. ناتان کارگر بود و بتی می در یک مزرعه کار می کرد. در سال ١٩٨٩ زمانی که فردی متولد شد، آنها بیش از پنجاه سال داشتند.
برای یک پسر، والدین همیشه قهرمان و الگو ميباشد. او به یاد می آورد: "من دیدم که چگونه پدرم همیشه دست کمک به مردم دراز می کند، در کنار جاده توقف می کند، به بيگانه ها کمک می کند، به بی خانمان ها غذا می دهد." او يك انسان باورنکردنی بود و من می خواهم مانند او باشم.
وقتی بزرگ شد، به دنبال مادر بیولوژیکی خود رفت - معلوم شد که او یک معتاد به مواد مخدر است و او دیگر هرگز او را ملاقات نکرد.
در مكتب، فريدی به عنوان یک "بچه زباله" مورد تمسخر قرار ميگرفت زیرا همه داستان او را می دانستند.
«بچهها مرا مسخره میکردند و به من «پسر زباله» خطاب میکردند، میگفتند من کثیف هستم و کسی با من دوستي نميكرد. به یاد میآورم که از بس مكتب كه پیاده میشدم، بچهها مرا میگرفتند و در سطل زباله می اندختند.»
زمانی که فريدی نه ساله بود، ناتان فیگرز برای او یک کامپیوتر خراب مُدل سال ١٩٨٩ از یک فروشگاه اجناس دست دو به قيمت ٢٥ دالر خريد ، پدر کامپیوتر را روی میز آشپزخانه گذاشت، یک پیچكش به پسرش داد و اجازه داد هر کاری می خواهد بکند. فريدی کامپیوتر را چندین بار مونتاژ کرد. و سپس قطعاتی از رادیو قدیمی پدرش را به آن اضافه کرد. كمپيوتر قدیمی دوباره فعال شد ! پسر واقعاً خوشحال بود. ضمنا اين كمپيوتر هنوز کار می کند و در خانه فیگرز نگهداری می شود.
فريدی در ١٣ سالگی اولین شغل خود را پیدا کرد. شهرداري کوئینسی یک نوجوان را برای ترميم کامپیوتر هاي خود ضرورت داشت و فريدي را استخدام کرد. فريدی اولین شرکت فیگرز کامپیوتر خود را در سن ١٥ سالگی تأسیس کرد! او سرورهایی ساخت که مشتریان بتوانند اطلاعات خود را در آن ذخیره کنند. سپس شروع به ایجاد اپلیکیشن های موبایل و همچنین ساختن پروگرامها برای شرکت های تجاری کرد.
پس از مدتي تحصیل در دانشگاه، فريدی ترک تحصیل کرد.
فیگرز می گوید: «من این مسیر را به دیگران توصیه نمی کنم. اما از انتخابم پشیمان نیستم. در سن ١٧ سالگی، من ١٥٠ مشتری دائمي داشتم که به وب سایت ها و سرورها برای ذخیره اسناد نیاز داشتند. ديگر توقف غیرممکن بود."
فريدی در ١٩ سالگی اولین اختراع خود را کرد. او دستگاهی اختراع کرد که به دوكتوران کمک می کند مريضان خود را از راه دور تحت نظر بگیرند و سپس آن را به یک شرکت كمپيوتري در کانزاس به قیمت ٢،٢ میلیون دالر فروخت.
زمانی که فريدی در اوایل ٢٠ سالگی خود بود، پدرش به آلزایمر مبتلا شد. سپس یک GPS ساخت و آن را در کفش ورزشی پدرش قرار داد. بنابراین، او همیشه می دانست که پدرش کجاست. این دستگاه به بسیاری از افراد مبتلا به زوال عقل کمک کرده است.
یکی از اقارب فريدی به كُما دیابتی رفت و درگذشت. و فريدی که در آن زمان ٢٢ ساله بود، یک گلوکومتر هوشمند ساخت که فوراً میزان قند خون افراد را با نزدیکان مريض به اشتراک میگذاشت، و همچنین معلومات را به دوسيه الکترونیکی مريض اضافه میکرد که داكتر میتوانست تصميم بگيرد.
فريدی فیگرز در سن ٢٥ سالگی بیش از ٨٠ پروگرام كمپيوتري توسعه يافته و پنج حق ثبت اختراع دریافت کرده بود.
فريدی یک بنیاد خیریه تاسیس کرد که به دانشجویان کمک مالي تحصیلی می دهد و در مواقع آفت هاي طبیعی به مردم كمك میکند او به بی خانمان ها کمک می کند.
من صندوق را با حقوق شخصی خود راه اندازی کردم. من به یاد می آورم که از کجا آمده ام و مطمئن هستم که شما می توانید تمام دنیا را بخرید، در صورتكه روحيه خود را از دست ندهيد -من می خواهم دنیا را به سمت بهتر شدن تغییر دهم. خوبي همیشه به شما برمیگردد و بهترین انتقام از سرنوشت ، موفقیت است.🙏🌹
کاپی
No comments:
Post a Comment