آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Sunday, August 25, 2019

بگذارید دختران نفس بکشند


دکتر محمدعارف فصیحی دولتشاهی، استاد دانشگاه             
زنان و دختران در افغانستان تاریخ پرفراز و نشیب و آکنده از تلخی‌ها و شیرینی‌ها را پشت سر گذاشته‌اند. آنان همان‌گونه که پشت میله‌های آهنین خواسته‌های مردانه محصور و زندانی بوده‌اند

 زیر عناوین آزادی مدنی، حقوق بشر، مشارکت سیاسی – اجتماعی، گاه بی‌تقیّد و فارغ از هرگونه نظم و دیسیپلین نیز زیسته‌اند. این بی‌تقیّدی و محصور بودن دو تجربه متفاوت از سبک زنده‌گی زنان افغانستان در برخی از برش‌های تاریخ به همراه داشته است.
 افزون بر دین و سنت‌های اجتماعی، روحانی، مارکس، مجاهد و «فوندا منتاا لیزم» گرایش‌های لیبرالی و فمینیستی سبک زنده‌گی زنان و دختران را در افغانستان در برخی مقاطع تاریخی دچار دگردیسی و تحول اساسی نموده است.
حقیقت آن است که زنان و دختران تافته‌ی‌ جدابافته از جامعه نیستند. آنان محصول جامعه و کارگزار جامعه محسوب می‌شوند. بدین‌سان، رفتار و سبک زنده‌گی آنان می‌تواند پژواکی از فرهنگ جامعه، تغییرات اجتماعی و حوادث واقعه باشد.
 از این‌رو ورای رفتارهای هنجارمند و تابوشکنی زنان و دختران باید فرهنگ و بستر مساعد اجتماعی را نیز مطالعه کرد. به صورت یقین، نظام عادلانه و هنجارمند، دولت‌مردان خدوم و فارغ از تعلّقات مذهبی و تباری، توسعه‌ی متوازن و شکل‌گیری شهروند مدنی در تکوین و تقویت روحیه عدالت‌طلبی هنجارمندی و عفت‌اندیشی در بانوان تأثیر جدی برجا می‌گذارد.
از آن‌طرف ظلم در تزیید فساد در هر جامعه، سهم درخوری داشته است. زنان به مثابه کارگزاران فعال، در فرهنگ، سعادت و شقاوت، توسعه و فقر جامعه نقش اساسی ایفا کرده‌اند. آنان همان‌سان که در نظام تعلیم و تربیت سالم و فاسد نقش سازنده‌ای می‌توانند داشته باشند، در فروپاشی کانون‌های گرم و سبزگون خانواده نیز تأثیر جدی دارند. بی‌جهت نبود که ناپلئون بناپارت می‌گفت: «زنان با یک‌دست گهواره و با دست دیگر تاریخ را تکان داده‌اند.» بی‌تردید، اگر زنان و دختران در افغانستان در باورهای کوچه‌بازاری و قرائت‌های مردانه وطنی و از روی ناآگاهی و کم‌خردی مایه بدشگونی و بخت‌برگشته‌گی تلقی ‌شده‌اند، در روایت‌های اعتدالی و واقعی اما افتخارآفرین و تاریخ‌ساز بوده‌اند.
داستان اسطوره‌ای چهل‌دختران نمونه زیبا و متعالی از تاریخ‌سازی آنان حکایت دارد. قصه چهل‌دختران، قصه‌ی عفت، آزاده‌گی و سرافرازی زنان تاریخ‌ساز است. چهل‌دختران به‌مثابه تیپ ایده‌آل و سبک زنده‌گی زنان و دختران در پیشانی تاریخ پرفرازونشیب این مرز و بوم ثبت شده است.
آنان نماد گروهی‌اند که مرگ شرافت‌مندانه را بر زنده‌گی خفت‌بار ترجیح می‌دهند و برای فرار از تجاوز و بی‌عفتی از مرتفع‌ترین قله کوه به سمت افق روشن و تاریخ پرواز می‌‍‌کنند.
با این وصف در قضاوت‌های فعلی ما نسبت به زنان و دختران مطالعه این فرازها هم برای مردان و هم برای زنان یک نیاز اساسی است. باید فهمید اگر برخی از زنان و دختران به دلیل بی‌قیدی و شنا کردن برخلاف جریان آب در باورهای متحجرانه نماد شرم بوده‌اند، خیلی عظیم از آنان به دلیل نیالودن دامان‌شان با گرد بی‌عفتی مایه فخر و مباهات بوده‌اند.
بیاییم چشم‌های‌مان را بشوریم و به زنان و دختران طوری دیگر نگاه کنیم. چگونه پذیرفتنی است مردانی را با سوء استفاده از جنسیت و محبت زنان رخ در نقاب آنان پنهان نموده و انتحار انجام می‌دهند ، به حکم جنسیت محکوم نمی‌کنیم، اما اگر برخی از زنان موهای مجعّد خود را از روسری بیرون ریختند و یا در خیابان، چهره آرایش نمودند، فریادمان بلند می‌شود که چرا در مسیر چشم‌های مردانه افسون ریختی و از آنان سلب آسایش نمودی!
باید پذیرفت که با نگاه‌های هوس‌آلود مردانه نسبت به زنان، فساد در جامعه تکثیر می‌گردد. باید دقت کرد که اگر برخی از زنان و دختران دچار بی‌قیدی می‌شوند، در دامن کبریاگونه‌ی قاطبه زنان، گردی نمی‌نشیند. پس بگذاریم زنان و دختران نفس بکشند اما این نفس‌کشیدن‌ها را در چارچوب منطق، عقلانیت و هنجارهای شرع‌پسند بخواهیم.
رفتار صحیح با ناملایمت‌ها در این زمینه، مذاکره منطقی و دیالوگ توأم با حکمت است، نه خنجر به دست گرفتن به سبک زنگی‌های مست.
روش‌های خشونت‌آمیز یا تمنّای حکومتی به سبک طالبانی راه‌حل نیست و این مسأله افزون بر آن‌که سیر به قهقرا و بازگشت به گذشته تاریک است، حس مقاومت و حرص ارتکاب را در این قشر مضاعف می‌سازد؛ زیرا به حکم طبیعت انسان از آن‌چه منع می‌گردد حریص‌تر می‌گردد. 8 صبح

No comments: