نوریه ندرت نابینای موفق

زنی با افتخار بلند در شهر پرهیاهوی نیویارک نفس می کشد۰او زیبای های این شهر را با داشتن آسمان خراش های بلند قامت، سرک ها، کوچه ها و رستورانت های پر ازدحام و تندیسِ با عظمت آزادی که از مرکز بحر اقیانوس کبیر،شهر زیبای نیویارک را دیده بانی می کند، نمی بیند. 

 اما محبت، صمیمیت و همکاری مردم آنرا با قلب خود احساس و با دستان خود لمس می کند۰ او در دنیای تاریک خود ضمیر روشن واحساس عمیق خدمت به انسان و بشریت دارد۰
او می گوید : من در دنیای زنده گی می کنم که امکانات زیاد در خدمت دارم و هیچ گاه احساس نکردم که من نابینا باشم۰

اما دلم به کسانی می سوزدکه درموقف من قرار دارند و هنوزسیاه وسفید دنیا را ندیده اند بویژه نابینایانی که درکشورجنگ زده من زیرخط فقر قرار دارند وحتا امکانات پیداکردن یک لقمه نان را ندارند ، پیوسته دررهگذردرد و ستم، بیعدالتی و خشونت بسرمی برند۰من آنها را درک نموده و درد شانرا احساس می کنم۰برای همین بی قرار استم و به شدت کار می کنم۰

پرسش؛  نوریه ندرت می توانید خود را بصورت فشرده معرفی  نمایید؟                

پاسخ: من نوریه ندرت استم، زنی از سر زمین با غرور و سر بلند افغانستان۰ که در ۱۶ جولای ۱۹۶۱ ، مطابق ۲۶ اسد ۱۳۴۰ خورشیدی در یک خانواده روشنفکر و متوسط چشم باز نموده و به زنده گی لبخند زدم۰ در اوایل زنده گی من نابینا نبودم ولی از ناحیه گلوکوما(فشار چشم) نا راحتی زیاد داشتم۰ به همین لحاظ یک چشمم کاملن صدمه دیده بود و بنابه شوق و علاقه ی که به تحصیل داشتم صنف اول و دوم را در مکتب نابینایان واقع ناحیه ششم شهر کابل درجوار درمانگاه نور، خوانده ام و چهار صنف دیگررا به طور سامع در طی دو سال امتحان دادم و از صنف هفتم شامل لیسه شبانه استقلال شدم بعد از فراغت از مکتب عروسی کردم ثمره ازدواج ام یک پسر و یک دختر می باشد۰ چون اوضاع کابل روز تا روز وخیم تر شده می رفت و احساس امنیت نمی کردیم بنا ما به پاکستان رفتیم و با پدر و مادرم پیوستیم و شامل کیس آنها شده در سال ۱۹۹۱ به ایالت متحده امریکا آمدم و درشهرنیویارک مهاجرشدم. نخست جهت آموختن لسان شامل کورس انگلیسی گردیدم و برای امرار زنده گی مدت شش ماه در درمانگاه گوگنی کار کردم،به زودی دریک ریستورانت بحیث آشپزاستخدام شدم.

پرسش؛ در رستورانت چه نوع غذا تهیه می کردید؟

پاسخ: من مطابق نوت آموزگار خوراکه های امریکایی مثل:همبرگر،ساندویچ مرغ وپنیر، شرینی باب مثل کیک های سیب، توت زمینی، آلو بالو ، کدو وامثال آن را تهیه می کردم در همین وقت متاسفانه همسرم در اثر تکلیف قلبی در پاکستان فوت نمود و من، پسر و دخترم را به امریکا اسپانسر شدم که هر دوی شان یک مدت با من زنده گی می کردند. دخترم عروسی کرد پسرم بعد از فراغت از تحصیل به صورت مستقل کار و زنده گی می کند و من برای ادامه تحصیل عالی شامل کالج شدم و در سال ۲۰۰۹ از رشته ساینس و تکنالوژی به درجه ممتازفارغ گردیدم۰تصمیم دارم ازهمین رشته ماستری خود را اخذکنم .
پرسش؛ شما گفتید که در اوایل کاملن نابینا نبودید پس چه حادثه پیش آمد که نابینا شدید؟

پاسخ: در سال ۱۹۹۷ در بیرون از خانه مورد لت و کوب یک دختر ناشناس قرار گرفتم، دختر معتاد به  مواد مخدره بود۰ در اثر ضربه های شدیدی که بر سرم وارد نموده بود من به زمین افتادم، فوری فشار چشمم بلند رفت که دیگر جای را ندیدم به دکتور مراجعه نمودم پنج بار زیر عمل قرار گرفتم متاسفانه نتیجه نداد.

پرسش؛ شما که متاسفانه نمی بینید رفت وآمد تانرا چگونه تنظیم می کنید؟

پاسخ: در اوایل به کمک اعضای خانواده پرابلمم را رفع می کردم بعدا کمپنی ( یاهو) یک عدد سگ رهنما را به طوررایگان دراختیارم گذاشت که البته من مدت سه ماه ترننگ گرفتم  تا خوب بالای خود حاکمیت داشته باشم و به سگ قومانده داده بتوانم که کجا برود خلاصه به کمک همین سگ قادر استم بهر جا بروم۰

پرسش؛ در دیوار سالون تان هفده عدد مدال به نظر می خورد اگر لطف نموده بگویید که این مدال ها را به کدام مناسبت به دست آورده اید؟

پاسخ: در سال ۲۰۰۱ یک مدال را از طرف اکادمی ساینس بخاطر خوب درس خواندنم و خدمت دواطلبانه برای معیوبین شهر نیویارک بدست آورده ام۰ هشت مدال را از مسابقه هایی بین المللی دوش، پنج مدال را از مسابقه هایی جمع آوری اعانه برای مرکز ریسرج بیماری سرطان که بالغ بر ۱۰۵۰۰ دالر می شد گرفتم و سه مدال دیگر را از مسابقه هایی جمع آوری پول برای موسسه هایی معیوبین بدست آورده ام که در مجموع هفده مدال می شود.

پرسش؛ در کار های روز مره و پخت وپز کی با شما همکاری می نماید؟

پاسخ:من یک نرس همکار دارم که در شستشوی لباس و پاکاری خانه همکاری می نماید و تهیه غذا بدوش خودم است، خداوند مادرم را ببخشد که در زمینه پخت و پز برایم همه چیز را آموختانده است۰آیا کدام وقت نشده که به جای نمک بوره ویا سودا را در بین دیگ علاوه کرده باشید؟ او خندیده گفت نه من نام مساله هارا با حروف بریل به عقب بوتل ها نصب می کنم ویا بعضا از اشکال مختلف بوتل ها برای مساله جات کارمی گیرم که دراین صورت تفکیک آنها برایم ساده وآسان است.

پرسش؛ شما کدام کارِ رسمی در دوایردولتی دارید؟ 

پاسخ: نه! کار رسمی نداشتم اما بعد از فراغت از کالج مدت دو سال در مدرسه های نابینایان ایالت نیویارک بطور دواطلبانه تدریس می کردم۰ ودر سال ۲۰۰۹ اساس یک فندیشن را جهت کمک به نا بینایان کشور خود افغانستان گذاشتم۰که شامل پنجاه عضو بوده بطور دواطلبانه کار می نمایند و توسط یک بورد اجرایوی شامل ده نفر نظارت می شود که اکثریت آنان را زنان تشکیل می دهند،تنها سه مرد در ترکیب این نهاد عضویت دارند که یک تن بنام مندوزی بارک در افغانستان است که  پروسه راجستر فندیشن را از طریق وزارت خارجه،وزارت صحت عامه، تعلیم وتربیه،تحصیل عالی ومسلکی، وزارت عدلیه ، وزارت مالیه ومعلولین و معیوبین پیش می برد۰منابع مادی آن از طریق کمک های مردم  می باشد۰ ( ( I  A  M موسسه هایی  بین المللی هدف از ایجاد این فندیشن کمک های مادی ومعنوی به نابینایان افغانستان است۰ بنابر احصاییه سازمان صحی جهان بیش از نیم ملیون نابینا در افغانستان وجود دارد که اکثریت آن در روستا های دور دست قرار دارند۰ آنها بنابر نبود امنیت ودوام جنگ وفقر گسترد ه، قادر به تداوی امراض چشم و دیگر بیماری های خود نیستند۰ در اثر احصاییه سازمان صحی جهان در هرساعت سه افغانستانی بینایی خود را از دست می دهد۰

خوشبختانه که وزارت صحت عامه افغانستان دراین اواخر متوجه این امر شده است و ما می توانیم با تفاهم با این وزارت طی یک پلان پنجساله به طبابت و معالجه یک عده از هموطنان نابینای خود اقدام نماییم و هچنان از طریق وزارت تحصیلات عالی و ریاست لیسه مسلکی شهر کابل امکان تحصیل و ایجاد مکاتب برای نابینایان میسرگردد۰ ما تا کنون یکمقدار مواد درسی برای صنوف اول، دوم و سوم مکاتب نابینایان با وسایل از قبیل کمپیوتر، کاغذ بریل وماشین های بریل و برخی سامان آلات مخصوص نابینایان را تدارک دیده ایم در قسمت طبابت در نظر داریم طی سال ۲۰۱۲ دو صد تن از بانوان نابینا را معالجه و طبابت نماییم۰

پرسش؛ از قرار معلوم شما یک فیلم مستند بنام نیورک نوریه دارید،این فیلم از ساخته های کی است؟
بله! این فیلم را یک پرودیسر آزاد بنام دیوید ساخته است۰ وی از سال ۲۰۰۷ کار خود را آغاز کرد و درسوم جنوری ۲۰۰۹ این فیلم را که شامل تمام فعالیت های عملی من می باشد، بنام نیویارک نوریه به نمایش گذاشت، شخص مذکور از همین فیلم کوتاه خود جایزه اکادمی ساینس رابنام امریکا گورنی بدست آورد وبعدا عضویت بورد اجراییوی فندیشن ما را کسب نمود.

بانو نوریه درپایان چه گفتنی دارید؟

من گذشته از اینکه جزخانواده نابینایان افغانستان وجهان استم، یک زن و یک مادر نیز می باشم!  می خواهم فرزندان امروز و آینده افغانستان در صلح و امنیت زنده گی کنند، در آبادانی و شگوفایی کشور عزیز ما سهم فعال بگییرند، فقرا و بینوایان، یتیمان، معلولین و معیوبین را که قابل کمک اند، مداوا کنند۰  تا درد و غم های که ناشی ازسه دهه جنگ در کشور ما است، با صلح، محبت و صمیمیت التیام یابد۰ البته لذت زنده گی در خدمت برای بشریت است۰ من خودرامکلف می دانم که به همه زنان و کودکان نابینایی که در دور ترین قریه های افغانستان در شرایط بسیار بد مادی و معنوی قرار دارند کمک کنم و باعث تغیر در زنده گی شان شوم، من آن ها را درک می کنم که چقدر در زنده گی نا امید استند، نه خود را کمک کرده
می توانند و نه اطفال خود را۰ من همین قدر شکر گذار استم که در شرایط بهتر قرار دارم ولی با آنهم رنج می برم که چرا نمیتوانم چهره ی دوستان و بخصوص فرزندان و نواسه گگ هایم را ببینم۰ این یک آرزوست برای من و تمام نابینایان۰
تشکر از شما که بمن موقع گفت وشنید را مساعد ساختید۰