آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Tuesday, May 15, 2018

بي بي رادوجان نماد آزادي

اقلیـت ھنـدو در کـشورما یکـی از قـدیمی تـرین گـروه ھـای قـومی در افغانستان اند که با ورود اسلام به افغانستان مورد ضربات پـیھم پیـروان اسـلام قرار گرفتند و بمرور ازتعداد آنھا بشدت کاسته شد.

 

حکومت ھای اسلامی در ایـن کشور با وضع مالیاتھای کمرشکن برپیروان سایر ادیـان بخـصوص اخـذ جزیـه که وصولش توأم با توھین وتحقیر مؤدی ھمراه بود، بسیاری ازپیـروان ھنـدو و زرتشتی وبودایی را وادار ساخت تا از دین خود دست بکشند وبه اسـلام گـردن نھند.وضع محدویتھا برای ھندوھا و پیروان سایرادیان در افغانستان به آن منـتج شد که امروز بجزعـدۀ کمـی از ھنـدو وسـیک در شـھر ھـای کابـل وجـلال ابـاد وقندھار وکندز، ازسایرپیروان زردشتی وبودائی ویھودی وعیسوی اثری بچـشم نمیخورد.
در سالھای که کشور از امنیت وآرامش برخوردار بـود، ھنـدوھا وسـیک ھا نقش موثری دررونق تجارت وداد وستد کالاھا میان مردم بـازی کـرده انـد و ھنگامی که امنیت براثـر یـورش بیگانـه و یـا اغتـشاش وخانـه جنگـی حکمرانـان وخاندانھا برھم خورده بود، این قشر جامعه بیش از ھمه متحمل خسارات مـالی واقتصادی میگردیدند.جنگ ھای میان تنظیمی در سالھای ۹۰ ۱۹میلادی،در حـق ایــن اقلیــت چنــان ریــشه کــن وتبــاھکن بــود کــه از صــدھا ھــزار اھــل ھنــدو ادرکشور،امروزتعداد آنھا به مشکل از ده ھزارنفرتجاوز میکند.۲۰سال امارت امیر عبدالرحمن خان و ۲۰ سال امارت امیر حبیـب الله خان ویک دھه دوران سـلطنت امـان الله ً خـان کـه مجموعـا نـیم قـرن را در پـره میکند، دوران امنیت سرتاسری در کشور بود. درطول ھمین دوره نیم قرنـه بـود که به برخی از رجال سرشناس وبا تجربه در امور مالی و یا سیاست اھل ھنود در دولت زمینه اشتغال فراھم گردید وبرخی از آنھا به مقـام سـناتور و وزارت ھم ارتقا جستند.
یکی ازاین رجال که مورد احترام و توجه دولت امیر حبیـب الله خـان و شاه امان الله بود،دیوان نرنجنداس ،عـضو مجلـس اعیـان دربـارامیر حبیـب الله وبعد وزیر مالیه درحکومت امان الله خان است. ھمین شخص بود که در ھیئـت مذاکرات استقلال افغانستان با انگلیس به ھند برتانوی در معیت ھیئت مـذاکرات بریاست محمود طرزی بـه راولپنـدی ھنـد شـرکت داشـت.
در آن زمـان بـه ھنـدواني کـه در ادارۀ دولـت کـار ميکردنـد "ديـوان" (دفتر)ودر معنای مجازی "دفتر دار واین کلمه منحيث لقب اداري در مورد آنان به کار ميرفت.
نرنجنداس را ھم مردم بنام "دیوان" میشناختند. دیوان نرنجنداس صـاحب فرزند نرینه نبود، بلکـه دو دختـر بنامھـای "رادوجـان "و" زروجـان" داشـت. او برای پرساختن کمبود فرزند نرینه " رادوجان" را لباس مردانه می پوشاند و بـا خود به دفتر وھرجایی که می رفـت، مـی بـرد. رادوجـان آھـسته آھـسته بـزرگ وبزرگ ترشد وقدم به دوران جوانی گذاشت. رادوجـان کـه از زیبـائی وملاحـت
خاصی برخوردار بود زبانزد شھریان کابل شد ومردانی که او رامـی دیدنـد، از تۀ دل عاشق اومیشدند و آرزوی ازدواج با او را میکردند.
بقول ایـشورداس:
" رادوجـان از زيبـائي بھـره فـراوان داشـت. چـون بـا پدرش به دربار سلطنتي رفت و آمد داشت کمتر عاشقي فرصـت اظھـار عـشق به او مي يافت ناگزير با سرودي حرف دل به زبان مي آورد:
او دختر ديـوان بي بي رادو جـان
لاله را قسم دادم که رادو را نسوزان
[ھندوان مرده خود را بعد از مرگ در آتش میسوزانند]
جوانان ھندوي آن زمان ھـم جـرأت نميکردنـد کـه بـه خواسـتگاري رادو جان نزد ديوان صاحب بروند. چه به اصطلاح رادو جان خود را "سـردارخيل" مي نماياند. در ميان آھنگھا و ترانه ھا، نمونه زير اشاره به ھمان رويداد دارد :
گل سر چوکي شیشته مي کنه دربار
مارا ديــوانه کـــــــده دخــــتر سـردار
بي بي رادوجان نماد آزادي بانوان ھمان زمان بود. او با دوشـيزه ھـا و بـانوان اھـل دربـار خواھرخوانـده گـي داشـت و صـرفنظر از ھرگونـه پابنـدي اجتماعي و ارتباط به اقليت ھندوباورھا، آزاد ميزيست.
طوريکــه معلــوم اســت زعامــت اعليحــضرت امــان الله خــان در نتيجــه شــورش حبيــب الله کلکــاني ســقوط کــرد. بــراي جلــوگيري از خــونريزي و برادرکشي وي از مقاومت نظامي صرف نظر کرده به کـشور ايتاليـا مھـاجرت کرد. دوست نزديک و ديرينش ديوان نرنجنداس ھـم از ھـراس (تعقيـب سياسـي) ھمراه با خانواده اش رھسپار ھند گرديد.سال ھـاي زيـاد پـي ھـم سـپري شـدند. شنيده ميشد که او بعد از سالھا اقامت درھند بازگشته است. در يکي از تابستان ھـاي داغ کابـل کاکــايم مرحـوم «لالــه مھرچنـد دھـون» بــه عروسـي دختــرش رادوجان را دعوت کرده بود.
رادو جان ساعت دوازده ظھر به محفل عروسي آمد. جامه گرانبھايي به تن داشت: شال کشميري شبرنگي چھارلا به شانه چپش گذاشته بود با شصت و انگشت ديگر دست راست دانه ھاي تسبيح را که از چوب صندل بودند، حرکت ميداد و چنان مينمود که گويي مدام ذکر ھمراز عاشقان را به جا مي آورد. او به موسفيدان "شما" به کھتران "تو" خطاب ميکرد. از روي طبع دوران جوانيش سعي ميورزيد که مانند مردھا رفتـار نمايد. البته ھرکس کوشش داشت با او مصافحه کند. مو ھايش مانند دندان ھايش سپيد شده بود.
در مورد اينکه آيـا رادو جـان عروسـي کـرد يـا خــير؟ دو نظـر متـضاد موجود است. عده يي به اين پندار اند که او تا پايان عمــر ماننـد لبـاس دوشـيزه گـيش مردانـه زيـست و عروسـي نکـرد. برخـي بـه ايـن بـاور انـد زمانيکـه در ھندوستان اقامت داشت با يک مرد ھندوستاني عروسي کرد مگر ھمـدم عاشـقان را رضاي تکثير نسل نبود. و فلک (لالا) را فرصت نداد تا قسم ياد شده را به جا
مي آورد.آنچه در بالا خدمت شما تقديم شد، مستند و قسما متکي به روايت ھايي است که ھر ھندو و سکھـ کھنسال کابل از آنھا واقف اند " کابل ناتھه
مـردم کابـل تـا سـالھای زیـادی از حـسن وجمـال وزیبـائی رادوجـان در محافل خانوادگی قصه میگفتند وحکایت میکردند وایـن حکایـت در کـوی وبـرزن کابـل ازدھنـی بـدھنی میگـشت وروایـت میـشد. ودرحیـات خـود رادوجـان ، در سالھای سلطنت امانی و بعد درعھد ظاھرشاه در میـان سـرایندگان ونوازنـدگان کابل ترانه ای خوانده میشد که شکل فولکلوریک داشـت. سـرانجام ایـن ترانـه از کوچه پس کوچه ھای کابل به دست ھنرمندان رادیو افغانستان بـه امـواج رادیـو سپرده شد که با وجود دلپذیریش کوتاھترازآن بود،که امروز میـشنویم. سـرانجام آقای ناشناس(صادق فطرت) آن ترانه رابرای ثبت در رادیو افغانستان تصنیف و کمپوز کرد و با آواز گیرا و دلنشین خود ھم از طریـق رادیـو وھـم از طریـق سی دی پخش نمودکه سخت مورد توجه شـنوندگان قرارگرفـت و تـا ھنـوز ھـم ھواداران فراوان دارد. از آن تاریخ ببعد شـھرت رادوجـان از تنگنـای کابـل بـه سراسر افغانستان پخش گردید وھرکس به زعم خود در مورد بی بـی رادوجـان چیزھایی شنید وبرمعلومات خود افزود.خوبست آخرین صـورت ترانـۀ بـی بـی رادوجان را مطابق تصنیف ناشناس اینجا از نظر بگذرانیم :
او دختر ديوان
او دختر دیوان، بی بی رادو جان لاله ره قسم دادم رادو ره نسوزان
بشھر خود زمین گیرم تو کردی چو مجنون پا بزنجـیرم توکردی
جوان بودم که خواھان تو گشتم خدا پیرت کـنـد، پیرم تو کردی
بی بی رادو جان یا بقولی "رادھا"،اگر جـز زیبـائی وآزادگـی وبرخـورد مردانه با اطرافیـان خـود، ھنـر دیگـری نداشـته اسـت، مگـر بخـاطر آزادگـی و زیبـائی چـشمگیرخود در میـان خـانواده ھـای کـابلی زبـانزد عـام وخـاص شـده بود، واین امربه عنوان یکی از ارزشھای اجتماعی سبب شھرت او شده بود کـه بدون شک پدرش بـه حیـث یـک روشـنفکر در رشـد شخـصیت وشـھرت بـی بـی رادوجان نقش موثری داشته است.


Virus-free. www.avast.com

No comments: