فریدون آژندهرچند خیلیها نوروز و جشنهای آن را به جمشید، شاه پیشدادی نسبت میدهند ولی واقعیت این است که جشنهای نوروز حتا پیشتر از جمشید نیز رواج داشته است. گفته میشود
جشنهای نوروز به زمانی برمیگردد که جوامع انسانی در جغرافیای بزرگی در آسیا بهسوی زراعت و مالداری حرکت کردند. اما اکثریت مورخان و نویسندگان کلاسیک نوروز را «برشده» توسط جمشید میدانند. بهطور مثال تاریخ طبری مینویسد؛ «جمشید علما را فرمود که آن روز که من بنشستم به مظالم، شما نزد من باشید تا هر چه در او داد و عدل باشد بنمایید، تا من آن کنم. و آن روز که به مظالم نشست، روز هرمز بود از ماه فروردین؛ پس آن روز رسم کردند.»
یا ابوریحان بیرونی نیز روز پرواز کردن جمشید را نوروز میداند و به همین مناسبت آن را جشن میگرفتند. «چون جمشید برای خود گردونه بساخت؛ در این روز بر آن سوار شد، و جن و شیاطین او را در هوا حمل کردند و به یک روز از کوه دماوند به بابل آمد و مردم برای دیدن این امر به شگفت شدند پس این روز را عید گرفته و برای یادبود آن روز تاب مینشینند و تاب میخورند.» عمر خیام در نوروزنامه خود به تفصیل به آن پرداخته است. «جمشید به مناسبت باز آمدن خورشید به برج حمل، نوروز را جشن گرفت: سبب نهادن نوروز آن بوده است که آفتاب را دو دور بوده، یکی آنکه هر سهصدوشصتوپنج شبانهروز به اول دقیقه حمل باز آمد و به همان روز که رفته بود بدین دقیقه نتواند باز آمدن، چه هر سال از مدت همی کم شود؛ و چون جمشید، آن روز دریافت (آن را) نوروز نام نهاد و جشن و آیین آورد و پس از آن پادشاهان و دیگر مردمان بدو اقتدا کردند.»
مشخص است که جشن سال نو قبل از جشمید نیز وجود داشته ولی قراین چنین نشان میدهد که جمشید آن را جشن رسمی آریانای کهن ساخته است.
به هر صورت تجلیل از نوروز در طول این هزاران سال، فراز و فرودهایی داشته است گاهی بهشدت تجلیل شده و گاه جشن گرفتن در نوروز را مصداق کفر و ارتداد دانسته و رای بر نفی آن دادهاند. اما در میان مردم نوروز خجسته بودن خود را همچنان حفظ کرده و آن را در مناطق مختلف کشور به اشکال مختلف جشن میگیرند.
و اما در هرات نوروز را با شکوه بیشتر تجلیل میکنند. از یک ماه مانده به نوروز بیشتر خانوادهها شروع به خانهتکانی و تمیز کردن وسایل خانهشان میکنند. حتا آنانی که توان اقتصادی بیشتر دارند خانههای خود را نیز تازه رنگ میکنند. بیست روز قبل از نوروز خانوادهها گندم، عدس، جو، ماش و حتا گونههای دیگری از سبزی را در یک پشقاب یا سینی یا یک شی مسطح دیگر نم میکنند تا جوانه بزند. این سبد سبز تا روز سیزدهم نوروز که در هرات به «سیزده بدر» مشهور است در خانه نگهداری میشود و روز سیزدهم نوروز مردم همچنانی که به پارکها و سبزه زارها برای میله بیرون میشوند این سبزهها را با خود میبرند و در همانجا رها میسازند. آخرین چهارشنبه قبل از سال نو به نام «چهارشنبه سوری» یاد میشود. مردم در این شب آتشهای بزرگی میافروزند و از روی این آتش میجهند. در هنگام جهیدن از روی آتش میگویند «سرخی تو از من زردی من از تو» و به این ترتیب گویا تمام غصهها و رنجهای خود را به آتش میسپارند تا بسوزد. پختن سمنک نیز در شبهای نزدیک به سال نو در هرات رسم است بیشتر خانوادهها در هرات سمنک را نیز جز اساسی جشنهای نوروز میدانند. پختن سمنک چندین شب طول میکشد و زنها در طول این چند روز بهطور متواتر به سمنک «کپچه» میزنند.
روز سال نو مردم در هرات به خانههای هم میروند و با شیرینی و کلوچهباب از یکدیگر پذیرایی میکنند. معمولا دخترهای نامزددار در روزهای سال نو بیشتر از هر کسی خوشحالاند، زیرا برای آنان از طرف خانواده داماد تحفههایی به نام نوروزی آورده میشود. هرچند در هرات مردم از همان روز اول سال نو به دامنههای سرسبز بیرون از شهر پناه میبرند، ولی اولین چهارشنبه سال نو که به نام چهارشنبه اول سال یاد میشود، روز اساسی برای بیرون رفتن از خانهها و رفتن به مناطق سرسبز است. این روز برای نیروهای امنیتی روز پر دردسری است زیرا آنان علاوه بر تامین امنیت مناطق تفریحی، باید مواظب خانههای خالی مردم نیز باشند تا از شر دزدان در امان باشد. پس از چهارشنبه اول سال، سیزدهم نوروز یا همان سیزده بدر روز میله و گردش و رفتن به دامنههای سرسبز هرات است. این روز یک اسم دیگر هم دارد و همانا روز سبزه لگد کردن است. در این روز دخترهای دم بخت سبزهها را گره میزنند و همچنان سبزهها را لگد مال میکنند تا بختشان باز شده و تا سال دیگر به خانه شوهر بروند.
به این ترتیب سال نو در هرات با شکوه زیادی تجلیل میشود. هرچند وضعیت نابهسامان امنیتی و مشغلههای متوع کاری یاس ناشی از بیثباتی کشور، دماغ چندانی برای جسن گرفتن نوروز باقی نگذاشته، با این حال مردم هنوز این رسم و رواجهای گشن و دیرمان را فراموش نکردهاند.
یا ابوریحان بیرونی نیز روز پرواز کردن جمشید را نوروز میداند و به همین مناسبت آن را جشن میگرفتند. «چون جمشید برای خود گردونه بساخت؛ در این روز بر آن سوار شد، و جن و شیاطین او را در هوا حمل کردند و به یک روز از کوه دماوند به بابل آمد و مردم برای دیدن این امر به شگفت شدند پس این روز را عید گرفته و برای یادبود آن روز تاب مینشینند و تاب میخورند.» عمر خیام در نوروزنامه خود به تفصیل به آن پرداخته است. «جمشید به مناسبت باز آمدن خورشید به برج حمل، نوروز را جشن گرفت: سبب نهادن نوروز آن بوده است که آفتاب را دو دور بوده، یکی آنکه هر سهصدوشصتوپنج شبانهروز به اول دقیقه حمل باز آمد و به همان روز که رفته بود بدین دقیقه نتواند باز آمدن، چه هر سال از مدت همی کم شود؛ و چون جمشید، آن روز دریافت (آن را) نوروز نام نهاد و جشن و آیین آورد و پس از آن پادشاهان و دیگر مردمان بدو اقتدا کردند.»
مشخص است که جشن سال نو قبل از جشمید نیز وجود داشته ولی قراین چنین نشان میدهد که جمشید آن را جشن رسمی آریانای کهن ساخته است.
به هر صورت تجلیل از نوروز در طول این هزاران سال، فراز و فرودهایی داشته است گاهی بهشدت تجلیل شده و گاه جشن گرفتن در نوروز را مصداق کفر و ارتداد دانسته و رای بر نفی آن دادهاند. اما در میان مردم نوروز خجسته بودن خود را همچنان حفظ کرده و آن را در مناطق مختلف کشور به اشکال مختلف جشن میگیرند.
و اما در هرات نوروز را با شکوه بیشتر تجلیل میکنند. از یک ماه مانده به نوروز بیشتر خانوادهها شروع به خانهتکانی و تمیز کردن وسایل خانهشان میکنند. حتا آنانی که توان اقتصادی بیشتر دارند خانههای خود را نیز تازه رنگ میکنند. بیست روز قبل از نوروز خانوادهها گندم، عدس، جو، ماش و حتا گونههای دیگری از سبزی را در یک پشقاب یا سینی یا یک شی مسطح دیگر نم میکنند تا جوانه بزند. این سبد سبز تا روز سیزدهم نوروز که در هرات به «سیزده بدر» مشهور است در خانه نگهداری میشود و روز سیزدهم نوروز مردم همچنانی که به پارکها و سبزه زارها برای میله بیرون میشوند این سبزهها را با خود میبرند و در همانجا رها میسازند. آخرین چهارشنبه قبل از سال نو به نام «چهارشنبه سوری» یاد میشود. مردم در این شب آتشهای بزرگی میافروزند و از روی این آتش میجهند. در هنگام جهیدن از روی آتش میگویند «سرخی تو از من زردی من از تو» و به این ترتیب گویا تمام غصهها و رنجهای خود را به آتش میسپارند تا بسوزد. پختن سمنک نیز در شبهای نزدیک به سال نو در هرات رسم است بیشتر خانوادهها در هرات سمنک را نیز جز اساسی جشنهای نوروز میدانند. پختن سمنک چندین شب طول میکشد و زنها در طول این چند روز بهطور متواتر به سمنک «کپچه» میزنند.
روز سال نو مردم در هرات به خانههای هم میروند و با شیرینی و کلوچهباب از یکدیگر پذیرایی میکنند. معمولا دخترهای نامزددار در روزهای سال نو بیشتر از هر کسی خوشحالاند، زیرا برای آنان از طرف خانواده داماد تحفههایی به نام نوروزی آورده میشود. هرچند در هرات مردم از همان روز اول سال نو به دامنههای سرسبز بیرون از شهر پناه میبرند، ولی اولین چهارشنبه سال نو که به نام چهارشنبه اول سال یاد میشود، روز اساسی برای بیرون رفتن از خانهها و رفتن به مناطق سرسبز است. این روز برای نیروهای امنیتی روز پر دردسری است زیرا آنان علاوه بر تامین امنیت مناطق تفریحی، باید مواظب خانههای خالی مردم نیز باشند تا از شر دزدان در امان باشد. پس از چهارشنبه اول سال، سیزدهم نوروز یا همان سیزده بدر روز میله و گردش و رفتن به دامنههای سرسبز هرات است. این روز یک اسم دیگر هم دارد و همانا روز سبزه لگد کردن است. در این روز دخترهای دم بخت سبزهها را گره میزنند و همچنان سبزهها را لگد مال میکنند تا بختشان باز شده و تا سال دیگر به خانه شوهر بروند.
به این ترتیب سال نو در هرات با شکوه زیادی تجلیل میشود. هرچند وضعیت نابهسامان امنیتی و مشغلههای متوع کاری یاس ناشی از بیثباتی کشور، دماغ چندانی برای جسن گرفتن نوروز باقی نگذاشته، با این حال مردم هنوز این رسم و رواجهای گشن و دیرمان را فراموش نکردهاند.
No comments:
Post a Comment