آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Thursday, March 9, 2017

مبارزه به نام زن اما برای جیب

صالحه سعادت
در افغانستان، نهاد‌های بسیاری برای پاسداری از آزادی، برابریِ، عدالت و تأمین حقوق زن سخن می‌زنند، اما اکثراً دیده می‌شود که حقوق زن برای بسیاری از این نهاد‌ها ابزاری برای رسیدن به زندگی‌های رویایی بوده است. این
 
 
 
نهاد‌ها در افغانستان دفاع از حقوق زن را هنوز به گونه‌ی یک پروسه مطرح نکرده، بلکه به این امر برخورد پروژه‌ای داشته‌اند. همه می‌دانند که دفاع پروژه‌ای تغییر بنیادی در زنده‌گی زنان پدید نمی‌آورد. تنها این فرصت را برای شماری از استفاده‌جویان پدید می‌آورد تا به نام دفاع از حقوق زن، خود را به آب و نانی برسانند و آسوده‌دلانه به سخنرانی‌های آتشین بپردازند.
اگر حقوق زن در افغانستان در چارچوب مناسبات قبیله‌ای و سنتی سنگ شده گیر مانده است، در جهت دیگر مدافعان دروغین حقوق زن خود به بزرگ‌ترین پایمال‌کننده‌گان آن نیز بدل شده‌اند. با دریغ که شمار بیشتر این مدافعان فصلی، از نام نهاد‌های مدافع حقوق زن سخن می‌گویند، اما کارهای بسیاری از آن‌ها در کشور، تطبیق پروژه‌های طرح شده به وسیله‌ی سازمان‌های امداد خارجی و داخلی است. وابسته‌گی‌های مالی این نهاد‌ها به منابع امداد جهانی و تفکر پروژه‌ای آن‌ها نه تنها استقلال آن‌ها را زیر پرسش برده، که نوع اندیشه‌ی پروژه‌ای را نیز بر آنها مسلط ساخته است.
تفکر دور نمایی در نهاد‌های حقوق بشری و حقوق زن در افغانستان وجود ندارد و اگر هم وجود داشته آن را نمی‌توان از پشت هاله‌ی سیاه از اندیشه‌های پروژه‌ای به آسانی دید. از همین رو است که مبارزه با خشونت در برابر زنان و تأمین عدالت برای این قشر در افغانستان ناکام بوده است. تجربه نشان داده است که شماری از آنانی که در رأس نهاد‌های مدنی قرار دارند در تلاش‌اند تا از سکوی حقوق زن و جامعه‌ی مدنی به سوی مقام وزارت، معنیت و ولایت خیز آزاد بردارند. هم‌چنان در بسیاری از موارد روشن نیست که نهاد‌های مدافع حقوق زن برای کدام آزادی و کدام الزامات اجتماعی مبارزه می‌کنند. مثلاً، هنگامی که یک فعال حقوق زن حق مساوی با مرد برای زن مطالبه می‌کند، روشن نیست که هدف‌اش چیست؟ در واقع تنها با فریاد کشیدن برای این که زن نباید در محیط خانه بماند، زن نباید مورد آزار و اذیت و خشونت در خانه و بیرون قرار گیرد، حقوق زن تأمین نمی‌شود. این تنها یک روی‌کرد واکنشی است تا اصلاح‌گرایانه.
همه می‌دانند که در یک دهه پسین، به نام زن در روز‌هایی چون «هشت مارچ» شعار‌های بسیار قشنگ سر داده شده، اما این شعار‌ها تنها می‌توانند گوش‌های ساده‌انگاران را در زیر تالار‌های رنگین و مجلل بفریبند. این نکته روشن است که تنها با شعار نمی‌توان میزان مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان را بالا برد. این شعار‌ها و خواست‌ها باید در عمل پیاده شوند. شعارهای بدون عمل، هر قدر هم که بلند فریاد زده شوند، همان موج‌های صوتی‌اند که در بی‌کرانه‌ی آبی گم می‌شوند. شاید در نتیجه‌ی این شعار دادن‌های بدون عمل است که هنوز نهاد‌های مدافع حقوق زن، نتواسته‌اند تا گروه‌های گسترده زنان افغانستان را در جهت سهم‌گیری و مشارکت در پروسه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آگاهی داده و به حرکت بیاورند.
باید به این امر دردناک اعتراف کرد که هنوز مردم ما چه زنان و چه مردان به خودآگاهی‌ای که سبب مشارکت آگاهانه‌ی آنان در پروسه‌های سیاسی- اجتماعی کشور می‌شود، نرسیده‌اند. همه می‌دانند که در میان مشارکت آگاهانه به حیث یک شهروند آگاه تا مشارکت غریزی، تفاوت بسیاری وجود دارد. هنوز مشارکت ما بیشتر غریزی است. این هم خوش‌باورانه و شاید غیرمسوولانه است که تصور شود با چند گزارش رسانه‌ای در یک جامعهِ سخت مردسالار با بافت‌های سنتی حاکم در آن، مسیرِ مدارا و پذیرش جایگاه انسانی زن شکل بگیرد و یا امید بستن به این که دیگاه‌های زن‌ستیز خانواده‌گی و اجتماعی با جبر و اعمال قانون از میان بروند و دگرگون شوند.
در بیش از یک دهه‌ی اخیر، چه بسا شعارهای حق‌طلبانه برای زنان افغانستان واکنش‌زا و پروژه‌ای بوده‌اند و به جای این که خشونت را کم کند، به خشم و ستیزه‌جویی مردان دامن زده‌ است. ناکامی مبارزه برای حقوق زن را می‌توان از آن‌جا تشخیص داد که طرح چنین موضوعی تنها برای ابراز عاطفه در قبال حوادث هول‌ناک خلاصه می‌شود.
نهاد‌های مدافع حقوق زن به جای این که در پیوند به مسایل مربوط به حقوق بشر و حقوق زن از حالت دنباله‌رَوی سازمان‌های امداد خارجی به در آیند، بیشتر در تلاش گرفتن پروژه‌های بزرگ‌اند، تا به قصرهای رویایی برسند. این کار نه حقوق زن را تأمین می‌کند و نه هم خود آن‌ها را به تلاش‌گران فعال، مبتکر و پیش‌گام مبدل می‌سازد. تغییر در این رویکرد شاید دشوار باشد، اما ناممکن نیست. این نهاد‌ها می‌توانند سازمان‌های امداد خارجی را ناگزیر بسازند تا برنامه‌های امداد خود را در چارچوب اهداف دورنمایی و استراتژیک نهاد‌های مدنی کشور هم‌آهنگ بسازند. در بسیاری کشورهای عقب مانده دیده شده است که رویکردهای پروژه‌ای نتوانسته‌ کم‌ترین کاهش در خشونت در بر زنان به وجود بیاورد. از همین رو است که هر روز زنان در افغانستان قربانی رویداد‌های فجیع خشونت‌های خانواده‌گی و اجتماعی می‌شوند. زنان افغانستان حق دارند از حقوق، مکلفیت‌ها و نقش سیاسی – اجتماعی خود آگاه باشند. تأمین این امر نیازمند آموزش‌های مدنی گسترده در میان زنان است.
با تأسف نهاد‌های مدافع حقوق بشر، حقوق زن و جامعه‌ی مدنی افغانستان هنوز نتوانسته‌اند آواز‌شان را به گونه‌ی و موثر به گوش مردم برسانند. دست‌کم زنان افغانستان در دهکده‌ها بزرگ‌ترین گروه اجتماعی‌ای‌اند که به حاشیه رانده شده‌اند. بسیار دشوار است تصور کرد که بتوان بدون آگاهی مدنی و مشارکت آگاهانه‌ی سیاسی زنان، سخن از دموکراسی پایدار به میان آورد



Avast logo
This email has been checked for viruses by Avast antivirus software.
www.avast.com

No comments: