به نرخ روز نان خــوردن و به دهــل زمــانه رقصــیدن هــنریســت کــه هــنرمــند را بکــام دل رســاند
به نرخ روز نان خوردن اصطلاحیست که بناحق در جامعه ما از صبغه منفی برخوردار بوده و حتی مانند دشنامی بدی بکار می رود در حالیکه اگر کمی احساسات را کنار گذاشته
و این اصطلاح منفور را بالای ترازوی عقل و منطق قرار داده ارزیابی کنیم خواهیم دید که به نرخ روز نان خوردن نه تنها چیزی زشت و بدیست بلکه برعکس کلید پیروزی و کامگاری انسان ها در زندگیست.
غریب بچه سگرت فروش که از بام تا شام سرک های کابل را به دنبال کمایی چند قرانی گز و پل می کند و در آخر روز که تنگه هایش را سر بسر کرده بفکر خریدن قرصی نانی می شود اکثر روز ها پولش کفایت خریدن یک قرص نان گرم را از نانوایی نمی کند و او مجبور بسوی کاه فروشی رفته و به خریدن نان قاق و سبوس اکتفا کرده شکر خدا را هم بجا می آورد که همان برایش میسر میگردد.
اما یکزمانی باد می شود و باران و خدا مراد خوشه چین را میدهد و غریب بچه سگرت فروش کلاشینکوفی به شانه انداخته به کوه بالا می شود و جهاد می کند و قوماندان می شود و به مال و منال فراوان ، خانه در شیرپور و موتر های شیشه سیاه مودل سال دست می یابد و چاشت ها بجای سبوس و نان قاق کاه فروشی در شهر نو در رستورانت دادخدای چاریکاری کباب چوپان نوش جان می کند.
حالا کی با کدام معیار عقلی و منطقی می تواند غریب بچه سگرت فروش را ملامت کند که چرا او دیروز در کاه فروشی سبوس و نان قاق و امروز در رستورانت دادخدای چاریکاری کباب چوپان نوش جان می کند یا به اصطلاح دیگر چرا او به نرخ روز نان می خورد !؟
در زندگی اجتماعی و سیاسی نیز وضع به همین منوال است که « به نرخ روز نان خوردن » نه تنها عمل زشتیست که کدام خطر و ضرری در پی داشته باشد بلکه برعکس انجام آن ضامن پیروزی و کامگاری افراد جامعه می باشد.
منحیث مثال خوب عملی این مدعا می توان از ترقیات چشمگیر جناب شیر محمد کریمی این بوقلمون عصر مان یاد آورشد.
وی منحیث عضو بلند پایه حزب دیموکراتیک خلق افغانستان سالها در رکاب حفیظ الله امین جلاد به تیز کردن ساطور و تبر او مصروف بود اما بعد از سقوط دولت خلق و پرچم او به اصطلاح به نرخ روز نان خورده و با تراشیدن بروت های سرخ خلقی و گذاشتن ریش سبز اسلامی فورا به زیر ریش گلب الدین راکتیار پناه برده و خود را با خواست زمانه منطبق ساخت.
با روی کار آمدن امارت اسلامی طالبان وی تجارب حاصله از دوران قصابی های خاد را در خدمت ایشان قرار داده و بعد از سقوط طالبان و روی کار آمدن برادر چپن پوش آنها محترم کریمی به ادامه خدماتش در رکاب ایشان پرداختند.
تا اینکه درخت بخت ایشان با به قدرت رسیدن ملا اشرف غنی گل کرد و شگوفانی شد چون او نیز یکی از پیروان سر سخت فلسفه « به نرخ روز نان خوردن » است که درین راستا حتی به تغیر نام خودش و خانمش اقدام ورزیده و برای ثبوت مسلمانی اش چون دزد نابلد در کادان او نیز پشت به خانه خدا کرده و عکس یادگاری گرفته و چشم سفیدی و دیده درایی را بجایی رسانیده که حتی از پیامبر اسلام « صلی سلم » روایت ها کرده.
ملا اشرف غنی شیر محمد کریمی را سپه سالار کشور مقرر کرد تا مسلح با غیرت افغانی خط دیورند را از جایگاه امروزی اش به امتداد دریای اتک انتقال داده و رویای لوی افغانستان را در زندگی ملا اشرف غنی به واقعیت مبدل کرده و پوز پنجابیان دالخور را به خاک سیه بمالد.
با تقديم حــــــــــــــــــــــــــرمت
حقــــــــ(شـــمس الحـــق)ـــــــانی
This email has been checked for viruses by Avast antivirus software.
www.avast.com |
No comments:
Post a Comment