کاظمیه محقق استاد دانشگاه است. او که خود از تبعیض میان زنان و مردان حتی در محیط دانشگاهی در رنج است، میگوید: مهمترین مطالبه زنان باید آموزش باشد. هم در سطح عمومی و هم در سطح تخصصی. تا زمانیکه ما از چهارچوب تنگ بیسوادی بیرون نیاییم نمیتوانیم خواستههای خویش رافهرست کنیم.
لطفا خودتان را معرفی کنید.
کاظمیه محقق استاد دانشگاه کاتب هستم. دارای ماستری روابط بینالملل و دانشجوی دکترا درهمین رشته نیز هستم. در نگارش کتابهای درسی با وزارت معارف همکاری داشتم امافعالیتهای عمده من مربوط به تدریس در دانشگاه در رشتههای علوم سیاسی و روابط بینالملل بوده است. در مسایل زنان نیز مطالعاتی داشتهام.
کاظمیه محقق استاد دانشگاه کاتب هستم. دارای ماستری روابط بینالملل و دانشجوی دکترا درهمین رشته نیز هستم. در نگارش کتابهای درسی با وزارت معارف همکاری داشتم امافعالیتهای عمده من مربوط به تدریس در دانشگاه در رشتههای علوم سیاسی و روابط بینالملل بوده است. در مسایل زنان نیز مطالعاتی داشتهام.
یک یا دو خاطره مهم که درآن حقوق بشری شخص شما نقض شده و در زندگی شما تاثیرگذار بوده، تعریف کنید؟
در سالهای اولی که از مهاجرت برگشته بودم برای تفریح همراه فامیل بهسوی ولایت پنجشیر در حرکت بودیم. درآن سالها از معدود زنانی بودم که رانندگی میکردم. پولیسی که مامور دروازه ورودی این ولایات بود به من اجازه ورود نداد و گفت که در وطن ما زن رانندگی نمیکند و شما حق نداری رانندگی بکنی. کس دیگری هم نبود که رانندگی بکند و او به اطفال ۱۴سالهای که رانندگی بلد نبودند اشاره کرد و گفت که آنان باید رانندگی کنند. در محیط کار نیز با عدم باورمندی به نیرو و استعداد زنان روبهرو بودهام. ما استادان زن هیچگاه با استادان مرد برابر دیده نمیشدیم. حتی برای شاگردان بهدلیل جو مردسالارانه موجود در جامعه یک استاد زن باید خود را از زیر صفر به صفر برساند. یک استاد مرد حداقل به دلیل عدم شناخت صفر هست ولی استاد زن باید خود را از زیر صفر به صفر برساند و این انرژی زیادی را میطلبد. بهعنوان مثال ما در تمام دانشگاه فقط یک استاد ادبیات زن داشتیم و هیچ رقیب مرد نداشت ولی مدیریت دانشگاه حاضر نبود که ایشان را بهعنوان کادر علمی بپذیرد. زمانی از سوی مدیریت دانشگاه به استادان زمین میدادند ولی به استادان زن خبر ندادند. وقتی علتش را جویا شدیم گفتند که شما زن هستید چه ضرورتی به زمیندارید.
در سالهای اولی که از مهاجرت برگشته بودم برای تفریح همراه فامیل بهسوی ولایت پنجشیر در حرکت بودیم. درآن سالها از معدود زنانی بودم که رانندگی میکردم. پولیسی که مامور دروازه ورودی این ولایات بود به من اجازه ورود نداد و گفت که در وطن ما زن رانندگی نمیکند و شما حق نداری رانندگی بکنی. کس دیگری هم نبود که رانندگی بکند و او به اطفال ۱۴سالهای که رانندگی بلد نبودند اشاره کرد و گفت که آنان باید رانندگی کنند. در محیط کار نیز با عدم باورمندی به نیرو و استعداد زنان روبهرو بودهام. ما استادان زن هیچگاه با استادان مرد برابر دیده نمیشدیم. حتی برای شاگردان بهدلیل جو مردسالارانه موجود در جامعه یک استاد زن باید خود را از زیر صفر به صفر برساند. یک استاد مرد حداقل به دلیل عدم شناخت صفر هست ولی استاد زن باید خود را از زیر صفر به صفر برساند و این انرژی زیادی را میطلبد. بهعنوان مثال ما در تمام دانشگاه فقط یک استاد ادبیات زن داشتیم و هیچ رقیب مرد نداشت ولی مدیریت دانشگاه حاضر نبود که ایشان را بهعنوان کادر علمی بپذیرد. زمانی از سوی مدیریت دانشگاه به استادان زمین میدادند ولی به استادان زن خبر ندادند. وقتی علتش را جویا شدیم گفتند که شما زن هستید چه ضرورتی به زمیندارید.
دستآوردهای مهم این دوران جدیدچه بوده است؟
یکی از مهمترین دستآوردها ظهور دموکراسی نوپا و ضعیف در افغانستان است. وقتی از دانشجویان میپرسیم که دولت چگونه بهوجود میآید همه آنان معتقدند که مردم دولت را بهوجود میآورند و این بینش نتیجه شرایط جدید است. تحول بعدی حضور زنان در جامعه است. دستآورد بعدی ایجاد قوانین جدید و خوب مانند قانون منع خشونت علیه زنان و قانون خانواده است.
یکی از مهمترین دستآوردها ظهور دموکراسی نوپا و ضعیف در افغانستان است. وقتی از دانشجویان میپرسیم که دولت چگونه بهوجود میآید همه آنان معتقدند که مردم دولت را بهوجود میآورند و این بینش نتیجه شرایط جدید است. تحول بعدی حضور زنان در جامعه است. دستآورد بعدی ایجاد قوانین جدید و خوب مانند قانون منع خشونت علیه زنان و قانون خانواده است.
چه چیزی در دوران جدید اعتماد شما را جلب کرده و شما آن را بهعنوان یک نوآوری، ابتکار مثبت و یک چیز خوب ارزیابی میکنید؟
گسترش علمآموزی در جامعه.
گسترش علمآموزی در جامعه.
مهمترین ترس امروز شما چیست؟
بازگشت به دهه هفتاد خورشیدی و بیثباتی شدید سیاسی حاکم در جامعه که به بخشهای اجتماعی و فرهنگی هم سرایت کرده است.
بازگشت به دهه هفتاد خورشیدی و بیثباتی شدید سیاسی حاکم در جامعه که به بخشهای اجتماعی و فرهنگی هم سرایت کرده است.
چالشهای بزرگ پیشروی افغانستان چیست؟
ما سابقه واگذاری قدرت و شریک ساختن دیگران در قدرت را در ساختار سیاسی افغانستان عملا نداشتیم. فقط دو دوره ریاستجمهوری آقای کرزی را داشتیم که اکنون باید فرصت را به دیگری واگذار کند. در مورد چالش فرهنگی و اجتماعی، متاسفانه فرهنگ اجتماعی افغانستان مبتنی بر باورهای پدرسالارانه تاریخی است و در این اجتماع کمتر به خلاقیت و استعدادها توجه میشود. وقتی این فرهنگ با مردسالاری عجین میشود میبینیم که تمام مسایل از دید مردان تفسیر میشود.
ما سابقه واگذاری قدرت و شریک ساختن دیگران در قدرت را در ساختار سیاسی افغانستان عملا نداشتیم. فقط دو دوره ریاستجمهوری آقای کرزی را داشتیم که اکنون باید فرصت را به دیگری واگذار کند. در مورد چالش فرهنگی و اجتماعی، متاسفانه فرهنگ اجتماعی افغانستان مبتنی بر باورهای پدرسالارانه تاریخی است و در این اجتماع کمتر به خلاقیت و استعدادها توجه میشود. وقتی این فرهنگ با مردسالاری عجین میشود میبینیم که تمام مسایل از دید مردان تفسیر میشود.
فکر میکنید جامعه افغانستان امروز اجازه خواهد داد که دوباره سناریوی بسته شدن مکاتب به روی دختران و عدم حضور اجتماعی زنان تکرار شود؟
جامعه ما هنوز تودهای است و انسجام کافی برای مقابله با مشکلات را ندارد. ترس در جامعه ما نهادینه شده و دلیل آن در چهار دهه گذشته و اعمال فشار و حاکمیت ترس بر آنان بوده است. اگر عاملهای سیاسی به گونهای چیده شود که به دهه هفتاد بر گردیم، مردم کار زیادی نمیتوانند انجام بدهند.
جامعه ما هنوز تودهای است و انسجام کافی برای مقابله با مشکلات را ندارد. ترس در جامعه ما نهادینه شده و دلیل آن در چهار دهه گذشته و اعمال فشار و حاکمیت ترس بر آنان بوده است. اگر عاملهای سیاسی به گونهای چیده شود که به دهه هفتاد بر گردیم، مردم کار زیادی نمیتوانند انجام بدهند.
سه عامل بازدارنده ساختاری، اجتماعی و فرهنگی در مقابل مشارکت زنان در عرصههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی چیست؟
مهمترین عامل از دید من سنتهای ناپسند در جامعه و بیسوادی گسترده زنان و مردان در جامعه است. عامل دیگر عدم تلاش خود زنان است که به عدم استقلال اقتصادی، نداشتن حمایت اجتماعی و تحت فشار قرار گرفتن از سوی اجتماع و ناآگاهی خود زنانباز میگردد. مساله سوم خشونتی است که بر زنان اعمال میشود.
مهمترین عامل از دید من سنتهای ناپسند در جامعه و بیسوادی گسترده زنان و مردان در جامعه است. عامل دیگر عدم تلاش خود زنان است که به عدم استقلال اقتصادی، نداشتن حمایت اجتماعی و تحت فشار قرار گرفتن از سوی اجتماع و ناآگاهی خود زنانباز میگردد. مساله سوم خشونتی است که بر زنان اعمال میشود.
سه مطالبه عمده زنان بهطور کلی چیست؟
مهمترین مطالبه زنان باید آموزش باشد. هم در سطح عمومی و هم در سطح تخصصی. تا زمانیکه ما از چارچوب تنگ بیسوادی بیرون نیاییم نمیتوانیم خواستههای خویش را لیست کنیم. خواست بعدی گسترش فعالیت زنان در سطوح تصمیمگیری است. اکنون میبینیم که پارلمان به نفع مردان در قوانین دست میبرد. اگر شما در ۳ سال گذشته در فهرست اصلاحات اداری نگاهی بیندازید، زنانی که در سطوح تصمیمگیری ادارات وارد شدهاند، انگشتشمار هستند. متقاضی زن زیاد است اما یک نوع سد مانع پیشرفت زنان است. ایجاد قوانین خوب برای زنان و اجرای قوانین به نفع زنان نیز مهم است و نکته دیگر وجود افراد زن ستیز در محاکم است که نباید اجازه حضور به آنان داده شود.
مهمترین مطالبه زنان باید آموزش باشد. هم در سطح عمومی و هم در سطح تخصصی. تا زمانیکه ما از چارچوب تنگ بیسوادی بیرون نیاییم نمیتوانیم خواستههای خویش را لیست کنیم. خواست بعدی گسترش فعالیت زنان در سطوح تصمیمگیری است. اکنون میبینیم که پارلمان به نفع مردان در قوانین دست میبرد. اگر شما در ۳ سال گذشته در فهرست اصلاحات اداری نگاهی بیندازید، زنانی که در سطوح تصمیمگیری ادارات وارد شدهاند، انگشتشمار هستند. متقاضی زن زیاد است اما یک نوع سد مانع پیشرفت زنان است. ایجاد قوانین خوب برای زنان و اجرای قوانین به نفع زنان نیز مهم است و نکته دیگر وجود افراد زن ستیز در محاکم است که نباید اجازه حضور به آنان داده شود.
منابع و مراکز قابل اتکا در داخل افغانستان برای پیشبرد حقوق و مطالبات زنان چه کسانی هستند؟
مراکز قابل اتکا را باید ایجاد کرد چون ما چنین مراکزی نداریم. بهعنوان مثال ما در قانون تشیع، خواهان پارهای از اصلاحات بودیم ولی هیچ مرکز قابل اتکایی نداشتیم و با حمایت جامعه جهانی توانستیم تا حدودی این مشکل را برطرف کنیم. جنبش زنان باید از سطح زنان نخبه بیرون شود و در سطح جامعه کشیده شود و نوعی همنوایی و همصدایی در زنان ایجاد کنیم. مراکز قابل اتکا برای زنان در خارج که برای ما تعریف شده بود برای ما نامناسب هستند. تا زمانیکه منافع آنان ایجاد کنند، به زنان میاندیشند اما اگر منافع خارجیها با خطر روبهرو شود، آنها را رها میکنند. همچنین بایستی تعدادی از زنان را به آموختن مباحث دینی تشویق کنیم تا قدرت استدلال و مباحثه با مردان را به نفع زنان در امور دینی داشته باشند.
مراکز قابل اتکا را باید ایجاد کرد چون ما چنین مراکزی نداریم. بهعنوان مثال ما در قانون تشیع، خواهان پارهای از اصلاحات بودیم ولی هیچ مرکز قابل اتکایی نداشتیم و با حمایت جامعه جهانی توانستیم تا حدودی این مشکل را برطرف کنیم. جنبش زنان باید از سطح زنان نخبه بیرون شود و در سطح جامعه کشیده شود و نوعی همنوایی و همصدایی در زنان ایجاد کنیم. مراکز قابل اتکا برای زنان در خارج که برای ما تعریف شده بود برای ما نامناسب هستند. تا زمانیکه منافع آنان ایجاد کنند، به زنان میاندیشند اما اگر منافع خارجیها با خطر روبهرو شود، آنها را رها میکنند. همچنین بایستی تعدادی از زنان را به آموختن مباحث دینی تشویق کنیم تا قدرت استدلال و مباحثه با مردان را به نفع زنان در امور دینی داشته باشند.
در حوزه خصوصی و یا عمومی یعنی فعالیتهای مدنی و حرفهای خود برای رفع موانع ذکرشده از جمله تبعیض چه کردهاید و چه میکنید؟
در دانشگاه تلاش میکنم تجربیات خویش را به دانشجویان انتقال بدهم و دید فراجنسیتی داشته باشیم. به دختران میگویم انتظار ترحم نداشته باشند تا با استفاده از این دید امتیازاتی را خواهان باشند و به پسران میآموزم که همه با هم برابرند. در زندگی خصوصی مستقل فکر و عمل میکنم و اجازه نمیدهم کسی من را بهدلیل زن بودنم محدود بکند.
در دانشگاه تلاش میکنم تجربیات خویش را به دانشجویان انتقال بدهم و دید فراجنسیتی داشته باشیم. به دختران میگویم انتظار ترحم نداشته باشند تا با استفاده از این دید امتیازاتی را خواهان باشند و به پسران میآموزم که همه با هم برابرند. در زندگی خصوصی مستقل فکر و عمل میکنم و اجازه نمیدهم کسی من را بهدلیل زن بودنم محدود بکند.
No comments:
Post a Comment