مصاحبه کننده الهه افتخار
برای ترقی و تنور جامعه و هر فرزند وطن اندیشه و کار نمایند. برای
منافع و بخاطر سرنوشت شخصی و خانواده گی و قومی یا مذهبی خود هیچگاه در برابر
سرنوشت جامعه و وطن دغدغه ای رزمندگی و دینداری خویش را فراموش نکنند
یکی از روز ها هنگامیکه به خانه
میامدم برخلاف همیشه در صحن آپارتمان مقابل ؛
مرد پیر و فرتوت ؛ خیلی توجه ام را به خویش مبذول داشت. زمانی که از کنارش
رد میشدم سلام کردم باهمه ی توان و صدای رسا جوابم داد خیلی مهم این بود که در پشت
آن نگاه ضعیف و ناتوانش حس میکردم کوه پرغرور و باشکوه استوار برقرار است. اما بعد
از آن روز؛ ماه ها دیگر ندیدمش .
بعد از یک مدت یاد از تیاتر
افغانستان و همینطور از لیاقت و شجاعت
استاد بزرگوار قیوم بیسید در خانه ما شد و برادرم گفت: استاد در همینجا
زندگی میکنند. آدرس را از برادرم گرفتم و به خانه ایشان رفتم با چنان هیاهو و
هیجان که سراپایم را فراگرفته بود که حتی نمیتوانستم تصور کنم با کی و چی شخصیتی خواهم مقابل شد ، بالاخره من
با همان شخصیتی که ذهنم را اینقدر متوجه خود ساخته بود دیدارکردم .ایشان از کارها
و کارنامه های ماندگار خویش برایم حکایت نمودند که حالا به آنها میپردازم.
پس از عرض احترام و ادب به استاد
محترم .
_ استاد بزرگوار چی حال دارید و
وضعیت صحی شما چی گونه است؟
استاد: سپاس گذار، خیلی خوشحال استم
جوانی همچو شما را در کنار خود میبینم. وضعیت صحی ام چندان مطلوب نیست ، وعلاوتا
ضعف و ناتوانی جسمی و روحی کهنسالی برای من که عمر خود را در راه هنر و خدمت به
تیاتر گذشتاندم خیلی متاثرکننده است.
_ استاد بزرگوار فعالیت های هنری شما
از چی زمان آغاز شد و حالا در چی موقعیتی میباشد؟.
استاد: اولین کارهنری ام در سال 1322
در نمایشنامه (میراث) که از ساخته های استاد لطیفی میباشد؛ بود . نقش کوچک از یک
میرزای کم سواد را در آن داشتم ، اما با آرزوهای بی پایان وارد این عر صه شده
بودم و تا 1360 با تمام سعی و تلاش در
عرصه تیاتر و سینما و رادیو فعالیت نمودم .تا امروزهم هنوزکه هنوزاست اگرچی وضع صحی ام مطلوب نیست در این زمینه فعالیت
میکنم ؛ بر علاوه حالا به عنوان معاون اول حزب (پیوند ملی) همکار دوستان میباشم.
_ استاد محترم تا به حال چند شاگرد
در زمینه هنری تربیه کرده اید و آرزوی شما در برابر نسل جوان چیست ؟.
استاد: من در طول مدت فعالیت خویش
بیش از صدها استعداد را کشف و درهنر تیاتر تربیه کرده ام . و امروز هم خود را
خوشبخت میدانم که بتوانم در نسل جوان همچو استعداد ها را کمک کنم حتی اگر ده شاگرد
در رشته تمثیل ، کارگردانی ، نمایشنامه نویسی ، دکور، مکیاژ و تاریخ ادبیات نمایشی
از دوران یونان باستان تا امروز؛ تربیت نمایم برایم سعادت کلان خواهد بود.
_
آیا در برابر خدمتگذاری هایتان از جانب مقامات دولتی تقدیر شده اید و آیا
دولت تا به حال به شخص شما و آرزو ها و مفکوره هایتان توجه کرده است ؟
استاد: من ارجانب دولت کمونستی و
رهبران آن زمان مورد تقدیر قرار گرفته بودم ؛ درآن وقت من 23 مدال تنها از دوره
داکتر نجیب دریافتم. و در زمان حکومت جناب کرزی یک بار مدال دریافتم آن هم از خود
ایشان . اما وزارت اطلاعات و فرهنگ تا امروز نه نتها برای من که در برابرهیچ
هنرمند توجه خاصی نداشته است. و باید فراموش نکنم از جانب آقای غلام حسین، فرخ
اسفندی و ظاهرخان لقب «پدرتیاتر» برایم عنوان شد.
_
آیا مقامات رسمی فرهنگیان کشور تا چی اندازه با شما روابط حسنه دارند و از
شما خبرگیرا هستند؟.
استاد: در مورد مقامات رسمی چندان
نمیتوانم چیزی بگویم ، اما مردم و
فرهنگیان و آن تعداد کسانی که حتی کوچکترین علاقه
به تیاتر و سینما دارند؛ تا اندازه
زیاد از من خبرگیری نموده اند و در زمینه های مختلف همکار و سپاسگذار شان بودم و
استم . یکی از این شاگردان عزیزیم جلال نورانی که یکی از طنزنویسان پرکار این
سرزمین میباشد ، در کتاب زیرعنوان «هنر نمایشنامه نویسی » درمورد من به یک نام
مستعار بحث نموده است.
_ برای هنرمندان کشور و اولیای امور
هنری و فرهنگی چی پیام دارید؟
استاد: پیام و توصیه من به عنوان پدر
شان ، به عنوان پیشکسوت شان ، کسی که زندگی خود را وقف تربیه نسل جوان کرده این
است که برای ترقی و تنور جامعه و هر فرزند وطن اندیشه و کار نمایند. برای منافع و
بخاطر سرنوشت شخصی و خانواده گی و قومی یا مذهبی خود هیچگاه در برابر سرنوشت جامعه
و وطن دغدغه ای رزمندگی و دینداری خویش را فراموش نکنند .هدفم کار و تلاش بیشتر
برای تغییر باور های منفی در جامعه است که دست و پای مارا بسته مارا بدبخت کرده و
از دنیا و همسایه های بسیار پسمان ساخته است.
ایجاد یک تیاتر و هنر نمایشی مبتکر
و روشنگر که با تیرهای انتقاد خرافات و عادت های مبتذل را از نفس اندازد؛ آرزوی
بزرگم بوده است و میباشد. انسانهای کشور ما بیشتر خوبی و بدی خود را با معیار های کهنه می سنجند پس باید سبک افکار نو
و علمی و مفید و وحدت بخش و سعادت بخش در
جامعه پدید آید.
_ آیا وضعیت تیاتر در کشور به نظر
شما استاد بزرگ رضایت بخش است؟
استاد: وضعیت تیاتر امروز مطلوب
نیست. اساساً از جانب مقامات عالی رتبه دولتی
و اطلاعات و کلتور توجه لازم صورت نمیگیرد. تیاتر وسیله نیرومندی برای
تاثیر در مردم است. شخصیت سازی و تیپ سازی یکی از کارکرد های بسیار مهم هنر
میباشد. به کارگرفتن شخصیت های هنری و تیپ های مثبت و منفی در تیاتر و نمایش؛
تماشاگر را به سوی آنچه حقیقت و زیبا و متعالی و قابل پیروی و سرمشق است رهنمون
سازد و از عکس آنها بر حذر و دور میگرداند ، در واقع وسوسه بزرگ تیاتر همین است.
هیچ اثرنمایشی نیست که در اخلاقیات و آگاهی های اجتماعی اثر نگذارد. بزرگترین
مساله تیاتر اعتلای اصول زیست فردی و باهمی و امور رفتاری و اخلاقیات یک جامعه
است.
امروز متاسفانه هرچیزی به نام هنر در
بازار سیاه قرار داده میشود؛ خیلی هایش مبتذل و یا مضر است و یا تکرار دو باره است
که ارزش و کیفیت لازم و سودمند و لذت بخش و اعتلا دهنده برای مردم ندارد. هرآنچه
تمثیل میشود در قالب نمایشنامه یا در فیلم و سینما وقتی ارزش و معنا پیدا میکند که
احساس و عاطفه و آگاهی و وجدانیات فرد و جامعه را تکامل ببخشد لطیف بسازد و انگیزه
و نیروی خود دوستی و دیگر دوستی را بارور بسازد.
_ ازجوانان وطن و خاصتا انهای که
استعداد هنری دارند و به کارهای هنری هم دست میزنند چی انتظار دارید؟
استاد: ازهمه اولتر رحمت به آن عده
دختران و زنان که زندگی خویش را وقف تیاتر، سینما و تلویزیون کرده اند و امروزهم
در این زمینه ها کار و فعالیت میکنند که در جامعه ما به معنی مبارزه است . خوشبختی
اینجاست که جوانان درهمچو شرایط با
علاقمندی و فداکارانه زحمت میکشند. و در راه آزادی بیان ، آزادی اندیشه و آزادی
مطبوعات در برابر مظالم میجنگند.
توقع و انتظار اصلی همه از دولت و
خاصتا از وزارت اطلاعات و فرهنگ و بخش های آموزش و پرورش است تا شرایط و زمینه های
بهتر و با کیفیت تری برای تعلیم و تربیه سالم جوانان مساعد سازند. جوانان امروز ؛
مهمترین جزء اصلی و اساسی جامعه امروز و تشکیل دهنده تمام و کمال جامعه فردا
میباشند. برای اینکه هریک از جوانان دارای یک اندیشه و مفکوره جدید و درست و
کارساز برای خود و جامعه گردند باید نمره جو و دیپلوم طلب محض نباشند هر آنچه را
ازامکانات دولتی و اجتماعی میسر است تمام و کمال بیاموزند و فراموش نکنند که امروز
برای آموختن و کمال یافتن راه ها و امکانات صد ها برابر زمان جوانی های ماست. آرزو
دارم جوانان ما بهترین بهره هارا از انترنیت و رسانه های نوین بگیرند؛ شاخص مطالعه
و کتابخوانی و شاخص تولید علم و تولید آثار هنری عالی را در کشور ما؛ از اندازه
بسیار پائین و خفت بار کنونی ؛ به بالا ها و بالا ها ببرند و افغانستان را از
سرزمین ترور و تریاک و فساد به سرزمین عدل و عاطفه و صلح و سلام و دانش و روشنایی
تبدیل نمایند. خواستن توانستن است؛ بخواهید و عزم کنید؛ چنین میشود!
_ ازمطبوعات و انترنیت و رسانه های
همگانی در زمینه های عام و خاص چه توقعات دارید، آیا نقش و وظیفه خود را به درستی
ایفا میکنند؟.
استاد : به نظرم ؛ هرکدام به زعم
خویش آنچه خوب و درست است انجام
میدهند.اما برای کسانی که عمر خود را در رشد هنر و تدریس علم و سایر خدمات ملی و اجتماعی
گذشتانده اند چندان؛ کار انجام نمیدهند. بعضی از تناقص های عجیب و بی عدالتی ها
هم وجود دارد، شخصیت سازی ها و قهرمان
تراشی های کاذب . با توجه به تحول که در شناخت تاریخ روی داده است اصالت بزرگ کار
مطبوعات و چیز های همردیف آن که رسانه ها و شبکه های اجتماعی باشند آنجاست که
تاثیر دو جانبه را بوجود آورد در جامعه و انسان و باز در خود شان. مطبوعات و نشریه
های انترنیتی که میتوانند ذهنیت انسانها را شکل بدهند باید از دست کم گرفتن مردم و
عوامفریبی منزه باشند. چرا که منزل دروغ کوتاه است و حالا خیلی زود حقایق افشا
میشود.
با اینهم خیلی خوشبختم که حد اقل در
این سن پیری شاهد رشد مطبوعات و رسانه های خبری و تنویری استم که جامعه را به نیکی
و آگاهی هدایت میکنند، مجبور میسازند به درک واقعیت، به شناخت خود و جهان وهمین
جامعه را غنا و تاره گی میبخشد.
_ و به عنوان آخرین سوال استاد
محترم؛ با نظرداشت صحبت های خوب و سازنده شما؛ چه تعداد هنرمندان و فرهنگیان و
روشنفکران کنونی را شما قابل تشویق و تقدیر میدانید؟
استاد: خوشبختانه خیلی زیاد هستند تا
حدی که ذهن من یاری میکند. از جمله هنرمندان، نویسنده ها، استادان پوهنتونها، رئیس
بخش تیاتر و سینما وهمچنان ان عده کسانیکه در رسانه ها کار و خدمت میکنند همه قابل
تقدیر و تمجید هستند. مخصوصاً از آن عزیزانی که به خاطر وظایف شریفانه شان؛ شهید
شده اند و یا به گرفتاری و مهاجرت و صدمات دیگر مواجه شده اند؛ باید خیلی زیاد قدر
دانی و دستگیری کنیم.
_ سپاس و امتنان زیاد استاد بزرگ و
مهربان؛ خیلی افتخار بخشدید برای من که لحظات گرانبهای خویش را در اختیارم
گذاشتید.
استاد: من هم خیلی خوشحال شدم
ازعلاقه زیادت به هنر و در میان هنرمندان به من؛ آرزوی موفقیت های کلان برایت
دارم.
بالاخره به پایان صحبت هایم رسیدم ،
اما خیلی جالب است که این ملاقات و حاصل آن به یک بارگی وغیرنامنتظره اتفاق افتاد.
No comments:
Post a Comment