شنبه 09مارچ 2013 - 19 اسفند 1391
تا همین چند وقت پیش، این ایده که شاید روزی زنان زمامدار امور جهان شوند، خندهدار، غیرواقعی و چیزی شبیه وقایع داستانهای علمی-تخیلی به نظر میرسید.
دیدی مایرز، تحلیلگر سیاسی که در دوره ریاستجمهوری بیل کلینتون در آمریکا از مسئولان روابط عمومی کاخ سفید بود، در این یادداشت میگوید که موضوع حکومت و زمامداری زنان، موضوعی است که میتوان آن را خیلی جدی دنبال کرد.
در گذشتهای نه چندان دور، عقیده بر این بود که زنان ظرفیت لازم را برای انجام ارزیابیهای معقولانه ندارند و زمانی که لازم است در شرایط دشوار، تصمیمات سختی اتخاذ کنند، احساساتی عمل میکنند، به همین دلیل و دلایل مشابه دیگر گفته میشد که آنها ملزومات زمامداری و رهبری امور را ندارند. در آن زمان، هیچکس چنین نظری را مغرضانه نمیدانست و گفته میشد که ویژگیهای طبیعی زنان، آنها را اینگونه کرده است.اما شرایط در چند دهه اخیر تغییر کرده و به همان نسبت، تفکرات، ایدهها و نظرات افراد هم عوض شده است. البته نمیشود گفت که در هر گوشه جهان، از تغییر نقش زنان استقبال میشود و آنها به راحتی میتوانند از قالب نقشهای سنتی خارج شوند یا به آسانی از خلوت خانهها بیرون بیایند. اما به هر حال، این حرکت و جنبش شکل گرفته است.
چه چیزی رخ داده است؟
تغییراتی عظیم. مطالعات و پژوهشهای متعدد به روشنی نشان میدهد که قدرت گرفتن زنان در اداره امور همهچیز را بهتر میکند؛ نه تمام و کمال، اما بهتر میکند.
مطالعات نشان میدهد که با مشارکت بیشتر زنان، بخش تجاری سودآورتر شده است، دولتها بیش از پیش نماینده مردم هستند، بنیان خانوادهها قویتر شده است، جوامع سالمتر هستند و شاهد خشونت کمتر و صلح، ثبات و آرامش بیشتر هستیم.
چرا؟ خب، همهچیز از یک واقعیت ساده شروع میشود: زنان اغلب زندگی را به چشم دیگری میبینند و نوع نگاهشان به زندگی، شیوه برخورد آنها با مشکلات و یافتن راهحلها را تحتتاثیر قرار میدهد.
کریستین لاگارد، رئیس صندوق بینالمللی پول میگوید که "بدون شک تنوع، یک ثروت و دارایی بزرگی است."او تاکید دارد که زنان برای موفقیت در عرصههای مختلف، نباید به دنبال تقلید از مردان باشند. او میگوید: "با داشتن تنوع، شما شیوههای مختلفی برای دیدن و بررسی مشکلات پیش رو دارید، شیوههای مختلف و متفاوتی از تحلیل مسائل و یافتن راهحل."
بین هر دو گروه زنان و مردان این اتفاق نظر وجود دارد که زنان به شیوهای متفاوت از مردان، با افراد ارتباط برقرار میکنند؛ آنها گوش میکنند، از گفتوگو و مذاکره استقبال میکنند و زمینه اتفاقنظر بیشتری را در یک جمع فراهم میسازند.
مطالعات نشان داده است که زنان شیوههای رهبری متفاوتی را نیز در پیش میگیرند و احتمال این که امور را به شیوه تشریک مساعی و با کار گروهی پیش ببرند، بیشتر از مردان است.
مری رابینسون، رئیسجمهور سابق ایرلند میگوید که زنان در انجام وظایف خود، وضعیت آینده را هم در نظر دارند و به فکر نسل بعدی هستند.
او میگوید: "لازم است تصمیماتی که در شرایط کنونی میگیریم، برای نوهها و نوههای نوههایمان دنیای بهتری بسازند. به نظرم، زمانی که زنان هدایت امور را در دست میگیرند، احتمال این که در تصمیماتشان به فکر وضعیت نسل آینده باشند، بیشتر است." پذیرش و تایید این موضوع که مردان و زنان با کیفیت و مهارتهای متفاوتی در اجتماع ایفای نقش میکنند، بحثبرانگیز بوده است و برای سالها از زنان انتظار میرفت که اگر به دنبال موفقیت هستند، همانند مردان فکر و عمل کنند.اما هرچه میگذرد، تفاوتهای زنان و مردان بیشتر مورد توجه قرار میگیرد و البته این تفاوتها به عنوان امتیاز و نه نقاط ضعف زنان در نظر گرفته میشود.البته نمیشود گفت که در این مسیر مانعی وجود ندارد. زنان برای سالها با استانداردها و معیارهایی دوگانه ارزیابی شدهاند. مطالعه پشت مطالعه نشان داده است که به دستاوردهای زنان ارزش و اهمیت کمتری داده شده و اشتباهاتشان بیشتر به چشم آمده است.حتی بعضی وقتها این خود زنان هستند که خودشان را دستکم میگیرند و هیچوقت برای کارهایی مثل درخواست ارتقای مقام یا افزایش حقوق پیشقدم نمیشوند.با وجود این چالشها که همواره وجود داشتهاند، منافع و مزایای قدرت گرفتن زنان در عرصههای مختلف غیرقابل انکار است. آنها موتور محرک رشد اقتصاد جهانی هم به شمار میروند.
"زنان برای موفقیت در عرصههای مختلف، نباید به دنبال تقلید از مردان باشند"در عین حال که گفته میشود شیوه خرج کردن منابع مالی توسط زنان نیز متفاوت از مردان است. از جمله، وقتی زنها پول بیشتری در اختیار دارند، خورد و خوراک خانوادهها سالمتر میشود و فرزندانشان شرایط آموزشی بهتری دارند.
زنان به سرمایهگذاری برای داشتن منابع آب سالم، مدارس بهتر و ارتقای خدمات بهداشتی و درمانی نیز اهمیت بیشتری میدهند. فعالیتهای تجاری تحت مدیریت زنان سودآوری بیشتری دارند و در مجموع، سرمایهگذاری بر مشارکت بیشتر زنان، بیش از آن که برای شرکتها و موسسهها در سراسر جهان وجه تبلیغاتی داشته باشد، در حال تبدیل شدن به یک ضرورت است.
نقش زنان در ایجاد و حفظ صلح در جهان هم انکارناپذیر است. در شرایط کنونی، نزدیک به نیمی از توافقنامههای صلح در مدت ۵ سال، زیر پا گذاشته میشوند که شاید یکی از دلایل این عدم موفقیت، مشارکت نداشتن نیمی از جمعیتی است که در این صلح نقش دارند.وقتی زنان پشت میز مذاکره حضور مییابند، به پر کردن فاصلهها و اختلافات گروهی کمک میکنند و حتی مسائل حاشیهای همچون امنیت غذایی یا خشونت جنسی در میانه درگیریها را هم در مذاکرات مطرح میکنند. طرح و حلوفصل این مسائل، احتمال ریشه گرفتن صلح در چنین مذاکراتی را افزایش میدهد.
"زنان برای موفقیت در عرصههای مختلف، نباید به دنبال تقلید از مردان باشند"در عین حال که گفته میشود شیوه خرج کردن منابع مالی توسط زنان نیز متفاوت از مردان است. از جمله، وقتی زنها پول بیشتری در اختیار دارند، خورد و خوراک خانوادهها سالمتر میشود و فرزندانشان شرایط آموزشی بهتری دارند.
زنان به سرمایهگذاری برای داشتن منابع آب سالم، مدارس بهتر و ارتقای خدمات بهداشتی و درمانی نیز اهمیت بیشتری میدهند. فعالیتهای تجاری تحت مدیریت زنان سودآوری بیشتری دارند و در مجموع، سرمایهگذاری بر مشارکت بیشتر زنان، بیش از آن که برای شرکتها و موسسهها در سراسر جهان وجه تبلیغاتی داشته باشد، در حال تبدیل شدن به یک ضرورت است.
نقش زنان در ایجاد و حفظ صلح در جهان هم انکارناپذیر است. در شرایط کنونی، نزدیک به نیمی از توافقنامههای صلح در مدت ۵ سال، زیر پا گذاشته میشوند که شاید یکی از دلایل این عدم موفقیت، مشارکت نداشتن نیمی از جمعیتی است که در این صلح نقش دارند.وقتی زنان پشت میز مذاکره حضور مییابند، به پر کردن فاصلهها و اختلافات گروهی کمک میکنند و حتی مسائل حاشیهای همچون امنیت غذایی یا خشونت جنسی در میانه درگیریها را هم در مذاکرات مطرح میکنند. طرح و حلوفصل این مسائل، احتمال ریشه گرفتن صلح در چنین مذاکراتی را افزایش میدهد.
No comments:
Post a Comment