صالحه وهاب واصل اززنان سرشناس افغانستان
از چی من طوطی یی پربستۀ بندِ قفسم
دست صیاد شکسته پرِزیبای مرا
هردم آن مستی و شورِچمنم یاد آید
دست بیدادگرفت از لبم، آوای مرا
دامن اوج فلک عرصۀ پروازم بود
تیر بیداد ستم کُشت تمنای مرا
بسکه زخم جگرازدست خودی ها خوردم
کُشت نا باوری هرباور فردای مرا
دست جهل آمد و گلغنچۀ امیدم چید
زهر بیگانگی پُرکرد خودیهای مرا
یورش وحشت دوران بشکست جام جمم
آه؛ پُرکرد زخون ساغرومینای مرا
نه ز تنگی یی قفس ناله کنم ، مویم از آن
که بُرد تیشۀ خود ساخته ام پای مرا
جز ازآن جرقه که آتش زده ماوای مرا
27-09-2009
No comments:
Post a Comment