آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Wednesday, February 20, 2013

آیا اورا دیده اید؟

برگرداننده: جميله پلوشه
   
ناقص کردن اندام جنسی زنان
يکی از شـنيع‌تـرين اشـکال خشـونت











مثله (ختنه)[1] کردن زنان ، که در انگليسی به مفهوم ناقص کردن انـدام جنسی‌ زنان (اف.جی.ام) می‌باشد، يکی از شکل های گسـترده و سـيسـتماتيک و در عين حال خشـن ترین شـیوهء نقض حقوق بشـری زنان و دختران جوان اسـت. بر اسـاس گزارش سـازمان بهداشـت جهانی سـالانه دو ميليون دختر خورد سـال (بطورمتوسط ۵۵۰۰ نفر در روز) از لحاظ جنسی و جسمی ناقص می‌گردند. در سـراسـر جهان ۱۳۵ ميليون زن ودختر ختنه شـده اند.
مثله (اف.جی.ام) دختران عموماً بين سـنين چهار تا ده سـالگی ا‌نجام می‌گیرد. برای مثله کردن زنان هيچگونه دلايل بهداشـتی و حکم مذهبی وجود ندارد. تنها سـنت، و باز هم سنت دليل آن پنداشـته می‌شـود. ناقص کردن اندام جنسی زنان در بيش از ۲۸ کشـور در قاره افريقا، در برخی کشـورهای عربی از جمله مصر، عمان، امارات متحده عربی، در نزد برخی اقليت های قومی در آسـيا و نزد مهاجران اين مناطق که در جاهای ديگر مسـکن گزيده اند، انجام میگيرد.
در برخی موارد سـنت‌هایی که در يک جامعه ا‌ز اعتبار قوی برخوردا‌ر اند، می‌توا‌نـند ابرا‌ز خشـونت نسبت به زنان را ممکن و برای آن زمينه مناسـبی را بار آورند. و در موارد ديگر زنان خود در عمل خشـونت بار در برابر زنان ديگر نقش شـريک جرم را بازی می‌کنند که يکی از اين موارد انجام ختنه زنان (اف.جی.ام) اسـت. در بسياری از جوامع از اين عمل به علل عديده زيادی، ازجمله آگاهی زنان، از آن جلوگیری میگردد. (اف.جی.ام) در برخی حالت ها می تواند به خون‌ريزی شـديد، به التهابی شـدن اعضای زنانه بدن و به آزردگی روحی جدی زنان، و بسی اوقات به مرگ دخترکان خورد سـال منتهی گردد. در هر صورت اثرات نامطلوب جسـمی و روانی که اين امر به ‌جا می‌گذارد، در سـنين بالا بخوبی محسوس خواهد بود. اين عمل اثرهای ناگوار هنگام به دنيا آوردن کودک و در مناسـبات زناشويی نزد زنان بوجود مياورد. زنان در آفريقا و جاهای ديگر در برابر اين عمل، که حق ازلی زن را در برخورداری از جسـم و روا‌ن سالم در يک جامعه نقض می‌کند، به مبارزه بر خاسـته اند. با در نظر داشـت تصوير روشـنی که عمل مثله زنان (اف.جی.ام) در چهار کشور آفريقايی (بنين، گامبيا، غنا و سنگال) ازاين مسـئله بدسـت می‌دهد، سازمان عفو بين‌الملل به اين نتيجه رسیده اسـت که: يک بخش از مقاومت در مقابل از ميان بردن اين سـنت به وسیله افراد و شبکه هائی صورت میگیرد که خود اين عمليات را انجام می‌دهند و در اين کارمنافع بزرگ مالی دارند. حذف مثله (ختنه) زنان نه ‌تنها به منافع مالی اين زنان (که خود عامل مثله زنان دیگر هستند )، صدمه می‌رسـاند بلکه در عين حال به موقعیت اجتماعی‌ شان نيز لطمه وارد می‌سازد.
ميان مثله زنان و اسـلام هيچ‌گونه ارتباطی وجود ندارد. در يک تعداد از نواحی جهان، که اسـلام دين حاکم اسـت، از اين رسـم اصلاً خبری نيسـت در حاليکه در سـاير نواحی آفريقا که سـاکنان آن را پيروان مذاهب مختلف از جمله مسیحیت و يا انميزم[2] تشـکيل می‌دهد، مشـاهده می‌گردد. جايگاه ‌اين سـنت به مصر قديم، در زمان فراعنه بر‌می‌گردد: فراعنه مصر، همانطور که برده های مرد را به نشانه مالکیت ختنه مینمودند، برده های زن (کنیز) را نيز به نشـانهء مالکيت، ختنه میکردند. بعداً اين امر بيشـتر به عنوان وسـيله‌ای برای حفظ بکارت زن بکار گرفته شـد.  اگر در داخل خانه ميسـر نباشـد که زنان و دختران را ا‌ز سـايرين جدا نمايند، مانند زندگی کوچيان که مدام در حال حرکتند، به طور حتم شـيوه های موثرتر ديگر برای محافظت و حفظ بکارت دختر بکار ‌گرفته می‌شـود.
خانم واريس ديري متولد کشـور سـومالی که نماينده ملل متحد، نويسـنده و مدل عکا‌سی اسـت، مثله شـده اسـت. در مورد وی يکی از شـيوه‌های افراطی و خيلی شـنيع بکار گرفته شـده که خودش در اين باره در کتابـش به نام صحرای من، می نویسد: "زمانی که من در يک خانواده کوچی در سـومالی بزرگ می‌شـدم، هيچ‌گاه درباره جهان بيرونی صحبت نمی‌شـد. ما بیشتر مشغول مسائل روزمرهِ امروز و فردا و حيوانات خويش بودیم. اين همآن رو‌ال عادی زندگی بود که هريک از ما آنرا بدين شـکل از سـر گذرانده بودیم تا آنجائی که بزرگان ما نيز به خاطر داشـتند، همیشه چنين بوده اسـت. از حقوق بشـر ما حرفی نشـنيده بوديم. من يک اسـثتثنای فوق‌العاده هسـتم چون من از آن جا فرار کردم. من هيچگاه از کسـی نشـنيده بودم که وی به اين کار دسـت زده باشـد. ولی من اين کار را کردم. چرا؟ برای اينکه از ازدواج با يک مرد پير که من را در برابر يک جفت شـتر بايسـتی تصاحب می‌کرد، فرار اختیار کردم.اين هم بخشی از همان زندگی ما بود که من نتوانسـتم آن را بپذيرم. من در يک خانواده با دوازده طفل بد نیا آمده ام. زمانی که من پنج‌سـال داشـتم" ختنه" ام کردند. اين حادثه را من همانند یک حادثه ای که دیروز روی داده باشـد، به‌خاطر می‌آورم. مادرم به من گفت که من بايستی  دختر خوبی باشـم و تکان نخورم. زنی که اين عمل را انجام می داد يک تيغ ريش تراشـی کند که روی آن خون خشـک شـده از دختر قبلی بچشم میخورد، بکار می برد. او بعد از بریدن گوشت آلتم محل برید گی را با سـوزن بخیه زد. همه اين کارها بدون بی هوشی صورت پذيرفت. شـما نمیتوانید تصور کنید که در آن حالت من متحمل چه دردی شـدم. سـه ماه دچار خونریزی بود م و فقط آرزو داشـتم بميرم. ولی زنده ماندم. زن ختنه‌کننده يک خواهر و دو خواهرزاده من را کشـت. حالا من ازدواج کرده ام و يک کودک دارم. اما من هيچ‌گاه مانند خانمی که ختنه نشـده اسـت، نمی‌توانم زندگی ‌کنم. به ‌خاطر دردی که دارم بايد روزهای بی‌شـماری در منزل باقی بمانم. من اکنون خجالت نمی کشـم در باره‌آن مصايبی که بسـرم آمده صحبت کنم. ولی می‌دانم برای بسـياری از خانم‌ها هنوز خيلی دشـوار اسـت که در اين باره حرف بزنند. آنان چنين زندگی که من دارم، ندارند. من معروف هسـتم و با محيط های خيلی باز و آزاد معاشـرت دارم. این خطر هر سـال بيش از دو ميليون دختر را تهديد می‌نمايد. آنان قربانیان بعدی خواهند بود. اين عملیات بدون بی هوشی انجام میگیرد. آنان اين دخترکان را باهر آلتيکه در اختيار دارند ختنه می‌کنند: يک قيچی، يک تيغ ريش تراشی، يک خنجر، يک تکه شیشه شکسته و یا حتی سـنک. اگر چيزی برای اين کار در اختیار نداشـته باشـند از دندان‌ها یشـان اسـتفاده خواهندکرد.
متاسفانه این عملیات به شيوه های خيلی شـديد و افراطی در مورد زنان زیا دی به‌ کار گرفته می‌شـود. و اين در مورد من نيز اتفاق افتاد. اين عمليات انفبيوليشن (برداشتن کلی اندام جنسی) ناميده می‌شـود. اين رويای من اسـت که روزی اين عمل وحشـتناک را بتوانم متوقف سـازم."
در سـنگال سـازمان توستـان يک برنامه آموزشی موفقی را برای آموزش حقوق بشـر آغاز کرد که در آن مردان، زنان، بزرگان مذهبی و سـنتی قريه باهم يک‌جا در بارهء حقوق بشـر آموز ميديدند. در دوره های اولی بايستی در بارهء دشواری های گوناگون  از زمره در بارهء زاد و ولد و رابطه جنسی بايد بحث و گفتگو  ميشد. پس از مرحله‌ اول، در نوامبر ۱۹۹۹ در حدود ۸۰۰۰۰ نفر از ۱۰۵ قريه در يک مراسـم رسـمی در باره يک عهدنامه جمعی به توافق رسـيدند که طی آن مثله (اف.جی.ام) زنانرا ممنوع اعلام داشتند.
درعين حال  گينه، غنا، بورکينا فا‌سـو، جيبوتی، سـاحل عاج، مصر، تانزانيا، توگو، سـودان، سـنگال، جمهوری آفريقای جنوبی و اتیوپی نيز به نحوی ناقص کردن جنسـی را ممنوع اعلام نموده اند. ولی قانون آيات آسـمانی نيسـت و به خصوص که در برابر انجام اين عمل، مجازا‌تی نيز پيش بينی نگرديده اسـت. بطور مثال در سـودان با آنکه زمان زيادی است که ناقص کردن جنسی زنان قابل مجازات میباشد ولی در عمل در بخش بزرگی از آن کشـور عمل مثله با شـيوه ای افراطی آن انجام می‌گيرد. در مصر ختنه (اف.جی.ام) زنان تنها در صورت وجود دلايل پزشکی و به وسـيلهء دکترها مجاز میباشد. و اين استثنا خود زمينه ساز انجام عمل مثله در مورد زنان در واقعيت روزمره ميگردد. تنها در غنا و بورکينا‌فاسـو روش مخالفت با عاملان و همکاران مثله زنان عملا در دسـت اجرا قرار گرفت و تا حدی موثر هم واقع شد. در آفريقای جنوبی حکومت تدابيری در ضديت با ناقص سـازی جنسی زنان در پيش گرفت ولی از آنجاکه يک سـيسـتم کنترول وجود ندارد، اين امکان ميسر ا‌ست تا افراد بطور پنهانی، در تاريکی شـب در مورد دخترکان خيلی کوچک به اين کار مبادرت ورزند. در حاليکه سـازمان غير دولتی توستـان در سـنگال با برنامه خود نشـان داد که هرگاه منع قانونی اين عمل با آگاهی و ارائه اطلاعات لازم به مردم همراه گردد، می‌توان با نيروی بيشتر جلو اين عمل غير انسـانی را گرفت.
سـازمان پژوهش صحت عامه هلند ابراز می دارد که قادر نيسـت تا وسعت و تعداد مثله زنان را در هلند تعیین کند. بر اسـاس ارقام دفتر مرکزی آمار میتوان گفت که در هلند حدود ۲۰۰۰۰ زن از کشـورهایی که در آنها عمل مثله از گذشته مجاز بوده اسـت، زندگی می‌نمايند. به‌خصوص از کشورهای سـومالی، غنا و مصر. در ميان آنان در حدود ۴۰۰۰ دختر بين سـنين يک تا چهارده سـاله وجود دارند. تا زمانی که برای این دخترککان تدابیر حفاظتی موثر اتخاذ نشـده، خطر مثله آنهارا تهديد می‌نمايد. بر اسـاس یک تخمين بين هشـت تا نه هزار زن در هلند بسـر می‌برند که تحت اين عمل قرار داشـته اند. از آنجا که اين ارقام شـامل پناهندگان و افرادی که غير قانونی در هلند بسـر می‌برند، نمی‌گردد این احتمال وجود دارد که رقم واقعی خیلی بیش از این باشد.
يک تحقيق سازمان پژوهش صحت عامه هلند (فوکما وديگران، سال۲۰۰۰) نمونه ای ا‌زوجود مثله زنان در هلند را نشـان می‌دهد. در هلند تمام اشـکال مثله زنان از سـا‌ل ۱۹۹۳ به بعد ممنوع اعلام گرديده اسـت. در باره مجاز شمردن يک شـکل "ملايم" این عمل تحت نظر دوکتوران بحث های زيادی را بر انگيخت. ايده پذيرفتن شـکل "ملايم" تر يا سـبک تر آن عمدتاً بر اين استدلال اسـتوا‌ر بود که به اين وسـيله می‌توان يک ا‌لترنا‌تيف و یا عمل جایگزین در برابر عمل افراطی ختنه ارائه داد و بدين نحو ممکن بتوان شـکل‌های شـنيع آن را ا‌ز ميان برداشـت. ولی اين عمل درهمه شـکل‌های آن ممنوع اعلام گرديد زیرا در عمل ديده شد که قانون در عمل قبل از هر چیز تحت الشعاع فرهنگ مسـلط (سـنت)، کارايی خود را از دسـت خواهد داد. لذا اشـکال ملايم تر آن نيز جای یک الترنا‌تيف را نخواهد گرفت. به‌علاوه مجاز دانسـتن مثله برای زنان در تقابل با تمام قوا‌نين در هلند قرار می‌گرفت و در عين حال با پذيرش شـکل ملايم آن، پیام نادرسـتی به جامعه داده می‌شـد که خود، راه را برای بحث در باره مجاز شـمردن سـاير شـکل های آن باز می‌نمود. اگر عمل مثله نيز در هلند اتفاق بییفتد اين کار در خفا و توسـط دايه‌هـای ‌‌خانگی، که از همان کشـور ها آمده اند و يا در کشـور اصلی در زمان مرخصی‌ یا تعطیلات انجام می‌گيرد. هر نوع ختنه (اف.جی.ام) زنان در هلند به‌مثابه تنبيه و شـکنجه قابل مجازات میباشد. پدران و مادرانی که دخترشـان را به اين شـيوه مورد عمل قرار داده اند، قابل مجازاتند در صورتی که خود دختران هم دراین زمينه همکاری و شـرکت داشـته باشند، نيز قابل مجازاتند.
عفو بين‌المللی، از سال ۱۹۹۵ باین سو، جلوگیری از صدمه زدن به اعضای جنسی بدن زنان را در برنامه کار خويش قرار داده اسـت. اين سـازمان تصميم دارد تا عامهء مردم رااز عواقب ناقص سـازی جسمی زنان در اثرمثله (اف.جی.ام) و به عنوان يکی از اشـکال نقض حقوق بشـر، آگاه نماید. در اين زمينه عفوبين‌المللی با سـاير سـازمان‌ها در سـطح محلی، ملی و بين‌المللی همـکاری می‌نمايد. در سـطح بين‌المللی عفو بين‌الملل با سازمان ملل متحد در اين زمينه کار مشـترک انجام می‌دهد.

[1] . کلمهِ "ختنه" در مورد مردان، بکار گرفته ميشود و هرگز به مفهوم بریدن یا برداشتن اندام جنسی مرد نيست. در حاليکه عمل Female Genital Mutilation به بريدن و از ميان برداشتن اندام تناسلی زن بطور قسمی و يا کلی می‌انجامد. که مترادف با واژه های ختنه و مثله نيست. بناً بکاربرد واژه های ختنه و مثله هردو برای زنان دقيقاً بازگو کننده ای آن عملی نيست که بر روی اندام جنسی آنان صورت می‌گيرد. برعکس هردو تصور نا دقيق ازعمل شنيعی که درمورد زنان انجام می‌گيرد، ايجاد می‌کنند. برای جلوگيری از اشتباع هر جا کلمهِ مثله و يا ختنه آمده در کنار آن FGM اضافه شده. م


[2] . انميزم به گروه آئين های ايکه به تک‌خدايی اعتقاد نداشته و نمود های از آن را در عناصر مختلف طبعيت و اسطوره ها می‌ديدند و می‌بينند، نسبت داده می‌شود. تا کنون نيز انميزم در تمام جهان به مثابه شاخه های جداشده از اديان و مذاهب گوناگون و يا مستقل وجود دارند،. م

No comments: