آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Wednesday, January 30, 2013

! دولت در داخل دولت

کد: 47178
حاکمیت ملی به معنای نظام یافتگی و رسیدن به استقلال فکری و صنعتی و روابط یکسان با دیگر کشورهای جهان و تقسیم بهره وری های عامه در یک مملکت است.

در کشور ما سال ها است که از قانونیت و حاکمیت ملی صحبت می شود اما در عمل همچنان دیگران به خصوص آمریکایی ها برای ما تصمیم گیرنده هستند.
هرچند رییس جمهور کرزی از دخالت خارجی ها در امور داخلی کشور بارها شکایت داشته و گله گذاری کرده است اما هیچ قدم مثبتی در این راستا برنداشته و صرفا به حرف زدن بسنده کرده است.
خانم ناهید فرید عضو مجلس نمایندگان در پاسخ به این سوال که آیا می توان حاکمیت ملی را با تعاملات بین المللی جمع کرد و یک سازگاری میان این دو در تصویری بزرگتر بدون در نظر داشت مساله افغانستان ایجاد نمود؟ در بروایتی دیگر گفت: حاکمیت ملی یک مفهوم مدرن است که بعد از خیزش ناسیو نالیزم مدرن و بعد از انقلاب کبیر فرانسه بعنوان یک فرایافت کاملا جدید وارد ادبیات سیاسی شد که از آن را بعنوان یک مفهوم مدرن یاد می شود.
در زمان قرارداد ولسوالی ها، ما دولت های ملی را داشتیم اما دموکراسی و نظام های دموکراتیک که بعد از انقلاب کبیر فرانسه ایجاد شد یک روی سکه و حاکمیت ملی روی دیگر سکه است.
حاکمیت ملی هم مانند ملت و اراده ملت غیر قابل تجزیه و خلل ناپذیر است. حاکمیت ملی، عظم و اراده قوی یک ملت است که آن ملت بر اساس همان برای خود قانون و نظام می سازند و برای خود تصمیم می گیرند که چگونه نظامی داشته باشند و چگونه زندگی کنند و از همه مهمتر منبع مشروعیت هر دولت حاکمیت ملی است.
زمانی که اراده ملی پشت سر یک نظام نباشد ما نمی توانیم بگوییم آن نظام از نظر حقوقی و قانونی یک نظام درست و مشروع است.
با این حال می توان گفت عالی ترین نهاد سیاسی در جامعه دولت ها هستند که خود این دولت ها مشخصه هایی در راستای نوع کاربرد و جوابگویی به مسایل اجتماعی و کار براساس حامیت قانون انجام می دهند در این صورت می توان دید که هیچ نظامی غیر از نظام دموکراتیک نمی تواند این شاخص ها را داشته باشد.
اگر نظام دموکراتیک به دو اصل شهروندی و پارلمانیزم پایبند نباشد دیگر نظام دموکراتیک نیست.
پایبند بودن به اصل شهروندی یعنی احترام گذاشتن و ارایه خدمات به شهروندان بعنوان شهروند نه رعیت و اصل پارلمانی یعنی احترام به نمایندگان ملت و اراده ملت که تمثیل شده در اصل پارلمانیزم.
حال ما شاهد روند فرسایشی حاکمیت ملی در دنیا هستیم. همانگونه که می دانید کشورها ی بزگ دنیا هم به کشورهای ضعیف نیازمند هستند این نیاز ها و روابط اقتصادی و سیاسی باعث شده که کشورها و نظام ها منافع مشترک خود را کنار هم قرار دهند.
مشکلی که در این قسمت ایجاد می شود زمانیکه این مشترکات تعریف می شود بین تعریف آمریکا از مشترکات و تعریف افغانستان از آن کاملا تفاوت وجود دارد در اینجا قدرت در دست دولتی است که امکانات و قدرت سیاسی در جایگاه بالاتری است.
حال اگر ما بخواهیم بعنوان تصمیم گیرندگان کشور بگوییم عضو جامعه بین المللی هستیم باید در روند توسعه جهانی هم مسیر وهم راه با توسعه جهانی شویم و نمی توانیم سیم خاردار به دور کشور خود بکشیم و به اصطلاح از این کاروان افتادن زیر کاروان مردن است.
پشت پا زدن به اراده یک ملت پشت پا زدن به حاکمیت آن ملت است. زمانی مردم به پای صندوق های رای رفتند و نمایندگانی را به پارلمان فرستاند، حال باید دید چه میزان ارزش به اراده این ملت گذاشته می شود از طرف کسانی که باید پاسخگوی سوالات این ملت باشند.
به طور مثال فعالیت بیش از دو نیم ساله رییس دادگاه عالی که مردم به آن اعتراض کردند! ما باید نظامی عدالت گستر داشته باشیم ، چگونه می شود از دموکراتیک صحبت کرد در حالی که نظام عدالت گستر نداریم.
ما متاسفانه در داخل دولت خود دولت دیگری داریم، این دولت پنهان با استفاده از امکانات دولتی و امتیازاتی که دارد از اراده ملت به نفع یک جریان ، گروه و حتی یک شخص فعالیت می کند.
افغانستان با جهان منشا و منبع تعاملی دارد. ما یک نظام دموکراتیک داریم به ارزش های حقوق بشربا حفظ حاکمیت ملی پایبند هستیم. ما تعهداتی را پذیرفتیم که تعهدات بین المللی است. پس می توانیم با جهان در تعامل باشیم اما این مساله به رهبران بر می گردد که دیدی انحصاری و مطلق به حاکمیت ملی نداشته باشند در برخی موارد تعصب و لجاجت روی منافع ملی نظام را به سوی انزوا می کشاند.
شبکه اطلاع رسانی افغانستان



No comments: