آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Tuesday, January 31, 2012

پدیدۀ "دختر کشی" و ریشه های آن در "پسر سالاری"

نویسنده: حمیرا ثاقب
 خبری تکاندهنده نه تنها مردم افغانستان را بهت زده نمود بلکه جهانیان را متوجه عمق فاجعه در مورد زنان این کشور گردانید. "زنی بیست و دو ساله به دلیل به دنیا آوردن سومین اولاد دختر در قریه ای در ولسوالی خان آباد ولایت قندوز  از سوی خانوادۀ شوهرش کشته شد."
این خبر بسیار کوتاه بود اما با تأسف نشان میدهد که افغانستان برای مبارزه با چنین تبعیض ها و انتخاب برتر مبنی بر داشتن فرزند "پسر" راه درازی را پیش روی دارد.
برتری و اولویت داشتن فرزند پسر در افغانستان ریشۀ تاریخی و عمیقی دارد. در جوامع روستایی و عمدتا قبیله ای نزاع و درگیری میان قبایل و روستا نشینان یک امر معمول بوده است و آنان برای تحکیم مرزهای منطقه ای خود متوسل به زور، خشونت و حتی جنگ های خونین می گردیدند. در سطح بالاتر نیز قبایل بزرگتر نیز به کشمکش ها و درگیری های مختلف برای برتری جویی در مقابل یکدیگر صف آرایی می کردند، در این میان بسیاری از افراد این قومیت ها در جنگ ها کشته و یا زخمی می شدند؛ این حوادث نه تنها به خاموشی این درگیری ها کمکی نکرد بلکه روحیۀ کینه و انتقام جویی را زیادتر می ساخت. بنابراین در اکثریت این جنگ ها جوانان به صف پیکار می رفتند و در مقابل یکدیگر به امر موسفیدان و بزرگان قوم شان می جنگیدند. در این میان داشتن فرزند پسر و باروری آنان در آیندۀ خصومت آمیز برای این قبایل یک امر مهم و اساسی تلقی می شد. از اینرو بسیاری از این خانواده ها به داشتن پسرهای فراوان فخر و مباهات می نمودند و داشتن فرزند زیاد پسر را نشانۀ قدرت و ابهت خود می دانستند.
عامل دیگری که "پسر سالاری " را در اذهان این طوایف و بخش عمده ای از مردم تقویت می نمود؛ تثبیت نام و نشان خاندانی و قومیتی است. اکثریت مردم بر این باورند که نام و نشان و نسلی که ادامه پیدا می کند بر اساس پیدایش فرزند "پسر" محاسبه می گردد و فرزند دختر از جایگاه پایین تری برخوردار است و یا حتی تنها داشتن فرزند دختر یک عیب و نقیصۀ مهم در زندگی خانواده گی به شمار می رود.
 این دیدگاه تنها در مرزهای افغانستان  محصور نیست بلکه این اندیشه در اکثریت کشورهای جهان وجود داشته و این تبعیض با شدت بیشتری در مورد این پدیده اعمال می گردد. به جرآت می توان گفت که اندیشۀ "پسر سالاری" هنوز هم در کشورهای متمدن و ممالکی که ادعای حقوق انسانی برابر دارند دیده می شود و آنان حضور یک فرزند پسر را مایۀ خوشبختی و هویت دختر را مایۀ سرافکندگی می دانند.
در دورۀ جاهلیت عرب و قبل از پیدایش اسلام به این سرزمینها؛ دختران باعث ننگ و عار خانواده ها به شما می رفت و دخترانی که تازه به این دنیا چشم می گشودند بدون آنکه نسیم گوارای زندگی را استشمام نمایند توسط پدران و بزرگان اقوام شان زنده به گور می شدند اما با ورود اسلام به این سرزمین زنده به گور ساختن دختران ممنوع اعلام شد و دختران نسبت به دورۀ جاهلیت از جایگاه نسبتا خاصی برخوردار شدند و حتی نسل پیامبر نه از فرزند پسر بلکه از فرزند دختر بصورت سلسله وار ادامه پیدا نمود.
با تشریح تفاصیل و عوامل فوق به این نتیجه می رسیم که پدیدۀ دختر کشی ریشه هایش به "پسر سالاری" منتج می گردد و کرامت انسانی نه تنها از زوایۀ مردسالارانه تعبیر می گردد بلکه به این شیوه ها رنگ و بوی شرعی و قانونی می دهند و آن را در فرهنگ ها و عنعنات خویش گرامی و مقدس می پندارند.
کشته شدن این خانم بیست و دو ساله در ولایت قندوز افغانستان به دلیل فرزند دختر برای سومین بار یک زنگ خطر برای بسیاری از زنانی است که به دلیل داشتن صرفا دختر زایی از سوی خانواده هایشان مورد تهدید قرار می گیرند و طبعا اگر خود مردم با این پدیدۀ خشونت بار مقابله ننمایند جان بسیاری از زنان دیگر مورد مخاطره قرار می گیرد.
بنابراین برای مقابله با چنین شیوه ها و عملکردهای ناجایز از سوی خانوادها در مورد زنان باید فرهنگ سازی ساختارمند شود تا از بروز چنین رخدادهایی جلوگیری بعمل آید؛ به تعبیر واضح تر؛  جامعه می تواند  با اطلاع رسانی و تبلیغات وسیع؛ این گونه اندیشه های برتری جویانۀ  "پسر سالاری" را مورد نقد و بررسی قرار داده و روحیۀ کرامت انسانی را جایگزین آن نمایند تا بیش از این شاهد رخدادها و حوادث مشابه در کشور و حتی در سطح جهان نباشیم.
http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان

والدینی جوان صاحب نوزادان شش گانه ئی شدند




در یک رویداد کم سابقه یک زن در شمال افغانستان نوزادان شش گانه را به دنیا آورد
نوزادان سه پسر و سه دختر هستند. این اولین باری است که مادر مذکور صاحب فرزند می شود. پدر ومادر این نوزادان در یک روستای دور افتاده مربوط به ولایت بلخ زنده گی می کنند.   شکرالله پدر این کودکان ۲۷ سال دارد، وسارا گل مادر آنها بیست و دومین  بهار عمر خود را می گذراند .
در حال حاضر وضع صحی مادر و نوزادان قناعت بخش خوانده شده است. ازجمله کوچکترین آن 600 گرام وزن دارد و ضعیف به نظر می رسد.
 اما دریغ است که این فرزندان ششگانه در یک خانواده بی بضاعت چشم به جهان کشوده اند و مستحق صد فیصد کمک از جانب دولت و تجار ملی می باشند.
اخبار تلویزیون آریانا

http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان

مرگ سه زن در ولایت بغلان

نشر شده توسط: وب مستر.م در دلو ۱۱, ۱۳۹۰ ·
مقام های محلی ولایت بغلان می گویند که در رویداد نخست،‌ یک زن به شکل مبهم در قریه "تورانی"‌ ولسوالی بغلان مرکزی این ولایت کشته شده است.
رحیمه ظریفی رئیس امور زنان بغلان می گوید که این زن ۲۷ ساله، فاطمه نام دارد و آثاری از سوخته گی در بدن او دیده می شود.
او گفت که این زن در آغاز با ریسمان خفه شده و سپس به صورت او آب جوش پاشیده شده است.
قوماندانی امنیه ولسوالی بغلان مرکزی خال محمد شوهر مقتول را به اتهام دست داشتن در قتل خانمش بازداشت کرده است.
شکریه اصیل مسؤول انجمن زنان برتر افغانستان در ولایت بغلان می گوید که خشونت علیه زنان دراین ولایت افزایش یافته است.
او دلیل افزایش خشونت علیه زنان را در بغلان، فقر اقتصادی عنوان کرده از نهادهای دولتی می خواهد تا برای جلوگیری از خشونت ها تدابیری را جستجو کند.
براساس آمار ارائه شده از سوی ریاست امور زنان ولایت بغلان، از آغاز سال جاری تا کنون ۱۰ زن به قتل رسیده و دو مورد تجاوز جنسی در این ولایت به ثبت رسیده است.
این قتل در حالی صورت می گیرد که اخیراً قتل های ناشی از خشونت های خانواده در بغلان افزایش یافته است.
در یک رویداد دیگر دو زن، در اثر بخار گرفته گی ناشی از ذغال در ولسوالی "برکه" بغلان جان داده اند.
رئیس امور زنان بغلان می گوید که در این رویداد یک کودک نیز مسموم شده و در شفاخانه بستری شده است.
http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان

مرگ، فرجام سه تولد

چهارشنبه 12 دلو 1390 ساعت 20:44 سید روح‌الله رضوانی                                         

تولد اول: دختر                                                                                                     

     تولد دوم: دختر

    تولد سوم: دختر

    فرجام: مرگ مادر

این خلاصه‌ای است از آن‌چه برای ستوری، مادر سه دختر، رخ ‌داد؛ مرگی با بی‌شرمانه‌ترین دلیل و در نهایت تلخی. در سرزمینی که هنوز جاهلیت حکومت می‌کند، نمی‌توان سرانجامی بهتر از آن‌چه برای ستوری رخ‌داد، برای زنان و دختران آن تصور کرد. در سرزمینی که انسان‌ها را به جنسیت‌شان می‌شناسند، دختر یا پسر بودن، زن یا مرد بودن تعیین‌کننده بسیار مهمی است؛ تا جایی که دختربودن تو می‌تواند باعث مرگ تو و یا دیگری شود، چنان‌که پسر بودنت می‌تواند باعث عزیز شدن و افتخار تو و یا دیگری شود.
خبر کشته شدن ستوری، مادر سه دختر، توسط شوهرش به‌جرم دختردار شدن شاید در این کشور برخی را آن‌قدر دچار اندوه و تعجب نکند؛ چرا که تولد دختر هنوز در این کشور، مانند بسیاری از کشورهای دیگر، ننگ دانسته می‌شود.                                                          
بیش از 1400 سال از ظهور دین اسلام می‌گذرد؛ دینی با پیام‌ها و دستوارات اخلاقی و معنوی، با هدف رشد و تکامل زندگی انسان‌ها و رهایی بشریت از جهل‌ و اشتباهات زندگی. ظهور این دین در جامعه‌ای که جاهلیتش را با زنده به‌گور کردن دختران مثال می‌زنند، نوید‌بخش تغییرات بزرگی در بینش و رفتار انسان‌ها بود. این امید می‌رفت که انسان‌ها، با پذیرش اصول و فروع این دین، از اشتباهات جاهلانه‌شان فاصله بگیرند، و تجربه‌ای جدید از زندگی با یک‌دیگر را تجربه کنند. دینی که باید به تبع پیام‌هایش محبت، احترام متقابل، اخلاق، علم و معنویت را برای پیروانش به ارمغان آورد.                                                                                    
اما زمانی که دینت، آیین و سبک زندگی‌ات را بدون پیام‌ها و دستوارتش پذیرفتی، فرق چندانی نمی‌کند چه دین و آیینی را انتخاب کرده باشی. به‌هر حال تنها انتساب به آن دین و آیین، تاثیر چندانی در زندگی تو نخواهد داشت. تو همان‌گونه عمل‌ خواهی ‌کرد که فرهنگ جامعه و اطرافیانت به تو آموخته است؛ هر چند تو و دیگران ممکن است آن‌را به دین خود نسبت دهی.
کشته شدن ستوری به‌جرم دختردار شدن اندوهی سراسر پرسش را در قلب و ذهن هر انسان آگاهی خلق می‌کند.  اندوهی برآمده از این سوال و ابهام که چه چیزی باعث می‌شود یک مرد بتواند چنین وحشیانه عمل کند؟ چرا هنوز برخی نگاه‌شان به انسان این‌قدر جنسیتی است. چرا دختردار شدن باید مایه ننگ باشد؟ واقعا چه‌چیزی در ذهن شوهر ستوری گذشته که او را قادر ساخته زنش را خفه کند؟                                                                                        
زنان افغانستان باید زمانی که باردار می‌شوند، در تشویشی غریب صبر کنند تا ببینند آن‌چه از بطن رحم‌شان بیرون می‌آید، آیا او را به‌کام مرگ خواهد فرستاد؟ من نمی‌دانم چند دختر در این‌دیار خود را مقصر مرگ مادر خود می‌داند و پدرش را قاتل مادر خود. سخت است کسی خود را عامل مرگ مادرش و پدرش را قاتل مادرش بداند. شاید کمی دانش و آگاهی علمی نسبت به آن‌چه دختر و پسر بودن انسان را تعیین می‌کند، مقداری از  غلظت این جاهلیت دیرینه بکاهد. هر چند من بعید می‌دانم یخ این تعصب خشک و غیرت کور تفکر جنسیتی به این راحتی‌ها آب شود.                                                                                               
آن‌چه تعیین‌کننده جنسیت یک نوزاد می‌باشد کروموزم‌های مرد است. در زمان لقاح اسپرم‌های زن و مرد در رحم زن، نحوه ترکیب این اسپرم‌ها تعیین‌کننده جنسیت فرزند خواهد بود. اسپرم‌های مرد از دو قسمت تشکیل شده است، که ما به آن قسمت x و y می‌گوییم. و چنان‌چه  قسمت x  با اسپرم زن ترکیب شود فرزند متولدشده دختر خواهد بود. آن‌چه من می‌خواهم از تشریح موضوع اثبات‌شده علمی بیان کنم، این نیست که چه کسی مسوول جنسیت فرزند است. زن یا مرد؟ بلکه هدف این است که بدانیم زن‌ها نقشی در تعیین جنسیت فرزند ندارند. نکته‌ای دیگر این که از دو بخش x و y، بخش y  که تعیین‌کننده جنسیت پسر می‌باشد بسیار ضعیف‌تر از بخش x است، به‌همین دلیل اوسط فرزندان متولد‌شده در دنیا دختر می‌باشند. کروموزم‌های y به‌دلیل ضعیف بودن معمولا فرصت و  شانس کم‌تری برای شکل‌دهی یک ‌لقاح موفق برای بسته شدن نطفه یک نوزاد جنین سالم را دارد. کروموزم‌های مربوط به جنسیت مذکر نسبت به کروموزم‌های مربوط به جنسیت مونث از تحمل و مقاومت کم‌تری برخوردارند، احتمال این که این کروموزم‌ها بتوانند لقاح موفقی را شکل دهند کم‌تر است، شرایطی که هیچ ربطی به وضعیت ویژ‌گی‌های مادر به‌عنوان حمل‌کننده جنین ندارد.
باز تاکید می‌کنم که من این نکات علمی را برای این نمی‌نویسم تا مقصر را مشخص کنم. متاسفانه ما اکثرا روحیه مقصریابی را در تحلیل موضوعاتی این چنینی داریم. نکته در این‌جاست که اصولا نگاه ارزشی به جنسیت نوزاد متولدشده کاملا غیراخلاقی، غیرعقلانی و به‌تبع آن غیردینی است. آن‌چه شاید بتواند ما را در درک بهتر این موضوع کمک کند، آگاهی علمی نسبت به این موضوع است. این که اصولا زن هیچ‌ نقشی در تعیین جنسیت نوزاد ندارد. میزان احتمال تولد نوزاد پسر در طبیعی‌ترین شرایط در تمامی نقاط جهان کم‌تر از احتمال تولد نوزاد دختر است. با وجود همه این نکات، اصل نگاه جنسیتی و ارزش‌گذاری جنسیتی نسبت به فرزند و یا مادری که فرزند دختر به‌دنیا می‌آورد، اشتباه است.
هیچ نیازی به تاییدات علمی و یا دینی نیست تا باور کنیم که در شرایط برابر دختران به اندازه پسران می‌تواند موفقیت‌های زندگی را در تمامی زمینه‌های آن تجربه کنند. حضور دختران و زنان موفق در عرصه‌های علمی، هنری، ورزشی، تربیتی و ... موید خوبی بر این ادعا است. موفقیت دختران در کانکور دانشگاه در سال گذشته و کسب رتبه‌های اول تا سوم در این رقابت سخت علمی گواه خوبی از موفقیت دختران این کشور در عرصه‌های جدی زندگی است. من نمی‌دانم چه برسر دختران ستوری خواهد آمد. اما امیدوارم این دختران در هر شرایطی هستند، آینده‌ای موفق و افتخارآفرین را برای خود رقم بزنند تا نمونه و شاهدی باشند بر اشتباه نابخشودنی کسانی که زنان را به اتهام دختردارشدن به قتل می‌رسانند.                                   

ما باید به این‌باور و بینش برسیم که آن‌چه در بین زن و مرد فرق است، موجب کمال انسان نیست و آن‌چه موجب کمال انسان است در بین زن و مرد فرقی نیست.
روزنامه 8 صبح                                                                                                   

http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان

http://www.facebook.com/pages/The-Voice-Of-Afghan-Women/

 

مرگ مشکوک یک زن در ولایت قندوز

سه شنبه ١١ دلو ١٣٩٠ ساعت ٠٩:٢٨
مقام های امنیتی ولایت قندوز می گویند که یک زن در ولسوالی خان آباد قندوز، توسط خانواده شوهرش به دلایل نامعلومی کشته شده است.
سمیع الله قطره قوماندان امنیه ولایت قندوز به خبرگزاری بخدی گفت که شایعاتی به نشر رسیده که این زن به دلیل به دنیا آوردن سومین دختر، به قتل رسیده که این موضوع حقیقت ندارد.
به گفته قوماندان امنیه قندوز، این زن در تاریخ 5 دلو به دلایل نامعلومی به قتل رسیده و خشوی او(مقتول) بازداشت شده است.  
ادعای ضد و نقیضی مطرح شده که این زن به دلیل به دنیا آوردن سومین دختر کشته شده است
او گفت که تیم بررسی پولیس و سارنوالی دریافته اند که این زن توسط خانواده شوهرش کشته شده اما انگیزه های قتل هنوز، مشخص نشده است.
پیش از این گزارشهایی به نشر رسیده بود که این زن به دلیل به دنیا آوردن سومین کودک دختر از سوی شوهرش کشته شده است.
سمیع الله قطره می گوید که این زن دو فرزند دختر دارد که دومین دخترش چهار ماهه بوده و قضیه سومین دختر کاملا بی مورد است.
خشونت هایی که برعلیه زنان در ولایات مختلف کشور صورت می گیرد، انگیزه های گوناگونی دارند.
چندی پیش کمیسیون مستقل حقوق بشر با ارایه گزارش گفته بود که بیشترین خشونت ها در خانه ها برعلیه زنان صورت می گیرند.
آخرین مورد از خشونت هایی که باعث سرو صدا و جنجال در رسانه ها شد، قضیه شکنجه سحر در بغلان بود.
به گفته سارنوال موظف در دوسیه سحرگل، او به دلیل اینکه حاضر نشد به روسپیگری تن دهد، از سوی خانواده شوهرش در یک زیر زمین خانه بندی و شکنجه می شد.
سمیه رضایی – کابل
خبرگزاری بخدی
http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان