آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Tuesday, January 31, 2012

مرگ، فرجام سه تولد

چهارشنبه 12 دلو 1390 ساعت 20:44 سید روح‌الله رضوانی                                         

تولد اول: دختر                                                                                                     

     تولد دوم: دختر

    تولد سوم: دختر

    فرجام: مرگ مادر

این خلاصه‌ای است از آن‌چه برای ستوری، مادر سه دختر، رخ ‌داد؛ مرگی با بی‌شرمانه‌ترین دلیل و در نهایت تلخی. در سرزمینی که هنوز جاهلیت حکومت می‌کند، نمی‌توان سرانجامی بهتر از آن‌چه برای ستوری رخ‌داد، برای زنان و دختران آن تصور کرد. در سرزمینی که انسان‌ها را به جنسیت‌شان می‌شناسند، دختر یا پسر بودن، زن یا مرد بودن تعیین‌کننده بسیار مهمی است؛ تا جایی که دختربودن تو می‌تواند باعث مرگ تو و یا دیگری شود، چنان‌که پسر بودنت می‌تواند باعث عزیز شدن و افتخار تو و یا دیگری شود.
خبر کشته شدن ستوری، مادر سه دختر، توسط شوهرش به‌جرم دختردار شدن شاید در این کشور برخی را آن‌قدر دچار اندوه و تعجب نکند؛ چرا که تولد دختر هنوز در این کشور، مانند بسیاری از کشورهای دیگر، ننگ دانسته می‌شود.                                                          
بیش از 1400 سال از ظهور دین اسلام می‌گذرد؛ دینی با پیام‌ها و دستوارات اخلاقی و معنوی، با هدف رشد و تکامل زندگی انسان‌ها و رهایی بشریت از جهل‌ و اشتباهات زندگی. ظهور این دین در جامعه‌ای که جاهلیتش را با زنده به‌گور کردن دختران مثال می‌زنند، نوید‌بخش تغییرات بزرگی در بینش و رفتار انسان‌ها بود. این امید می‌رفت که انسان‌ها، با پذیرش اصول و فروع این دین، از اشتباهات جاهلانه‌شان فاصله بگیرند، و تجربه‌ای جدید از زندگی با یک‌دیگر را تجربه کنند. دینی که باید به تبع پیام‌هایش محبت، احترام متقابل، اخلاق، علم و معنویت را برای پیروانش به ارمغان آورد.                                                                                    
اما زمانی که دینت، آیین و سبک زندگی‌ات را بدون پیام‌ها و دستوارتش پذیرفتی، فرق چندانی نمی‌کند چه دین و آیینی را انتخاب کرده باشی. به‌هر حال تنها انتساب به آن دین و آیین، تاثیر چندانی در زندگی تو نخواهد داشت. تو همان‌گونه عمل‌ خواهی ‌کرد که فرهنگ جامعه و اطرافیانت به تو آموخته است؛ هر چند تو و دیگران ممکن است آن‌را به دین خود نسبت دهی.
کشته شدن ستوری به‌جرم دختردار شدن اندوهی سراسر پرسش را در قلب و ذهن هر انسان آگاهی خلق می‌کند.  اندوهی برآمده از این سوال و ابهام که چه چیزی باعث می‌شود یک مرد بتواند چنین وحشیانه عمل کند؟ چرا هنوز برخی نگاه‌شان به انسان این‌قدر جنسیتی است. چرا دختردار شدن باید مایه ننگ باشد؟ واقعا چه‌چیزی در ذهن شوهر ستوری گذشته که او را قادر ساخته زنش را خفه کند؟                                                                                        
زنان افغانستان باید زمانی که باردار می‌شوند، در تشویشی غریب صبر کنند تا ببینند آن‌چه از بطن رحم‌شان بیرون می‌آید، آیا او را به‌کام مرگ خواهد فرستاد؟ من نمی‌دانم چند دختر در این‌دیار خود را مقصر مرگ مادر خود می‌داند و پدرش را قاتل مادر خود. سخت است کسی خود را عامل مرگ مادرش و پدرش را قاتل مادرش بداند. شاید کمی دانش و آگاهی علمی نسبت به آن‌چه دختر و پسر بودن انسان را تعیین می‌کند، مقداری از  غلظت این جاهلیت دیرینه بکاهد. هر چند من بعید می‌دانم یخ این تعصب خشک و غیرت کور تفکر جنسیتی به این راحتی‌ها آب شود.                                                                                               
آن‌چه تعیین‌کننده جنسیت یک نوزاد می‌باشد کروموزم‌های مرد است. در زمان لقاح اسپرم‌های زن و مرد در رحم زن، نحوه ترکیب این اسپرم‌ها تعیین‌کننده جنسیت فرزند خواهد بود. اسپرم‌های مرد از دو قسمت تشکیل شده است، که ما به آن قسمت x و y می‌گوییم. و چنان‌چه  قسمت x  با اسپرم زن ترکیب شود فرزند متولدشده دختر خواهد بود. آن‌چه من می‌خواهم از تشریح موضوع اثبات‌شده علمی بیان کنم، این نیست که چه کسی مسوول جنسیت فرزند است. زن یا مرد؟ بلکه هدف این است که بدانیم زن‌ها نقشی در تعیین جنسیت فرزند ندارند. نکته‌ای دیگر این که از دو بخش x و y، بخش y  که تعیین‌کننده جنسیت پسر می‌باشد بسیار ضعیف‌تر از بخش x است، به‌همین دلیل اوسط فرزندان متولد‌شده در دنیا دختر می‌باشند. کروموزم‌های y به‌دلیل ضعیف بودن معمولا فرصت و  شانس کم‌تری برای شکل‌دهی یک ‌لقاح موفق برای بسته شدن نطفه یک نوزاد جنین سالم را دارد. کروموزم‌های مربوط به جنسیت مذکر نسبت به کروموزم‌های مربوط به جنسیت مونث از تحمل و مقاومت کم‌تری برخوردارند، احتمال این که این کروموزم‌ها بتوانند لقاح موفقی را شکل دهند کم‌تر است، شرایطی که هیچ ربطی به وضعیت ویژ‌گی‌های مادر به‌عنوان حمل‌کننده جنین ندارد.
باز تاکید می‌کنم که من این نکات علمی را برای این نمی‌نویسم تا مقصر را مشخص کنم. متاسفانه ما اکثرا روحیه مقصریابی را در تحلیل موضوعاتی این چنینی داریم. نکته در این‌جاست که اصولا نگاه ارزشی به جنسیت نوزاد متولدشده کاملا غیراخلاقی، غیرعقلانی و به‌تبع آن غیردینی است. آن‌چه شاید بتواند ما را در درک بهتر این موضوع کمک کند، آگاهی علمی نسبت به این موضوع است. این که اصولا زن هیچ‌ نقشی در تعیین جنسیت نوزاد ندارد. میزان احتمال تولد نوزاد پسر در طبیعی‌ترین شرایط در تمامی نقاط جهان کم‌تر از احتمال تولد نوزاد دختر است. با وجود همه این نکات، اصل نگاه جنسیتی و ارزش‌گذاری جنسیتی نسبت به فرزند و یا مادری که فرزند دختر به‌دنیا می‌آورد، اشتباه است.
هیچ نیازی به تاییدات علمی و یا دینی نیست تا باور کنیم که در شرایط برابر دختران به اندازه پسران می‌تواند موفقیت‌های زندگی را در تمامی زمینه‌های آن تجربه کنند. حضور دختران و زنان موفق در عرصه‌های علمی، هنری، ورزشی، تربیتی و ... موید خوبی بر این ادعا است. موفقیت دختران در کانکور دانشگاه در سال گذشته و کسب رتبه‌های اول تا سوم در این رقابت سخت علمی گواه خوبی از موفقیت دختران این کشور در عرصه‌های جدی زندگی است. من نمی‌دانم چه برسر دختران ستوری خواهد آمد. اما امیدوارم این دختران در هر شرایطی هستند، آینده‌ای موفق و افتخارآفرین را برای خود رقم بزنند تا نمونه و شاهدی باشند بر اشتباه نابخشودنی کسانی که زنان را به اتهام دختردارشدن به قتل می‌رسانند.                                   

ما باید به این‌باور و بینش برسیم که آن‌چه در بین زن و مرد فرق است، موجب کمال انسان نیست و آن‌چه موجب کمال انسان است در بین زن و مرد فرقی نیست.
روزنامه 8 صبح                                                                                                   

http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان

http://www.facebook.com/pages/The-Voice-Of-Afghan-Women/

 

No comments: