آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Sunday, January 29, 2012

و دو حکــــم ، فتـــوای حجــــاب اســــلامی از طـــرف پدر طالـــــبان یک بام و دوهـــوا ، یک اســـلام

                       
نویسنده:حقــــ(شـــمس الحــق)ــــانی  
شاید رقص شکم را که یکی از رقص های مشهور کشور های عربیست همه تان بشناسید که رقاصه نیمه برهنه با به نمایش گذاشتن و لرزاندن سینه ، شکم و دمبه اش به رتم موزیک عربی دل از دلخانه و دالر از جیب شیخان شهوتران عرب بیرون میکند و شاید هم رقص مرغ یا چکن دانس را که تقریباً می توان آنرا رقص ملی پاکستان گفت بشناسید که رقصنده مرد و زن حرکات خراس و ماکیان را با موزیک صدای مرغ به چنان شکل مضحک و سکسی انجام میدهند که چنین رقص حتی در دیسکو های کشور های بی بند و بار و غیر اسلامی غرب وجود ندارد.
بسیار جالب و قابل تعجب است که نه بنیان گذاران وهابیت در عرب و نه اولاده های آن در پاکستان با این فجایع اخلاقی هیچنوع مخالفتی از خود نشان میدهند ، اما در افغانستان یک پسر و دختر جوان بجرم دوستی و محبت و با وجود نکاح اسلامی بحکم طلاب کرام به شکل بسیار فجیع و غیر انسانی سنگسار میگردند.
حالا اگر آدم عجولانه قضاوت کند دلیل بکار بردن این دو معیار مختلف را منافقت و شیطنت پدران طالبان در پاکستان و  پدر پدر طالبان در عربستان دانسته خود را بدان قناعت میدهد اما اگر کمی غور و دقت بخرچ داده و با استفاده از معیار های علوم تجربی بجای گمانه زنی های ذهنی به تحقیق و تجسس بپردازد به یقین که به نتیجه دیگری خواهد رسید.
موضوع انبساط و انقباض را در کتاب فزیک صنف هفت شاید بخاطر داشته باشید که چنین آمده بود که هر جسمی در اثر حرارت انبساط  و در اثر برودت انقباض میکند و مثال هم ذکر شده بود که در تابستان سیم های برق در اثر حرارت و  گرمی آفتاب انبساط کرده طولانی می شوند و در فصل زمستان در اثر سردی و برودت انقباض کرده دوباره کوتاه میگردند.
ما معلمی داشتیم که مثال از خود هم اضافه کرده میگفت این تنها سیم های برق نیست که در فصل تابستان انبساط میکند بلکه روز ها هم در تابستان بهمین دلیل انبساط کرده دراز می شوند و در زمستان انقباض کرده دوباره کوتاه می شوندآنموقع ما به حماقت معلم فزیک میخندیدیم ولی تازه حالا متوجه شده ایم که او واقعاً مردی خیلی عمیق نگر و دانشمندی توانا بوده که با نبوغ ذاتی اش به اسرار خلقت پی برده و دانسته که این  قانون طبیعت نه تنها اشیای مادی بلکه مفاهیم ذهنی منجمله احکام اسلامی را نیز در بر میگیرد و فقط ازینرو و بدین دلیل احکام اسلامی در کشور های گرم سیر مانند عربستان و پاکستان نظر به قانون انبساط در اثر گرمی و حرارت زیاد نرم شده و مانند موم در دست ملا های وهابی و شیخان خر پول عرب بخواست آنها شکل میگیرند ولی در کشور های سرد سیر چون افغانستان به همان سختی و برندگی روز های اول باقیمانده و گردن روزه خوار و بی نماز را به یک ضربه از تن جدا میکنند. 
با تقـــــــــديم حــــــــــــرمت

خشونت علیه زنان را متوقف سازید !

نویسنده: نجیبه آرش
در هشتم مارچ ۲۰۰۴ شعار فوق از طرف سازمان ملل متحد و سازمان عفوبین المللی رسماً اعلام ګردید۰ که خوشبختانه کشور عزیز ما افغانستاننیز یکی از اعضای  این سازمان می باشد،ولی با تاسف طی سال های جنګ تحمیلی از جانب بیګانګان بخصوص طی دهه اخیر در موجودیت جامعه جهانی ( ناتو) قوای آیساف وقطعات نظامی ایالت متحده امریکا ، مانتوانستیم ګراف خشونت را که یک پدیده منفور جنګ است وبرای جامعه ما مضراست پایین آورده ومحوه سازیم۰ اګرچه  قانون منع خشونت علیه زناناز جانب ریس جمهورکرزی توشیح شده ولی بنابه ملحوظات منسوخ عقید تی ، سنتی ،عرف و عنعنه ملی از تطبیق باز مانده است ۰شور بختانه در کشور جنګ زده و عقب مانده ما زنان در نتیجه اثرات نا مطلوب جنګ به شد ت متضرر شده اند۰ بیکاری بیسوادی اکثریت آنان را بطور جدی به حاشیه جامعه  رانده است،در آنجا محافظت نمی شوند و مورد بدرفتاری قرار می ګیرند ۰وجز ملکیت پدر ویا شوهر شمرده شده که ګاه بازمین  فروخته می  شوند  و ګاهی با حیوانات  تعویض  می ګردند ۰البته نبود استقلا ل اقتصادی،عدم برخورداری از حق مالکیت شخصی ،نداشتن سرپناه و در نهایت ترس از دست دادن کودکان،این همه فکتور های است که زنان نمیتوانند خود را از تهد ید خطر  خشونت خانوادګی واجتماعی نجات دهند۰در این صورت احتمال  هر ګونه خشونت وتن فروشی بعید نخواهد بود سازمان عفوبین الملل تقا ضا دارد تا دولت ها از این ګونه زنان حمایت کنند.
غا لبآ مرد سالاران با استفا ده از فرهنګ  منفور خشونت  بنام  دفاع  از شرافت،نجابت ، حرمت و عزت  زنان.  آزادی  های زنان را از قبیل  تحصیل ، کار بیرون از منزل ،انتخاب زندګی شخصی ، حق انتخاب  ،حق طلاق و حتا حق  انتخاب لباس رابا قوانین  منحط  طالبانی محد ود می  سازند ۰و در صورت مقاومت  و سرپیچی  با  شکنجه و خشونت های  چون :  توهین ،تحقیر ، لت و کوب ،  شکستن اعضا ی بدن  و سایر شکنجه های جسمی مواجع می شوند۰ البته  شکنجه های فزیکی به  مرور  زمان  میشود مداوا  شود ، چنانکه   متل   مشهور  و عا میانه  ی  مردم  ما  است :( زخم شمشیر  جور می شود اما زخم زبان نی ) زخم  زبان  تخریب روح وروان و بد ترین  خشونت روانیست ، مثل  یک  نګاه تحقیر آمیز، ،یا چون و چرا های که از احساس عشقی به میان می آید  بخصوص عشق های  که  بعد آ به ابزار  کنترول  منتهی می شود :از  دست  دادن قدرت  اعتماد به نفس ، بی باوری ،زیرپا کردن غرور و کم ګرفتن شخصیت  زن ، این  نوع  خشونت ها صدمه  شدید   روانی دارد که  هیچ وقت  ترمیم  نمی شود ۰ما از خشونت های  خانوادګی مثال های زیاد  داریم  مثلا :
خانم شکریه  میګوید : شوهرم  دستانم را با زنجیر می  بست  و از موهایم مرا آویزان می کرد ۰ تنها وقتی دستانم  را  باز  می کرد  که میخواست  برایش  غذ ا بپزم مجبور شدم از خانه فرار کنم وبه خانه ی امن ، که از طرف  دولت  ګشایش یافته ، پناه  ببرم ۰ درب  این  خانه ها را  که بګوشایی  با چی  واقعیت  های تلخی روبرو  می شوی  که این درند ګان  دو پای ( انسان اشرف مخلوقات )  در حق  زن، ما در و خواهر هم وطن ماچهوحشتی راانجام  داده اند ؟ ۰  بسیار  دور نمی رویم  به رسانه های  تلویزونی واخباریداخل کشوربرمیګرد یم، خشونت که بالای خانم  سحرګل تحمیل شده ،شما  از طریق رسا نه  های تلوزیونی دید ید البته بسیار وحشتناک بود ؟؟ هر انسان که این جنایت راتماشا کرده  برای مرتکبین آن اشد مجازات مطالبه کرده است ۰
درد و رنج  سحرګل  درد هزاران  زن و  دختری هست  که زیر پاشنه  های  خشونت  مرد سالاران  جان دادند  وتسلیم  نشدند   اکنون  مردم  از دولت  عدالت می خواهند برای سحرګل نیز عدالت ضرورت است .! باید  هیچ مجرمی بدون مجازات  نماند۰فکر می کنم  بر سر این جنایت نیز مانند (۲۴۳۵)جرم وجنایت د یګر سرپوش ګزاشته اند،ګویا کسی را در این قضیه دخیل نیافتنند که مجازات کنند! ! ؟
بغیر از خشونت های خانوادګی،خشونت اقتصاد ی، اجتماعی ،فرهنګی خشونت زن بالای زن و خشونت که از جنګ ها ناشی  می ګردد  ،جنګ خود ش  خشونت است !که نه تنها زنان صدمه می بینند بلکه در قدم اول مردها و اطفال نیز آسیب  پزیر هستند۰ در جنګ ها اکثرآ ریکارد خشونت و جنایت بلند  می رود  اکثرآ ګروههای مسلح  در جریان جنګ برای پایان آوردن مو رال دشمن  از اشکال  خشونت ،هراس ، وحشت و تجاوزاتجنسی به عنوان بخش از تاکتیک های جنګی استفاده می برند ۰ چنانکه  استخبارات  بد نام پاکستان آ ، اس ، آ۰برای کاشتن تخم هراس و  وحشت در میان مردم ما با تجهیز ومسلح ساختن طالبلن و فرستادن ګره های انتحاری،انجامدان  انفجارات ، قتل های زنجیری و پیاده کردن اشکال متنوع  خشونت : تجاوزات جنسی به زنان و دختران  خورد سال ،اختطاف زنان و کودکان، سهم پاشی در مکاتب دختران ، پاشیدن تیزاب بروی دختران  مکاتب و ژورنالیستان ، ترویج  کشت خشخاش  پروسس و قاچاق  مواد مخدره که بالا ګرفتن خشونت های : ملی ، منطقوی  ، قو می ، نژادی ، مذهبی و زبانی را باعث می شود و کشورما  را به سوی انحتاط  وسقوط  پیش می برد ومتآسفانه ګروه  های دحشت افګن را قوت می بخشد ۰
http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان



طرح “علف خوری” در اندیشۀ سیاسی اشرف غنی احمد زی

نویسنده: حمیرا ثاقب                   .
اخیرا اشرف غنی احمد زی رییس برنامۀ انتقال مسوولیت ها در ولایت بدخشان گفت که: " اگر افغانستان به سطحی از فقر برسد که مجبور شویم علف بخوریم، باز هم نیروهای امنیتی خود را تقویه می کنیم تا در مقابل شما بجنگند."
اشرف غنی احمد زی چهرۀ نا آشنایی برای افغانها نیست. افغانستان حضور او را در کلیدی ترین پست حکومت آقای کرزی یعنی وزارت مالیه تجربه نموده است
. آقای احمد زی در این اواخر با ایفای پست رییس برنامۀ انتقال مسوولیت ها به ولایات و مناطق مختلف افغانستان جهت انتقال مسوولیت های امنیتی از نیروهای خارجی به نیروهای افغان حضور جدی داشته است.
سخنان آقای اشرف غنی احمد زی تحت عنوان: "اگر مجبور شویم، علف هم می خوریم" در حالی بیان می گردد که بسیاری از جریانات سیاسی در حال دیدار و ملاقات هایشان با قدرت های جهانی هستند و به نوعی آنان را وادار به حمایت از خود و جریان سیاسی شان می نمایند. ظاهرا سخنان آقای احمد زی بیشتر تکیه بر استقلالیت اردوی ملی افغانستان دارد و اینکه این نیروها بتوانند در بدترین شرایط روی پای خود بایستند و وفاداری خود را به مام میهن ثابت سازند و از هر گونه فداکاری و جانثاری در راه سرزمین شان دریغ نورزند موضوعی است که ضرورت به بحثی جداگانه را می طلبد. اما در مورد طرح آقای احمد زی به جرأت می توان گفت که مطرح کردن برنامۀ علف خوری در اندیشۀ سیاسی ایشان نه یک اعتقاد راسخ بلکه یک شعار سطحی است که حتی برای مردم عوام افغانستان هم قابل هضم نیست. عدم باورمندی آقای احمد زی به شعارهای غلیظ  و تندش سبب واکنش های منفی در میان دیگر طیف های سیاسی در افغانستان گردیده است و آنان انتقادهای تندی را نسبت به این گفته ها ابراز داشته اند
.
مردم افغانستان تجربۀ تلخ جنگ و تبعات منفی آن را در طول سه دهه چشیده اند؛ این مردم جان های شان را بر اثر ایدیولوژی های وارداتی از دست دادند، خانه هایشان به تاراج رفت، با مهاجرت های ناگوار داخلی و خارجی تن دادند و حتی این مردم تجربۀ مشمئز کنندۀ علف خوری را در جریان جنگ های داخلی و قبل از طرح آقای احمد زی چشیده اند، زمانی که وی آسوده و فارغ بال در بهترین مکان های کشورهای خارجی و امریکایی به تفریح و تفرج می پرداخت. به یقین می توان گفت که مردم افغانستان نه تنها علف بلکه هیچ چیزی برای خوردن و حتی برای زنده ماندن نداشتند و تاریخ افغانستان شاهد تلفات بسیاری از مردم در جریان قحطی ها و سردی های زمستان بوده است. لشکری که امروز به نام اردوی ملی تعریف می شود نه با علف خوردن سر پا می ایستد و نه با این اندیشه راه به جایی می برد. نیروهایی که به مدت ده سال تمام تجهیزاتش در یک وابستگی خلاصه شده است نمی تواند در یک شعار به تکامل نهایی و استقلالیت کامل برسد
.
http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان

په برلین کی د سولی په اړوند غونده

  د جنوری په ۱۸ نیته د برلین په ښار کی د افغانستان د سولی او بیا رغونی تولنه او د آلمان په پارلمان کی د سوسیال دیموکرات د ګوند استازی ګده غونده جوړه شوه .
 په غونده کی د ویناوالو د دلی نه د آلمانی پیږندل شویو وکیلانو نه سربیره دری تنه افغانانو د هغی جملی د سولی مخکښ دوکتور عثمان تره کی چه د غوندی ځانګړی میلمه وو ، هم ګدون کړی وو .
    ویناوالو په یوه خوله د هغه خبری اتری چه د جګړی د اړخونو تر منځ په قطر کی ترسره کیدونکی ده هرکلی وکړل .
د ډاکټر عثمان تره کي  عالمانه وینا د غوندی د د ګډونوالو د پام وړ وګرځید . دویناځینې برخی
یې دلته راخیستل شويدي  : 
که دشوروي اتحادواحداومتجانس پوځ په دې باندی بریالئ نشوچی افغانستان لاندی کړي،په ډاګه ویلای شوچی دناټوکثیرالاضلاع اوغیرمتجانس پوځ هیڅکله دجګړې دلاری خپلومقصدونوته رسیدلای نشي. دوسله وال مقاومت سره خبری اتری چی اوسمهال ترلاس لاندی دي دجګړې دپای زیرئ ورکوي اوددې زمینه برابروي چی:
-         دافغانستان ملي واکمني تأمینه شي.
-         دافغانستان دننه سوله اوسیاسي ثبات برقرار شي.
-         دجګړې لګښت بیارغونې ته ځانګړی شي.
-         کوم پښتانه چې دډیورند په دواړوخواووکې دوسله وال مقاومت دملاتیرجوړوي،ددوی سره پخلاینه،ددې لامل ګرځي، چی دپښتونخواپه سیمه کی دناټودلوژیستیکي لاری امنیت تضمین شي او د عسکرو د وتلو په مقصد اقتصادی او لند لار برابر شی .
-         دلنډی مودې په ترڅ کې ( ۲ راتلونکی کلونو  ) چی ناټوپه افغانستان کی نظامي حضورلري،دجګړې استقامت دتروریزم اصلي مرکزونوته را اړولای شي.
افغانستان به دې ته چمتووي چی دیومتساوي الحقوق پارتنیرپه دریځ کی دخپلوملي ګټوپه نظرکی نیولوسره،دبهرنیوقوتونو ، لنډمهال حضور ومني،په دې شرط چی دغه حضور د کورنیواونړیوالوقوانینو په  درناوی اودیوملي واکمني له لاری تنظیم شي  . ملي واکمني به  د وسله وال مقاومت په توافق دناپیېلوتکنوکراتانوپه ترکیب دیولنډمهاله حکومت دلاری تمثیلیږي.
په افغانستان کی دناټوحضورپه سیمه کی حساسیتونه  راپارولي دي. افغانستان دنړیوالواوسیمه ییزوسیالیواوټکرونوپه میدان بدل شوی دی. خولنډمهاله واکمني به دنده ولري چی دبهرنیانولنډمهال حضور د سولی اودسیاسي ثبات سره وتړي.
دناټوپوځونه دافغانستان په جګړه کی دبې شمېره جنګي جرمونوپه ارتګاب تورن دي اودغیرعادلانه جګړې دپیل اودوام له امله دجګړې دتاوان اړخ ګڼل کېږي. په افغانستان کی ناټودخپل راتګ سره دیومرکزي پیاوړي حکومت دجوړېدومخه نیولې. جګړې اوبې ثباتۍته یې لمن وهلې ده. ناټوسیاسي اواخلاقي دنده لري چې دخپل پوځونوپه ایستلوسره دسولی اوسیاسي ثبات خاوندافغانستان،افغانانوته وسپاري.
ځینوافغاني سیاسي کړیودېته چمتوالی ښودلی دی چی دسولی دیومنظم پلان چی په کی دیولنډمهال حکومت جوړول ځای لري دجګړې اړخونوته وسپاري اوپه عملي توګه دسولی په پروسه کی رول ولوبوي.
غونډه ناوخته ماښام داستاد روستارتره کي له خبرو  او ارزونی نه وروسته  دافغانستان دسولی بیارغونی اوکلتوردکمیټې  دمشر ډاکټر ګلرحیم صافی  لخوا چی  ویل یی    «داکمېټه به  تر دې وروسته نور هم خپلو هلو څلو ته دوام ورکوی او دالما ن دنورو مسولینو او چارواکوسره به په المان کی دنورو افغانانو اوسیاستوالو په ګډون او ملګرتیا ګډی غونډی او سمینارونه  دایروی .» پای ته ورسېده.
http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان

تجلیل از هشتمین سالگرد تصویب قانون اساسی افغانستان در مسکو


/15.1.2012
ارسالی: داکترراضیه هوتکی
روز جمعه، 13 جنوری سال 2012، از هشتمین سالگرد تصویب قانون اساسی افغانستان در سفارت جمهوری اسلامی افغانستان در فدراسیون روسیه با اشتراک ده ها تن از افغانان مقیم مسکو تجلیل به عمل آمد.
قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان هشت سال قبل، در اوایل سال 2004 در لویه جرگه منعقده در کابل به تصویب رسید. اشتراک کننده گان نشست روز جمعه در سفارت افغانستان قانون اساسی جدید را یکی از دست آورد های اساسی در تاریخ معاصر افغانستان خوانده و در عین حال تاکید نمودند که یکی از مشکلات کشور عدم موجودیت توانایی برای تطبیق قانون اساسی می باشد.
سفیر افغانستان در روسیه به دست آورد های دولت در بخش های معارف و صحت عامه اشاره نمود. به باور عزیزالله کرزی، یکی از مشکلات بزرگ کشور ناتوانی ها در اجرای قانون اساسی می باشد. وی گفت: " مشکل در قانون اساسی ما نیست، متاسفانه، ما هنوز ظرفیت تطبیق آنرا نداریم".
به گفته دیپلومات افغان، یکی از مشکلات دیگر کشورکمبود کادر های تحصیل یافته می باشد. موصوف از افغانهای مقیم روسیه خواست تا در بازسازی افغانستان سهم فعالتر بگیرند.
عزیزالله کرزی افغانستان امروز را یک "کشور مطرح" در جهان خواند و درمورد آینده آن اظهار خوشبینی نمود. وی گفت: "ما در راه درست روان هستیم و آینده خوب را در پیش رو داریم".
اشتراک کننده گان دیگر این محفل نیز درمورد قانون اساسی افغانستان صحبت نمودند. اتشه فرهنگی سفارت نجیب الله شینواری با ارایه معلومات معین درمورد تاریخچه قانون اساسی افغانستان آنرا یکی از بهترین قوانین اساسی در سطح منطقه خواند.
سمیع الله پویا کارشناس مرکز مطالعات افغانستان معاصر مذاکرات بین طالبان و امریکا را نگران کننده و یک خطر برای قانون اساسی افغانستان خواند. محمد طاهر کانی یکی از اشتراک کننده گان دیگر محفل به جایگاه فرهنگ و رسانه ها در قانونی اساسی کنونی افغانستان پرداخت. خانم مینا نادری در مورد جایگاه و حقوق زن در قانون اساسی صحبت نمود. وی با ارایه ارقام درمورد خشونت علیه زنان افغان از عدم اجرای موارد قانون اساسی انتقاد نمود.
قابل یادآوریست که قبل از سال نو میلادی بعد از دو نشست در سفارت افغانستان از ایجاد شورای مشورتی فرهنگی افغانها خبر داده شد. قرار است این نهاد نقش مهم در روند یکپارچگی و ایجاد هماهنگی در میان افغانهای مقیم روسیه بازی نماید.
سفیر جمهوری اسلامی افغانستان با اشاره به آن که محفل روز جمعه در ادامه نشست های شورای مشورتی فرهنگی صورت میگرد، بر آمادگی سفارت جهت حمایت از حقوق اتباع افغانستان در روسیه تاکید نمود. موصوف گفت: "حمایت از حقوق افغانها و گسترش روابط با کشور روسیه دو وظیفه اساسی سفارت است".
اما عزیزالله کرزی این موضوع را که گویا سفارت افغانستان در سدد ایجاد اتحادیه نیست .
 
http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان

تدارک بساط شطرنج جهت "تصادم تمدن ها"


  نویسنده : مهدی داریوش ناظم رعایا
گرداننده به فارسی :  دوکتور جهش                                                             
Globalreaserch . ca    ازتارنمای -
"بهارعرب" اصطلاحی است که در دفاتردوردست در واشنگتن ، لندن ، پاریس و بروکسل توسط اشخاص و گروپهایی که به جز از آگاهی قلیل و معلومات سطحی راجع به منطقه و اعراب چیز دیگری نمیدانند ایجاد شده است. آنچه در جوامع عربی به ظهورمیرسد طبعا مجموعه ای از شورش و استفاده ازامکانات است . هرجا که انقلاب است آنجا ضد انقلاب وجود دارد .
به همین ترتیب دگرگونی های جهان عرب را نباید "بیداری " عرب خواند زیرا این کلمه میرساند که اعراب  با انکه دیکتاتوری و بی عدالتی آنهارا احاطه کرده بود همیشه در خواب بودند . اما در حقیقت جهان عرب که بخشی از جهان وسیعتر تورک – عرب وایرانی میباشد پراز قیامهای مکرراند که توسط دکتاتوران عرب با همکاری دولی مانند اضلاع متحده امریکا ،انگلیس و فرانسه سرکوب گردیده اند.و مداخله این قدرت هاست که همیشه بر ضد دیموکراسی عمل نموده و عمل خواهد کرد .
تفرقه اندازوتصرف کن : چطور اولین "بهار عرب " دستکاری شد...
پلانهای تغییر نقشه شرق میانه چندین سال قبل از جنگ عمومی اول شروع گردیده است.
در جریان جنگ عمومی اول آثار طرحهای استعماری در "قیام بزرگ عرب" به مقابل امپراتوری عثمانی به وضاحت قابل دید بود.بر خلاف واقعیت قدرتهای استعماری –انگلیس ، فرانسه و ایتالیا که مانع گردیدند تا اعراب درالجزایر، لیبیا ،و سودان ثمره آزادی را بچشند به شکلی توانستند تا خود رادوست و متفق آزادی اعراب جا بزنند.
در اثنای"قیام بزرگ عرب" انگلیس و فرانسه در حقیقت اعراب را منحیث پیاده نظام جهت پیشبرد نقشه جیوپولیتیک خود استعمال نمودند که موافقه نامهء سایس – پیکا ت بین لندن و پاریس نمونه آن است .
(موافقه نامهء سایس – پیکا ت در 16 می 1916 بین جورج پیکات فرانسوی ومارک سایس انگلیسی به امضا رسید که طبق آن بعد از سقوط امپراتوری عثمانی شرق میانه را به ساحات تحت کنترول بین خود تقسیم کردند.مترجم ) در آنوقت فرانسه و انگلیس ماهرانه توانستند با تلقین مفکوره آزادی ازبه اصطلاح ستم عثمانی اعراب را وسوسه و استعمال کنند.
در حقیقت امپراتوری عثمانی یک امپراتوری چندین میلیتی بود که آزادیهای محلی و فرهنگی به تمام مردمش داده بود اما موضوع طوری دستکاری شد که گویا اعراب بطرف ترکی شدن روان اند ، بدین ترتیب مسئله نسل کشی ارمنیان در اناتولیای عثمانی باید درعین چوکات که امروزعیسویان عراق هدف قرار میگیرند به مثابه بخشی ازنقشه سکترستی بازیگران خارجی جهت تجزیه امپراتوری عثمانی و افتراق مردم آن بررسی کرد.
بعد از سقوط امپراتوری عثمانی این لندن و پاریس بود که از آزادی اعراب اباء ورزیده تخم نفاق را بین اعراب غرس کردند . رهبران فاسد عرب نیز در این پروژه همکاری نموده اکثر شان از دست نشانده گی  انگلیس وفرانسه خوش بودند ، با عین برداشت امروز نیز بهار عرب دستکاری می شود همین اکنون اضلاع متحده ، انگلیس و فرانسه و دیگران با همکاری رهبران و شخصیت های فاسد عرب با هم کار میکنند تا نقشه سیاسی جهان عرب و افریقا را تغییر دهند .
پلان ینون :نظم از هرج ومرج....
پلان ینون ادامه ستراسیژی انگلیس در شرق میانه وپلان ستراتیژیک اسرائیل به مقصد تفوق منطقوی آن است.این پلان مشخص و تاکید مینماید که اسرائیل باید محیط جیوپولتیک خودرا از طریق بالکانیزه نمودن ممالک مجاور عرب به پارچه های کوچک و ضعیف تجدید شکل نماید .
ستراتیژیست های اسرائیلی از جمله ای ممالک عربی عراق رابزرگترین حریف خود میدانستند از اینرو عراق دربالکانیزه نمودن شرق میانه و جهان عرب حیثیت مرکزی داشت و طبق ایده عمومی پلان ینون ستراتیژست های اسرائیلی تجزیه عراق را به دولتی برای کردها و دو دولت عربی یکی برای شیعه ها و دیگری برای سنی ها در نظر داشتنداولین قدم به صوب این مقصد جنگ عراق و ایران بود که در پلان ینون از آن بحث شده است.
نشریه اتلانتیک در 2008 ومجله قوای مسلح نظامی امریکا در 2006  نقشه های را وسیعاا نشر و پخش کردند که  تعقیب کننده مسایل مطرح در پلان ینون بود. علاوه بر تجزیه عراق که در پلان بایدن نیزخواسته شده است پلان ینون خواهان تجزیه لبنان ، مصرو سوریه میباشد .تجزیه ایران ،ترکیه ،سومالیا و پاکستان نیز مطابق این نظریات است. پلان ینون همچنان خواهان تجزیه در شمال افریقا بوده شروع تجزیه را از مصروانتشار آنرا به سودان ، لیبیا و تمام منطقه پیشگوئی میکند.
محافظه ریلم (1) :تعریف دوباره جهان عرب....
پلان ینون جریان داشته وتحت اصطلاح "کلین برک"به اساس سند پالیسی ایکه در سال1996 توسط ریچارد پرل و گروپ مطالعه در مورد"ستراتیژی نوین اسرائیل بسوی سال 2000" برای بنیمین نتنیاهو صدراعظم وقت اسرائیل نوشته شده عملی میگردد. پرل معاون وزیر دفاع امریکا در زمان رونالد ریگان و بعدا مشاور نظامی بوش پسر در قصر سفید بود. علاوه از پرل اعضای گروپ مطالعه در مورد "ستراتیژی نوین اسرائیل بسوی سال 2000 " شامل جمزکولبرت(انستیتوت یهود در امور امنیت ملی)، چارلس فیربانکس پسرومیراو ورمسر( جانس حاپکنز یونیورستی ) ،دگلاس فیئت (همکاران فیئت و زل )،رابرت لوونبرگ و دیود ورمسر (انستیتوت مطالعات عالی ستراتیژیک و سیاسی )و جانتان تروپ (انستیتوت واشنگتن برای شرق نزدیک) میباشد. کلین برک : یک ستراتیژی نوین برای حفظ ریلم، نام مکمل این کاغذ سال 1996پالیسی اسرائیل است.
از جهات متعدد اضلاع متحده درحال تحقق اهداف تعیین شده در سند پالیسی سال 1996 تل ابیب است تا "ریلم " را محافظه نماید .علاوه بر آن کلمهء ریلم دلالت به روحیه ستراتیژیک موئلفین می نماید.ریلم به ساحهء اطلاق می گردد که یک سلطان مستقیما در آن حکومت کند و نیز به منطقه گفته میشود که توسط ناظریا نوکرش اداره گردد از این لحاظ کلمهء ریلم استعمال گردیده تا شرق میانه را به مثابه ساحه حکمروائی تل ابیب برجسته سازد.
محافظه ریلم : پلان اسرائیل برای بی ثباتی دمشق
سند 1996 اسرائیل خواهان " عقب برگشتاندن سوریه" در حدود سال2000 ویا بعد از آن با کشیدن سوریه از لبنان وبی ثباتی جمهوری عربی سوریه به کمک اردن وترکیه میباشد که هردودرسالهای 2005 و2011
 صیورت گرفت.
در سند1996آمده است که:" اسرائیل میتواند محیط استرتیژیک خودرا به همکاری ترکیه و اردون با تضعیف ، مهار کردن وعقب کشاندن سوریه شکل بدهد . این تلاش میتواندجهت برداشتن صدام حسین از قدرت متمرکز گردد- یک هدف مهم ستراتیژیک و حق بالخاصه اسرلئیل – وسیله ای برای نقش برآب کردن اهداف منطقوی سوریه"جهت ایجاد "شرق میانه جدید" تحت نفوذ اسرائیل و احاطه سوریه است .
 سند 1996 در قدم اول خواهان دورکردن ریس جمهور صدام حسین از قدرت و حتی اشاره ای به بالکانیزه کردن عراق با ایجاد متحد ستراتیژیک منطقه وی به ضد سوریه مشتمل بر" عراق مرکزی " سنی مذهب است مولفین سند می نویسند:  "اما سوریه در این برخورد از موضع بالقوه ضعیف شامل میگردد: مصروفیت زیاد دمشق درحل تهدیدات معادله جدید منطقوی اجازه میدهد تا جناح لبنانی آن تخریب گردد و همچنان دمشق خوف از آن دارد که "  خط طبعی " با اسرائیل از یک طرف،عراق مرکزی و ترکیه از طرف دیگر ،اردن در مرکزبه سوریه فشار آورده آنرا از جزیره نمای سعودی جدا میسازد. این وضع میتواند مقدمه ای باشد برای ترسیم دوباره  نقشه شرق میانه وتهدید تمامیت ارضی سوریه "
همچنان پرل وگروپ مطالعهء "ستراتیژی جدید اسرائیل بطرف سال 2000 "خوهان کشیدن قوای سوریه از لبنان و استعمال اپوزشن لبنان جهت بی ثباتی سوریه است . سند میرساند که: " اسرائیل با استعمال عناصراپوزشن لبنان باید توجه سوریه را منحرف نماید تا کنترول لبنان را از دست بدهد " این است انچه درسال 2005 بوقوع می پیوندد وقتل حراری کمک میکند تا به اصطلاح " انقلاب سرو " به راه انداخته شود وائتلاف قوی ضد سوریه بنام ائتلاف14 مارچ تحت کنترول سعد حراری فاسد بوجود اید.
سند مذکور همچنان از تل ابیب میخواهد تا "از این امکانات استفاده کرده جهان را از خصلت رژیم سوریه با خبر سازد" این وضع واضحاا با ستراتیژی اسرائیل جهت مسخ نمودن منتقدینش با استفاده ازکمپائین رسانه ئی مطابقت دارد.
در سال 2009 رسانه های خبری اسرائیل اشکارا تائید کردند که تل ابیب از طریق سفارت ها و هیئت های دیپلوماتیک خود یک کمپائین جهانی راجهت بی اعتبار ساختن انتخابات ریاست جمهوری ایران حتی قبل از شروع انتخابات از طریق رسانه ها وسازماندهی اعتراض ها در مقابل سفارت های ایران براه انداخته است .
سند مذکور به یاداوری چیزی مشابه به آنچه که اکنون در سوریه جریان دارد میپردازد و بیان میدارد که "از همه مهمتر این قابل درک است که اسرائیل منافع دارد تا ترکیه و اردون را بمقابل سوریه پشتبانی دیپلوماتیک ، نظامی و عملیاتی نماید چیزهای مانند ایجاد اتحاد با قبایل عرب که سرحد سوریه را عبور می نمایند ومخالف قشر حاکم سوریه اند ". با وقوع نا آرامی های سال 2011 در سوریه ، عبور شورشیان  وقاچاق سلاح از طریق سرحدات اردون و ترکیه مشکل بزرگی برای دمشق شده است.
بدین اساس جای تعجب نیست که بعد از تجاوز امریکا و انگلیس به عراق آریال شرون و اسرائیل به  واشنگتن گفت تا به سوریه ، لیبیا و ایران حمله کند . بلاخره ارزش دارد تا بدانیم که سند اسرائیل همچنان طرفدارجنگ وقایوی است تا محیط جیوپولتیک اسرائیل شکل داده شود و خاورمیانه جدید بوجود اید  واین سیاستی است که اضلاع متحده نیز از سال 2001 آنرا اتخاذ نموده است.
ریشه کن کردن جوامع عیسوی در شرق میانه
تصادفی نیست که عیسویان مصر در زمان همه پرسی جنوب سودان و قبل از بحران لیبیا مورد حمله قرار گرفتند و این هم تصادفی نیست که عیسویان عراق یکی از قدیمیترین جومع عیسوی جهان با ترک وطن آبائی شان عراق مجبور به مهاجرت شدند . همزمان با خروج عیسویان عراق که در زیر چشمان قوت های نظامی امریکا و انگلیس صیورت گرفت بغداد به سکتور های مختلف تقسیم گردیده مسلمانان شیعه و مسلمانان سنی در اثرخشونت جوخه های مرگ مجبور شدند تا مناطق خود را تشکیل دهند این همه مربوط به پلان ینون و شکل دهی دوباره منطقه بخشی از اهداف بزرگترمیباشد.
در ایران اسرائیل بهوده کوشش دارد تا یهود ها ایران را ترک نمایند. از نظر نفوس یهودان ایران دومین جامعه یهودی شرقمیانه را تشکیل داده قدیمترین جامعه یهودی بری از مزاحمت در جهان است. یهودان ایران خودرا ایرانی دانسته مانند عیسویان و مسلمانان ایران را وطن خود میدانند و مسئله اینکه آنها از سبب ایکه یهود اند باید به اسرائیل کوچ کنند نزد شان مضحک می نماید.
در لبنان اسرائیل بالای تشدید تشنج فرقه ئی بین گروپ های مختلف عیسوی، مسلمانان ودروز ها کار میکند . لبنان تخته خیز بر سوریه بوده تقسیم لبنان به چند بخش به معنی بالکانیزه نمودن سوریه به چندین واحد کوچک فرقه ئی عرب است . اهداف پلان ینون شامل تقسیم لبنان و سوریه به چندین دولت کوچک به اساس مذهب و تعلقات فرقه ئی برای مسلمانان سنی ،مسلمانان شیعه عیسویان و دروزها بوده و همچنان پلان  فرار اجباری عیسویان شامل آن میباشد
رهبرجدید کلیسای کاتولیک مارونت سریانی – بزرکترین کلیسای کاتولیک خود مختاردر شرق ، ترس خود را از پاکسازی عیسویان عرب درلبنان و شرق میانه ابراز داشت، سراسقف مربشاره بتروس الراحی و دیگر رهبران عیسویت در لبنان و سوریه ازگرفتن قدرت توسط برادران مسلمان در سوریه خوف دارند
مانند عراق گروپ های مخفی اکنون جوامع عیسوی را در سوریه مورد حمله قرار میدهند. رهبران کلیسای ارتودوکس شرق به شمول سر اسقف ارتودوکس شرق در بیت المقدس همه شان نگرانی عمیق خودرا در محضرعام ابراز نمودند ، علاوه بر عیسویان جوامع آسوری و ارمنی در سوریه که اکثر شان عیسوی اند  مشترکاا تشویش دارند.
  چندی قبل شیخ الراحی در پاریس با نیکولس سرکوزی ملاقات کرد، راپور داده شده است که سر اسقف مارونت و سرکوزی در مورد سوریه با هم اختلاف داشته این موضع سرکوزی را واداشت تا بگوید که رژیم سوریه از پاه در آورده میشود- موقف سراسقف بر آن بود تا سوریه بحال خودش گذاشسته شود تا ریفورم را به راه اندازد. سراسقف مارونت به سرکوزی گفته که اگر فرانسه بصیورت قانونی میخواهد تا حزب الله خلع سلاح گردد باید با اسرائیل به مثابه یک تهدید معامله شود. رهبران مذهبی عیسوی و مسلمان سوریه الراحی را در لبنان ملاقات نموده و از موقفش در فرانسه ازاو سپاسگذاری کردند همچنان حزب الله و متحدین سیاسی اش در لبنان که شامل وکلای عیسوی در پارلمان لبنان اند او را تائید نمودند.
اکنون شیح الراحی توسط ائتلاف 14 مارچ به رهبری حراری بخاطر موقفش در مورد حزب الله وعدم پشتیبانی اش از بر انداختن رژیم سوریه تحت حمله سیاسی قرار دارد.کنفرانسی توسط موره های عیسوی و حراری به ضد سراسقف و موقف کلیسای مارونت پلان گردید.همچنان راپور داده شده است که مقامات عالیرتبه اضلاع متحده نیز ملاقاتهای خودرا با سراسقف لغوه نموده اند که دلالت به نارضایتی شان از موقف او در مورد حزب الله و سوریه میکند.
ائتلاف 14 مارچ حراری در لبنان که همیشه یک اقلیت مشهور بود (حتی زمانیکه اکثریت پارلمانی داشت)
دست با دست امریکا ، اسرائیل، عربستان سعودی ، اردون و دیگر گروپهای که خشونت و ترور را درسوریه بکار میبرند کار مینماید.برادران مسلمان و دیگر گروپهای به اصطلاح سلفی سوریه مذاکرات مخفی را با حراری واحزاب سیاسی عیسوی در ائتلاف 14 مارچ تنظیم و پیش میبرند. این است که چرا حراری ومتحدین اش برضد کاردینال الراحی قرار گرفتند همچنان این حراری و ائتلاف 14 مارچ بود که فتح الاسلام را به لبنان آورده اعضای آنرا کمک کردند تا فرارودرسوریه بجنگند.
درسوریه تیراندازان نا شناخته ای فعالیت دارند که افراد ملکی وارتش سوریه را هدف قرار میدهند ومیخواهند ارج ومرج و جنگ داخلی را دامن بزنند.جوامع عیسوی در سوریه نیز هدف گروپ های ناشناس قرار دارند چنین مینماید که حمله کننده گان مشتمل از قوتهای امریکا، فرانسه،اردون، اسرائیل ،ترکیه ، سعودی و عربهای خلیجی اند که با بعضی از سوریائی ها از داخل کار مینمایند.
اخراج عیسویان از شرق میانه توسط واشنگتن ، تل ابیب وبروکسل پلان گردیده است و نیز راپور داده شده است که نیکولس سرکوزی به الراحی در پاریس گفته است که عیسویان لبنان و شرق میانه میتوانند به  اتحادیه اروپا نقل مکان نمایند . این نه یک پیشنهاد احترامانه بلکه سلی ای است توسط عین قدرتهای که عمدا میخواهند شرایطی را بوجود آرند تاجوامع قدیمی عیسوی را از شرق میانه ریشه کن نمایند.هدف میتواند هریک – نقل مکان عیسوی ها خارج از منطقه ویا جماوری ایشان دریک محدوده قومی ویا هر دو باشد.
این پروژه چنین معنی دارد تا ملل عربی را به امتداد خطوط ملتهای خاص مسلمان مهندسی نمایند تا با پلان ینون واهداف جیوپولتیک امریکا جهت کنترول یورواسیا مطابقت داشته باشد . نتیجه جنگ بزرگی خواهد بود.عیسویان عرب اکنون دارای وجه مشترک زیاد با اعراب جلد سیاه میباشند.
تقسیم دوباره افریقا : پلان ینون خیلی زنده و در کار است....
تل ابیب افریقا را به مثابه بخشی از حاشیه وسیع خود مدنظردارد . این حاشیه وسیع و به - اصطلاح  "حاشیه نوین" بعد از سال 1979 زمانیکه " حاشیه کهنه " به ضد اعراب به شمول ایران که در زمان پهلوی از متحدین نزدیک اسرائیل بود در نتیجه انقلاب 1979 ایران سقوط نمود اساس جیوستراتیژی اسرائیل گردید. بدین اساس "حاشیه نوین" اسرائیل با شامل ساختن ممالکی مانند  ایتیوپیا، یوگندا و کینیا بضد ممالک عربی و جمهوری اسلامی ایران طرح ریزی گردید این است که چرا اسرائیل در بالکانیزه کردن سودان عمیقا دخالت داشت.
اسرائیل پلان شکل دادن دوباره افریقا رامطابق طرح تفرقه های سکترستی شرق میانه مشخص کرده است. پلان ینون خطکشی دوباره افریقا رابه اساس سه موضوع در نظر دارد . 1-  قومی- زبانی . 2- رنگ جلد . 3- مذهب.
به خاطر حفظ و امنیت ساحه نفوذ چنین واقع شد که انستیتوت مطالعات عالی ستراتیژی و سیاسی و تیوریسن های اسرائیلی به شمول پرل بخاطر تشکیل مرکز فرماندهی افریقا در پنتاگون کوشش زیاد نمایند.
تلاش جهت از هم جدا کردن نقط ای اتصال هویت عربی و افریقائی در جریان است بدین ترتیب کوشش می شود تا خط فاصل بین به اصطلاح "افریقای سیاه" وافریقای شمالی "غیرسیاه" کشیده شود واین بخشی ازتوطئه ایست برای جدائی وانشعاب بین آنهایکه " عرب ها" وانمود میگردند وآنهایکه به اصطلاح "سیاه ها " گفته میشوند و این یک هدف است که چرا هویت مضحک "جنوب سودان افریقائی" وشمال سودان عربی" زیاد تبلیغ و اشتهار گردید و همچنان این که چرا لیبیائی های سیاه پوست در کمپائین "پاکسازی رنگ" هدف قرار گرفتند . هویت عربی در شمال افریقا از هویت افریقائی اش جدا ساخته میشود در عین زمان اقداماتی جهت ریشه کن کردن نفوس "عرب های سیاه پوست " جریان دارد پس به صیورت روشن خطکشی مجدد بین "افریقای سیاه"و افریقای شمالی نو "غیر سیاه" به مشاهده میرسد که زمینه جنگ های بعدی را بین بقایای بیربیر(قبایل بادیه نشین مسلمان شمال افریقا – از مصرتا مراکش .مترجم )های "غیر سیاه" و اعراب مساعد میسازد.
در عین چوکات تشنج بین مسلمانان و عیسویان در افریقا ومخصوصا در ممالکی مانند سودان و نایجریا جهت خط اندازی و تجزیه های بعدی دامن زده میشود.مواد سوخت این تفرقه ها به اساس رنگ جلد،مذهب ، قومیت و زبان فراهم گردیده باعث نفاق وعدم همکاری واتحاد در افریقا میگردد. این همه بخش از ستراتیژی قطع نمودن شمال افریقا از تمام قاره افریقا میباشد.
تدارک بساط شطرنج برای "تصادم تمدن ها"
در این جاست که همه دانه ها باید با هم گذاشته شوند و نقطه ها بهم وصل گردند.
بساط شطرنج برای "تصادم تمدن ها" آماده است و تمام دانه های شطرنج در جای شان گذاشته شده اند.
جوامع عربی با ایجاد خطوط درشت ترسیم دوباره در حال تجرید از همدیگرقرار دارند این خطوط ترسیم دوباره خطوط بی سیم تعامل بین گروپهای مختلف قومی- لسانی ، رنگ جلد و مذهبی را تعویض مینماید.
طبق این شیما،دیگر تفاهم و ادغام بین جوامع و ممالک صیورت نخواهد گرفت. این است که چرا عیسویان درشرقمیانه و شمال افریقا از جمله کاپت ها (عیسویان کلیسای کاپت در مصر. مترجم) هدف قرار میگیرند و همچنان این است که چرا عرب های سیاه پوست و سیاه پوست های بیربیر ودیگر گروپ ها ی شمال افریقا که سیاه پوست اند معروض به نسلکشی گردیده اند.
(امروز تطبیق این پلان با تجرید ملیت های باهم برادرافغانستان از یکدیگرودادن ولایات پشتون نشین به طالبان به کمک رژیم دست نشانده ،قبیلوی و ملیت گرای کابل به شدت جریان دارد.مترجم)
بعد ازعراق ومصر، جماهیریه عربی لیبیا وجمهوری عربی سوریه محراق مهم بی ثباتی منطقه وی در شمال افریقا وجنوب غرب آسیا اند. آنچه در لیبیا واقع شد تاءثیر تکاندهنده بالای افریقا داشته و آنچه در سوریه واقع میشود بالای جنوب غرب آسیا و فراتر از آن موءثر خواهد بود.به ارتباط آنچه در پلان ینون تعیین شده است هردو مملکت عراق و مصر بطور نمونه در روند بی ثباتی شان عمل کردند
آنچه به صحنه کشیده می شود (به استثنای اسرائیل) ایجاد منطقه خاص "شرق میانه اسلامی" است که نسبت جنگ شیعه و سنی درآشفتگی وجنجال خواهد بود. سناریوی مشابه برای "شمال افریقای غیر سیاه "
منطقه ایکه خصوصیت آن مقابله بین عربها و بیربیرها است به صحنه می آید. در عین زمان تحت مودل "تصادم تمدن ها"تعیین گردیده است تا شرق میانه و شمال افریقا همزمان با افریقای سیاه و به اصطلاح غرب در جنگ باشند.
این است که چرا نیکولس سارکوزی در فرانسه و دیود کامرون در برطانیه همزمان با جنگ لیبیا یکی پس از دیگر فاتحه مولتیکلچرالیزم را در جوامع اروپائی خواندند زیرا مولتیکلچرالیزم واقعی تهدیدی به قانونی بودن اجندای جنگ ناتووایجاد کننده مانع در تطبیق "تصادم تمدن ها " که اساس سیاست خارجی امریکا را تشکیل میدهد است.
بدین ارتباط زبگنیو برژنسکی سابق مشاور امنیت ملی اضلاع متحده امریکا توضیح میدارد که چرا مولتیکلچرالیزم برای واشنگتن و متحدینش یک تهدید است." با تشدید مولتیکلچرالیزم در جامعه امریکا مشکل خواهد بود تا در مسایل سیاست خارجی (جنگ با جهان عرب ،چین و روسیه و اتحاد شوروی سابق) تائید عمومی را بدست آورد به استثنای حالاتیکه تهدید مستقیم وسیع و کتلوی خارجی مطرح باشد.
این اتحاد نظر در زمان جنگ عمومی دوم و حتی در زمان جنگ سرد وجود داشت.( فعلا نسبت جنگ با ترور موجود است )" جمله دیگر برژنسکی تعیین کننده آن مطلب است که چرا مردم مخالف ویا طرفدار جنگ اند: "( اتحاد نظر) نه تنها در ارزشهای دیموکراتیک عمیقا اشترکی که عامه احساس میکرد تهدید شده است بلکه همچنان در تعلقات فرهنگی وقومی قربانیان توتالیتاریزم که اکثرا اروپائی بودند ریشه دوانده بود "
بدون ترس از تکرار باید یادآوری گردد که دقیقا به خاطر شکستاندن این تعلقات فرهنگی بین منطقه شرق میانه – شمال افریقا وبه اصطلاح " جهان غرب" و جنوب صحرا در افریقا است که عیسویان وسیاه پوستان هدف قرارمیگیرند.
اتنوسنترایزم و آیدیولوژی : برحق انگاری "جنگهای عادلانه " امروزی
در سابق نیروهای استعماری اروپای غربی بخاطر کسب پشتبانی عامه مردم شان را جهت اشغال استعماری تلقین می کردند این تلقینات بشکل ترویج عیسویت وانتشارارزشهای عیسوی با حمایه تاجران مسلح و اردوهای استعماری صیورت گرفت.
در عین زمان آیدیولوژی تبعض نژادی پیش کشیده شد مردم در سرزمین های تحت استعمار"انسان نامکمل" پست و بی روح تصویرومعرفی شد و بلاخره " رسالت انسان سفید" که وظیفه متمدن سازی به اصطلاح " مردم وحشی" را بدوش دارد بوجود آمد این چوکات کاری ایدیولوژیکی بکار کرفته شد تا به استعمار چهره یک "انگیزه برحق" داده شود.اخیرالذکر بالنوبه استعمال گردید تا به "جنگهای عادلانه" زمینه قانونی فراهم گردد چنین معنی دارد که سر زمینهای دیگران باید اشغال و متمدن ساخته شود
امروز طرحهای امپریالستی اضلاع متحده ،برطانیه ، فرانسه و جرمنی تغییر نکرده است چیزیکه تغییر نموده بهانه و برحق نمایاندن جنگهای نو-استعماری و اشغال است.در زمان استعمار کهن بیانیه ها وقانونی سازی جنگها مورد قبول آرای عامه ممالک استعماری واقع شد. امروز "جنگهای عادلانه" و"علت برحق" آن در تحت لوای حقوق زنان،حقوق بشر، بشردوستی و دیموکراسی براه انداخته میشود.                                                                                                                                                                                

-                                                                                     -حیطه و ساحه تحت تصرف و نفوذ (مترجم)Realm – (1)

یاد آوری از شاعری گمنام هراتی


ارقام  اخیر  نشان میدهد که درولایت برتش کلمبیای کانادا در حدود چهارده هزار افغان مهاجر حیات به سر می برند و تعــداد نخبگان در عرصۀ ادب و هنر نیز دیده میشوند که از جمله  شاعر گرانمایه ولی گوشه گیر که نمی خواهد به شهرت و نام برسد، محترم فاروق غیور نیز دیده میشود. 
او شخص با محبت بوده الفت را با یاریان دلخواه خودش خوش دارد و در مجالس غیر کمتر حضور می یابد و اگر یابد هم تحمل زیاد  نشستن را ندارد. او از تنهایی رنج میبرد. همه تشویش های زمانه را نا دیده گرفته به گفته خودش :

 مسجد و  درس  و  کتاب  و زهد  را  یکسو  بنه
جام می پر کن "غیور" اینها همه درد  سر است

این شاعر خوش قریحه  در سال ١٣٢٢ هجری شمسی در هرات بدنیا آمده تحصیلات ثانوی اش را در لیسه حبیبیه کابل ولیسه سلطان هرات در سال ١٣٤١ هجری شمسی ختم و بعداً شامل دانشگاه کابل شده در  سال ١٣٤۵ از دانشکده ی حقوق وعلوم سیاسی دیپلوم گرفته است.
محترم غیور در سال ٢٠٠٣ میلادی به ایالات متحده امریکا و بعداً به شهر ونکوور کانادا مسکن گزین شده است. او در سال ١٣۵٨ هجری شمسی ازدواج کرد. دو پسر و دو دختر حاصل  پیوند خانوادگی و ازدواج موصوف است و فعلاً  با یک پسر نو جوانش، امید غیور زندگی دارد و باقی اعضای فامیلش در اروپا می باشند. موصوف حینیکه متعلم صنف پنجم مکتب بود، شروع به سرودن اشعار و مقالات نمود و داستان هایش در ادوار مختلف در روزنامه ها و جراید به نشر رسیده است.
اشعار دلنشین محترم غیور به دل چنگ میزند و سروده هایش زیبا، دلنشین و آراسته به زیور شعری است و با نازک خیالی ها به خال، زلف ،غبغب جلال و روشنی بیشتر می بخشد.
شام ٢٢ جنوری سال روان، همراه با محترم مولانا کبیر فرخاری، شاعرمعاصر کشور ما به دیدار محترم غیور رفتیم و من قطعه شعر موصوف را که در کتاب "نوای غربت"  بچاپ رسیده بود، خواندم  که با این مطلع آغاز میشود:
گــر کــوزۀ  مــی  ز سـال  پـاری  داری
بــزمی   به  کــنار  سبزه   زاری  داری
فارغ  ز غــم  زند گـی  و  دور  از خلـق
مـعـشوقــه ای و  بـوس  و کـناری  داری
بشــنو سخــن از "غیور" و بگــذر زهمه
دیگـــر ز فـــلک چـــه  انتظـاری  داری
جون ١٩٩٣ م. دهلی

محترم غیور همراه با جناب مولانا فرخاری تا آخر همان مجلس  دوستانه اشعار ناب از حضرت لسان الغیب حافظ و حضرت خیام به زمزمه گرفتند و اشعار شعرای کلاسیک را می خواندند و توجیه می نمودند.
امان معاشر، خبرنگار "نشریۀ زن"                 
نمونه ی یک سروده ی زیبای این شخصیت گرامی    
      
                                                               داغ مایوسی                               
داغ مـایـوسـی  مــرا در دل به رنگ  احـمـر است  
                        زانکــه عــرض  مدعــا مشکل برای دلــبر است
از جبینش  صـد گـره  در کــار  ما پیچیـده  است   
                      خــرم آن  روزی  اگـر چـین  جبینش  کمـتر است
خــیل  مشتاقــان  چــو  سایه  در  قـفـای  او  روان
                     این مگــر  شاهی  بود  کــورا  سپاه  و لشکر است
چشم خون ریزش  که با مژگان  صف آرا گشته است
                      گــوییا  مستی   بود  کورا  سلاح  و  خنجر  است
خــانۀ   دل  را   به  یغما  بـرد   با  طـــرز   نگاه
                     داد  دل  را از کی خواهم  چشم  او غــارتگر است
چشم و مژگانش که در عاشق  کشی  همسنگـرنـد
                          لیک   ابرویش درین  فن از همه  بالا تر  است
این کمان  رستم  است  یا  طاق   ابروی  کسی
                        یا  که  باشد  تیغ  دو دم  یا هــلال   احمر  است
آهـــوی   چشمش مــرا  آخـر  بیابانگیـر  کـــرد 
                       ترک شهرو خانمان کردم ، کنون  ترک  سر است
حــبس  تاریـکــم  کـند در  حلـقــۀ زلــف  ســیاه  
                        ای  مسلمانان به   فــریادم  رسید  این  کافر  است
چشم  و مـژگان و جـبین  و ابــر و زلــف  کــجش 
                        در پـی  آزار  من  هـر یک  به طرز  دیگر  است
قــامتش  انــدر خــرامیدن   قــیامــت   مــی کــند
                       این قـد است یا سرو ناز است  یا  قیام  محشر است
ساعـــد و ساقـش بــرد از شیخ و زاهـد دین و دل
                         پای  تا ســر  دلــربای  من  بلـورین  پیکــر است
خــال در  کنج   دهــانش  جــانگداز  افـتاده  است
                       هـمچو هــندو  زاده ای   کانـدر کنار  کـــوثر  است
لعـل مـیگونش که مـی مستی  از و  گـیرد  به  وام 
                        میگساری  چون کـند گـویی  که یاقــوت  تر  است
از لــطافــت   نیـست  در رخــسار او تاب   نــگاه  
                        میتوان  گفتن  رخش از برگ  گــل  نازکـتر  است
کشــور  دلــها همه  تسخـیر  یک  ایــمای  اوست
                          مــن ندانم  این  شهنشه  از کــدامین  کشور  است
یــوسف حسنش جـهانرا  زیب و زینت  مـیدهــــد
                          شهر یار حسن من   فارغ ز زیب و  زیور  است
نیست  سر تا  پای  حسنش  را  دیگر نقصی مگر
                          اینقـدر  باشد   که بر فریاد من  گوشش کــر است
کــی  کنم  ترک  شراب و شاهــد از  حکـم  فـقیه  
                           عــقل مـن در سر بود تا می مرا در ساغر است
مسجد و  درس  و  کتاب  و زهـد  را  یکـسو  بنه
                         جام می  پُـر کن "غـیور" اینها همه درد سر است
http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان