آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Thursday, October 27, 2011

تازه ترین شعراز شاعر و نویسندهً توانای کشورنادیه فضل

                                                                    

هوسباز
تو نگفتی که چرا دیده ی من ـ مژه ی من تر می بود
تو ندیدی شبی ـ وقتی که دلم پر غم و پرپر می بود
مـن کـنار تو و چشـمان تو درباغ هوس سـرگـردان
پیرهن وپوست تنت شعله ور وآتش واخگر می بود

وقتـی نومـیدی تن و دوزخ رگـهای مـرا می پیـمود

دیده ات مسـت و غزل بار نگاه ولب دلبـر می بود

تو نـدیـدی که در وخـانه ودیـوار هـمـه  گل باران

دسـت با دسـت من و دیده براه تو و بردر می بود

بی تو دنیا ودلم  زلف زمسـتان زده ی شـام چـمن

خالی ازشور، پرازوسوسه، اندوهی سراسرمی بود

توندیـدی دل صـد تکه، نگاه های تب آلـود مـرا

وتمنای ایکه ایکاش مرا یاور و همســر می بود

یادداری که  کنـارتو بهـــشت گلِ باور بودم؟

مشرق لطف و ترنم، ســحرگلشن خاوربودم؟

می روم پرپر وویرانه زتو، تا که لبی بازشبی

رقص رقصان بخوانم که گل ناز معطر بودم

چادر وسوسه وترس ز گیسوی سیه  بردارم

بنهم برسر گوری که ترا همسرودربر بودم

No comments: