آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Friday, October 24, 2025

فرود و فراز موقعیت زنان درادوار مختلف تاریخ

در هرنوع نظام اجتماعی زنان دارای نفوذی خاصی خود بوده اند.این از ان جهت است که مردان نیازمند زنان در عرصه های مختلف زندگی زناشوی اعم از وارسی از منزل، سهیم بودن در کار تولیدی، کمک رسانی در جنگ های قبیله ی ،

وارسی از اطفال و سایر مسایل زندگی خانوادگی بوده و این نقش به تدریج تغییر میابد. در اوایل زندگی انسانی حاکمیت زنان در عرصه اجتماعی بهتر وخوبتر بود. چنانچه درجزایر پلو هر گز رئيس قبیله به کار مهمی دست نمی زده است، مگر انکه ، بیشتر، نظر شورای خاصی راکه از زنان پیر تشکیل شده بود، جلب کند، در قبایل ایرو ک وئوی حق زنان در شورای  قبیله ، دررای دادن واظهار نظر کردن،  با حق مردان برابر بوده ا ست. زنان هندیشمردگان سنکاتا ان حد اقتدار داشتند، که حق انتخاب رئيس را داشتند . همه اینها صحیح است ، ولی جزو امور نادر به شمار می رود ودر بیشتر قبایل اولیه وضع زنان چندان با بردگی فاصله نداشته است .

ناتوانی متناوبی که از  حیض دیدن برای زنان فراهم میشود. و او را از حمل سلاح عاجز می سازد، وهمچنین مصرف شدن نیروی وی،  از لحاظ زیستشناسی، برای حمل وشیردادن و پروردن کودک خود، همه از عواملی  است که او را در مقابله با مرد باز داشته و ناچارش کرده است که در تمام اجتماعات – جز در اجتماعات خیلی پست یا خیلی پیشرفته – به مقام پستی بسازد . نباید تصور کرد که باپیشرفت مدنیت مقام زن هم بتدریج بالا- رفته ا ست ، من باب مثال باید  گفت که وضع زن در یونان دوره پریکلس بسیار پست تر از وضع زنان در میان هندیشمردگان امریکای شمالی بوده است . حقیقت امر این است که زیاتر بودن حس همکاری زنان، در تغییر وضع اجتماعی او بیشتر موثر بوده تا تربیت فرهنگی مردان و ملاحظه جهات اخلاقی در دوره شکار ورزی ، جز تعقیب شکار،  تقریبا تمام کار های دیگر خانواده برعهده زن بود . مرد برای رفع خستگی شکار، قسمت اعظم سال ، با خیال راحت به اسایش وتن پروری می پرداخت . زن زیاد میزائيد ونوزادان خود را بزرگ می کرد و کلبه یاخانه را خوب نگاه می داشت وازجنگل ها ومزارع خوراکی به دست می اورد وپختن وپاک کردن وتهیه لباس وکفش برعهده اوبود.هنگام حرکت قبیله ، مردان که می بایستی منتظر دفع هر حمله ی باشند، تنها کار شان حمل اسلحه بود و زنان باقی ساز وبرگ خانوده را حمل می کردند. زنان قبیله بوشمن را به عنوان حمال، برای حمل اسباب خانه ، استخدام می کردند، و چون معلوم می شد که نیروی حمل بار را ندارند ، انان را میان راه می گذاشتند و خود به راه خویش ادامه می دادند اگر از نا تواناییهای زیستناسی زنان چشم بپوشیم، در ان هنگام از حیث بلندی قامت و برد باری و چاره اندیشی وشجاعت ، دست کمی از مردان نداشتند. ومثل زینت تجمل یا بازیچه جنسی مرد به انها نظر نمی کردند، بلکه جنسی بوده اند نیرومند که می توانسته اند ساعات درازی به انجام کار های دشوار بپردازند، و از هر گاه ضرورت پیدا میکردند در راه فرزندان عشیره خود، تا حد مرگ، می جنگیدند، یکی از روسای قبیله چیپوا گفته ا ست که « زن برای کار افریده شده ومی تواند به اندازه دو مرد بار ببرد یابکشد، زن است که برای ماخیمه می زند ولباس می دوزد وما را شب هنگام گرم میکند... ما هرگز بدون انان نمی توانیم جابجا شویم. زنان همه کار می کنند وبرای غذا خوردن به چیزی کمی قناعت دارند. چون دایما کار شان اشپزی است ، در سالهای سخت وقحط به این اندازه خشنودند که انگشتان را بلیسند.»

در اجتماعات اولیه قسمت اعظم پیشرفت های اقتصادی به دست زنان اتفاق افتاده است، نه به دست مردان . در طی قرنهای  متوالی ، که مردان دایما با طریقه های کهن خود به شکارورزی اشتغال داشتند ، زنان در اطراف خیمه کشاورزی را توسعه می د اده و هزاران هنر خانگی را ایجاد میکرده که هر یک روزی پایه صنایع بسیار مهمی شده است. از پنبه، که به گفته یونانیان « درخت پشم» است ، همین زن اولیه نخست ریسمان وپس از ان پارچه را اختراع کردند. وزن بوده  که ، سبب ترقی فن دوخت ودوز و نساجی که کوزه گری وسبد باقی درودگری خانه سازی گردیده ، و هموست که غالب اوقات به کار تجارت می پرداخته است . کانون خانواده گی را نیز زنان به وجود اورده وبتدریج نام مرد را هم در فهرست حیوانات اهلی خود وارد کرده و به او ادب اموخته وهنر معاشرت واداب اجتماعی را، که بنیان روانشناسی و ملاط مدنیت است،تعلیم کرده  است.

مردان قبیله بدین ترتیب ، پابه پا در راه خود پیش میرفت ، تا این دم انتقال ارث از طریق زن صورت میگرفت به مرد تعلق گرفت،  حق مادری در برابر حق پدری سرتسلیم فرود اورد، وخانواده پدرشاهی که بزرگتر مرد خانواده ریاست انرا داشت، در اجتماع به منزله واحد اقتصادی وقانونی وسیاسی  واخلاقی شناخته شد، خدایان نیز ، که تا ان زمان غالبان به صورت زنان بودند، به شکل مردان ریشداری در امدند که درواقع مظهر پدران و شیوخ قبیله بودند، در اطراف این خدایان « حرمسرایی» مانند انچه مردان پر ادعا در دوره عزلت خود به عنوان خیالبافی خلق کرده بودند ، ایجاد گردید.

ظهور خانواه پدرشاهی ضربت محکمی برای از بین بردن سلطه زنان به شمار میرود، از این به بعد زن و فرزندانش عنوان مملوک پدریا برادر بزرگ ، و پس از انان، شوهر او را پیدا کردند.

برای زناشویی ، همان گونه که غلام وکنیز را در بازار می خریدند،زن را نیز می خریدند، وهنگام وفات شوهر،زن نیز مانند انواع دیگر دارایی وی به میراث می رفت، در بعضی از نقاط ، مانند گینه جدید ، هبریزجدید، جزایرسلیمان ، فیجی  و هندوستان وغیره ،زن را خفه می کردند وبا شوهر مرده اش در گور می گذاشتند، یا از وی می خواستند که خود را بکشد تا در حیات ان جهانی به خدمت شوهر قیام کند. در این حال پدر خانواده حق که با زن و فرزندان خود هرچه  خواهد بکند، انان را بفروشد ویا به کرایه دهد، وهیچ مسولیتی نداشت  جز انکه اگر در استعمال این حق افراط می کرد، پدران دیگر، که خود مانند وی بودند، او را  سرزنش می کردند. در عین انکه مرد ازاد ومختار بود که در خارج خانه روابط جنسی داشته باشد، زن، در سیستم پدرشاهی ، موظف بود که عفت خود را تا پیش از زناشویی حفظ کند وپس از ان هم کاملا به شوهر خود وفا دار بماند، به این ترتیب برای طرز رفتار یک از دوجنس ، معیار اخلاقی جداگانه ی ایجاد گردید.

فرمانبرداری زن ،که به صورت کلی در دوره شکار ورزی وجود داشت  و در  دوره ی که حق مادری در خانواده رواج یافت کمی تخفیف پیدا کرد، از این به بعد شدت می گرفت وظالمانه تر می شد. در روسیه قدیم، هنگامی که پدری دختر خود را به خانه شوهر می فرستاد، او را اهسته با تازیانه ی می زده وپس از ان، تازیانه  را به داماد خود می داده ا ست، تا بدین ترتیب نشان دهد که تنبیهات لازم از این به بعد به دست کسی  اجر ا خواهد شد که جوانتر ونیرومند تر است.

حتی هندیشمردگان امریکا، که هنوز حق مادری را محفوظ داشته اند، با زنان خودبسیار به خشونت رفتار می کرده وانان را به پلیدترین کار ها وامی داشته اند،زنان در جزیره فیجی خرید وفروش میشدند و غالبا ارزش انها برابر ارزش یک تفنگ محاسبه میشد، در کالدونی جدید زن زیرساباط بیرون اتاق می خوابیدو مرد درداخل اتاق و  در بعضی معبد ورود شان ممنوع بود.

در فرجام توجه شما عزیزان را به گزارشی  از اسیب پذیری زنان در جریان جنگ ها جلب مینمایم:

«بیش از ۵۰٪ آوارگان ناشی از جنگ زنان و کودکان هستند و نمایندگان سازمان‌های کمک‌رسانی وابسته به سازمان ملل در اردوگاه‌های پناهندگی به طورمکرر از کتک زدن، شکنجه و تجاوز به زنان و دختران که شامل یک نفر از هر ۵ زن می‌شود، سخن گفته‌اند. باورها و پیوندهای مذهبی یا فرهنگی نیز هرگز مانع جنایات جنسی جنگی نشده است. مثال بارز تجاوز جنسی به ده‌ها هزار زن بنگالی توسط مردان مسلمان و هندو در جریان جدایی پاکستان از هند در ۱۹۴۸ و جدایی بنگلادش از پاکستان در ۱۹۷۲ است. در هر دو مورد پس از خاتمه‌ی جنگ زنان بی‌شماری به خاطر فشارهای فرهنگی به خودکشی یا فرزندکشی سوق داده شدند. تجاوز جنسی در جریان اشغال کویت علیه ۳۲۰۰ زن توسط سربازان عراقی و در جریان جنگ ایران و عراق هم توسط مهاجمان عراقی علیه حداقل ۲۰ دختر عرب خوزستانی در سوسنگرد توسط روزنامه‌های اطلاعات  اسلامی گزارش شده ا ست . قابل یاد اوری است در جنگ های تنظیمی در کشور ما به صد  هاموارد از تجاوز بالای زنان، کشتاربیرحمانه انها،خانواده های شان گزارش شده صفحه سیاه و ننگین تاریخ مارا احتوا مینماید

باعرض حرمت 

ادریس اریب

2025-10-24 

 منابع ماخذ:

تاریخ تمدن جلد اول صفحه 54 ترجمه احمد ارام

گزارشات سازمان  کمک رسانی  سازمان ملل

No comments: