آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Thursday, August 8, 2024

پیام یک زن مبارز عرب باشنده کویت

زن آزادە

دو شعر از سعاد الصباح شاعره و منتقد پر آوازه کویت و دنیای عرب

بعضی وقت‌ها دلم می‌خواهد با تو

بر روی سبزه‌ها راه بروم،

و با هم کتاب شعری بخوانیم 

من، همچون زنی، خوشبخت می‌شوم

که تو را بشنوم .

ای مرد شرقی،

چرا فقط مجذوب چهرۀ منی؟

چرا فقط سرمۀ چشمانم را می‌بینی

و عقلم را نمی‌بینی؟

من همچون زمین نیازمند رود گفتگویم

چرا فقط به دستبند طلای من نگاه می‌کنی؟

چرا هنوز در تو چیزی از شهریار باقی است؟

دوست من باش،

دوست من باش.

(۲)

من هم می‌توانستم

مثل تمام زنان

آیینه‌بازی کنم،

می‌توانستم قهوه‌ام را در گرمای تخت‌خوابم

جرعه‌ جرعه بنوشم،

و وراجی‌هایم را از پشت تلفن پی‌بگیرم،

بی‌آنکه از روزها و ساعت‌ها

خبری داشته باشم

می توانستم آرایش کنم،

سرمه بکشم،

دل‌ربایی کنم،

و زیر آفتاب برنزه شوم،

و روی امواج مثل پری دریایی برقصم،

می‌توانستم خود را

به شکل فیروزه و یاقوت درآورم

و مثل ملکه‌ها بخرامم،

می‌توانستم

کاری نکنم

چیزی نخوانم و ننویسم

و تنها با نورها و لباس‌ها و سفرها سرگرم باشم

می‌توانستم

شورش نکنم،

خشمگین نشوم،

با فاجعه‌ها مخالفت نکنم،

و در برابر رنج‌ها فریاد نزنم

می‌توانستم اشک را ببلعم،

سرکوب شدن را ببلعم،

و مثل همۀ زندانی‌ها با زندان کنار بیایم .

من می‌توانستم

سوالات تاریخ را نشنیده بگیرم،

و از عذاب وجدان فرار کنم،

من می‌توانستم

آه همۀ غمگینان رافریاد همۀ سرکوب‌شده‌گان را

و انقلاب هزاران مرده را ندیده بگیرم .

اما من به همۀ این قوانین زنانه خیانت کردم

و راه کلمات را برگزیدم.

ارسالی.: دکتر حیدر عدل

No comments: