آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Tuesday, January 30, 2024

مصاحبه با دکتر سرو رسا رفیع زاده

 رفیع‌زاده: این وضعیت پایدار نخواهد ماند و کسی نمی‌تواند جلو گسترش آگاهی را بگیرد

ترتيب كننده مصاحبه: خالد قادری
دکتر سرو رسا رفیع‌زاده متولد ۱۹۷۹ در شهر کابل است. وی دارای مدرک لیسانس ادبیات دری از دانشگاه کابل بوده و دوره‌‌های ماستری و دکترای ادبیات فارسی را در دانشگاه فردوسی مشهد گذرانده است. از دکتر رفیع‌زاده، ده‌ها مقاله در مجلات علمی خارجی و داخلی به چاپ رسیده و در کنفرانس‌های ملی و بین‌المللی ارائه شده است. عضویت بورد سکرتریت مجمع دانشمندان و متخصصان افغانستان، مسئول مرکز تحقیقات علمی و پژوهشی دانشگاه رنا، تدریس در دانشگاه کابل، دانشگاه فردوسی، دانشگاه خوارزمی، دانشگاه رنا و دانشگاه افغانستان از دیگر فعالیت‌های ایشان است.
خانم رفیع‌زاده در کتاب «تحلیل گفتمان انتقادیِ تصویر زن در ادبیات داستانی افغانستان» سه دهه ادبیات داستانی افغانستان را با دیدگاهی انتقادی بررسی کرده و به تبیین جایگاه زن در دوران پرالتهاب جنگ و اختلافات داخلی و خارجی پرداخته است. «راوی زن» پیرامون این کتاب، گفت‌وگویی ترتیب داده است با دکتر سرو رسا رفیع‌زاده که اکنون ساکن آمریکا است.
راوی زن: بازتاب دیدگاه زنانه در نوشته‌های زنان، چه تأثیری بر بیان روایت امروزی جامعه‌ی افغانستان می‌گذارد؟
رفیع‌زاده: بعد از تحولات پرشتابی که طی چندین دهه در افغانستان اتفاق افتاده، زنان این کشور بیشتر از قبل در خلق آثار ادبی نقش‏‌آفرینی کرده‌اند. آنان سعی کرده‌اند واقعیت‏‌های جامعه را از چشم‌‏اندازی زنانه بازنمایی کنند و خلأهای موجود را پر کنند. منظورم این است که اموری را که مردانه تلقی می‏‌شوند، به چالش کشیده‌اند و تلاش کرده‌اند زنان را در آثارشان به‌عنوان سوژه مطرح کنند. این نوع نگاه به خصوص در سه دهۀ پسین بازتولید شده و در آثار بیشتر نویسندگان زن تسری پیدا کرده است. در چنین روایت‏‌هایی ما شاهد درهم‌ریختن روابط قدرت در متن هستیم و این می‏‌تواند در فضای کنونی، وضعیت موجود را به چالش بکشد.
راوی زن: براساس بیانیه‌ی معروف سیمون دوبووار «هیچ زنی، زن زاده نمی‌شود؛ بلکه تبدیل به زن می‌شود.» در داستان‌های معاصر ما، این روند تبدیل شدن به زن [زنِ افغانستانی] چطور پردازش شده و بر سیرِ داستان‌ها‌ و رمان‌ها چه اثری به‌جا گذاشته است؟
رفیع‌زاده: تلاش بووار این است که نشان دهد چگونه جامعه‌ی مردسالار مقوله‌ی زن را می‌سازند تا آن را مرد دوم (جنس دوم) تعریف کند. وی نقش ایدئولوژی پدرسالاری و مناسبات قدرت را در پدیدآمدن گفتمانی که زن در آن جنس دوم می‌شود، واضح می‏سازد. بنابراین، در جامعه‌ی به‌شدت مردسالار افغانستان این روند به شدت و حدت بیشتر رخ نموده، طبیعی است که در ادبیات و زبان نیز بازتاب یافته است. داستان‏‌ها و رمان‏‌هایی که با موضوع زن توسط مردان نوشته شده، به سمت طبیعی‏‌شدگی این روند گرایش داشته است. ولی در اکثر داستان‏‌هایی که توسط زنان نوشته شده است، نگاه انسانی به زن به‌عنوان سوژۀ گفتمان مورد توجه قرار گرفته است.
راوی زن: تفسیر درستی از «زن» و جنسیت در داستان‌ها و رمان‌های افغانستان، آیا می‌تواند ترسیم درستی از وضعیت اجتماعی و سیاسی کشور نشان بدهد؟
رفیع‌زاده: به نظر من تلاش‏‌های چند دهه‌ی اخیر زنان در آثار آفرینشی ادبی به سمت زدودن طبیعی‏‌شدگی ایدئولوژی‏‌های جنسی و به چالش بردن کلیشه‌‏های جنسیتی پیش رفته است. اما واقعیت‌‏های موجود در جامع‌ی افغانستان نشان می‏‌دهد که این صداها قادر به تغییر وضعیت زنان نبوده و منجر به تحولی در جامعه نشده است. به نظر من راه درازی در پیش است تا توازن میان دوطرف (واقعیت‏‌های موجود در مورد زن در جامعه / بازنمایی آن در آثار ادبی) برقرار شود.
راوی زن: وضعیت حاکم بر خانواده، جامعه و کشور، چه موانعی را سر راه زنان نویسنده قرار داده است؟ آیا زنان بر اساس جو حاکم، کم‌تر به ابراز خود و زنانگی‌شان در آثار پرداخته‌اند؟
رفیع‌زاده: در جامعه‌ی افغانستان، زن به‌عنوان ابژه‌ی متعلق به مرد، با موانع مختلفی روبه‌رو است. بیان بسیاری از امور متعلق به زنان در جامعه تابو تلقی می‏‏‌شود و این مسئله منجر به خودسانسوری در آثار ادبی زنان می‏‌گردد. اما علی‌رغم همه‌ی این موانع، زنان زیادی موفق شده‌اند تا به بیان احساسات و عواطف زنان در آثار خود بپردازند و دست به تابوشکنی بزنند.
راوی زن: آیا زنان داستان‌نویس در افغانستان به تفسیر متفاوت‌تری از اوضاع و احوال نسبت به مردان نویسنده پرداخته‌اند؟ خودابرازگری زنان چه تأثیری بر تحلیل زندگی زنان در این جغرافیا خواهد داشت؟
رفیع‌زاده: به نظر من در آثار ادبی افغانستان تفاوت چشم‏‌گیری در بازنمایی زن و امور متعلق به وی، میان نویسندگان زن و مرد وجود دارد. زنان نویسنده در ارائه و طرح مسائل مختلف زنان در جامعه مطابق با تحولات سیاسی-اجتماعی همه‌جانبه نگاه کرده‌اند و موضوعات مختلف مرتبط با زن را به تصویر کشیده‌اند. اما این ویژگی در آثار نویسندگان مرد -که با محوریت زن نوشته‌اند- کم‌تر است. در آثاری که به دست نویسندگان زن خلق شده، شخصیت‌ زن از ویژگی‌ها و کلیشه‌هایی که جامعه و به‌خصوص نگاه مردسالار از وی انتظار دارد، فاصله می‌گیرد. نویسندگان از بازنمایی کلیشه‌ای و سنتی زن به‌عنوان موجودی منفعل اجتناب می‌کنند و سعی دارند زنانی کنش‌گر، عصیان‌گر، آگاه و بامسئولیت را بازنمایی کنند. حضور زن در اجتماع، سیاست، اعتراض و فریاد علیه ستم، بیداد، استبداد و استثمار از ویژگی‏‌های دیگر آثار زنان است. نویسندگان زن در پی یافتن پاسخ به کیستیِ زن و به دنبال احقاق حقوق و بیان مسئولیت‌های او به‌عنوان شهروند و انسان‌اند. این روایت پیام خودآگاهی زنان را در دل خود دارد و به نظر من باعث بیداری زنان در جامعه شده و تأثیر آن در آینده نیز مثبت خواهد بود.
راوی زن: در داستان‌های نویسندگان مرد به مسئله «زن افغانستانی» چگونه پرداخته شده است؟
رفیع‌زاده: پیش‌تر از این نیز اشاره کردم که زن در جامعه‌ی مرد سالار، ابژه‏ای است متعلق به مرد؛ بنابراین، نویسندگان مرد در افغانستان در بستر چنین جامعه‏ای بالیده‌اند و طبیعی است که هر قدر هم با نگاهی متفاوت دربارۀ زن بنویسند، باز هم برخی از کلیشه‏های جنسیتی را می‏‌پذیریند و برخی از اموری را که توسط ایدئولوژی جنسی نهادینه شده‌اند، طبیعی می‏‌انگارند.
راوی زن: وجوه لزوم روایات فردی و زنانه در دوره‌ای که زنان در خط اول مقابله با محدود شدن و حذف شدن قرار دارند، را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
رفیع‌زاده: من فکر می‏‌کنم که حذف زنان از سپهر عمومی تنها به زمان حال بر نمی‏‌گردد. در تاریخ افغانستان، مسئلۀ زن همواره عرصۀ جدال‏‌های سیاسی و ایدئولوژیک میان نیروهای رقیب بوده است و نگاه اکثریت مشعر بر حذف یا دست کم محدودیت زن بوده است. در حال حاضر، زنان از حضور در عرصه‌ی اجتماع منع شده‌اند ولی از لحاظ حضور در دنیای مجازی و ارتباط با جهان همچنان فعال‌اند. شاید مدتی جسم زن در پسِ دیوارهای خانه و در چارچوب‏‌های سنتی محبوس بماند، اما با اندیشۀ زن چه‌کار می‏‌توانند بکنند؟ اندیشه‌اش را نیز می‏‌توانند حذف کنند؟ خیر!
زنان امروز رساتر از دیروز اندیشه‌‏های آزادی‏‌خواهانه و برابری‏‌طلبانه‌شان را بر سر تاریخ فریاد می‏‌زنند. من باور دارم که زنان افغانستان تاریخ‌سازی خواهند کرد و آینده را رقم خواهند زد.
راوی زن: وضعیت ادبیات داستانی در دورهٔ کنونی طالبانی و پساطالبانی چگونه خواهد بود؟ با نوشتن و روایت چه خلأهایی را پر می‌توانیم؟
رفیع‌زاده: برمبنای ادعای “وایت”؛ اگر حقیقتی وجود داشته باشد و اگر راهی برای اندیشیدن به گذشته باشد، آن را باید در ادبیات و در فرم‌‏های ادبی جستجو کرد. بنابراین، خلأهای موجود در جامعه را که نه در رسانه‌‏ها بازتاب می‏‌یابد و نه تاریخ‏‌نگار بدان‏‌ها می‌‏پردازد، در روایت ادبی بازتاب خواهد یافت.
راوی زن: با ادبیات چه کمکی می‌توانیم به نسل جدید افغانستان که از رفتن به مکاتب و دانشگاه‌ها محروم هستند، انجام بدهیم؟
رفیع‌زاده: به نظر من این وضعیت پایدار نخواهد ماند. هر قدر هم تلاش کنند تا جلو پخش و گسترش آگاهی را بگیرند، در پایان ناگزیر از تسلیم خواهند بود. امروز مثل سال‏‌های پایانی قرن بیستم نیست که دروازۀ افغانستان به روی همه دنیا بسته بود یا به عبارتی دروازۀ جهان به روی افغانستان بسته بود و میان افغانستان و جهان دیوارهای بزرگی کشیده شده بود. اکنون به مدد فن‌آوری و وسایل ارتباط جمعی نسل جوان هر لحظه در معرض اطلاعات و آگاهی‌‏های جدید از جهان و در مورد جهان است. من فکر می‏‌کنم که امروز در هر گوشۀ جهان، هر سطری که خطاب به مردم افغانستان نوشته شود، بی‏‌تردید به دست عدۀ زیادی خواهد رسید و به گسترش آگاهی، ایستادگی و رهایی خواهد انجامید.٧ دلو ١٤٠٢ راوى زن

No comments: