ابر غم با چه حسرتی امروز
اشک خونین به خاک میریزد
این چسان محشرست، ای مردم
کز دل گور ناله میخیزد
هر طرف روی خاک افتاده
دست و پا و سری جدا از تن
جادهها، کوچهها و دریا هم
غرق خون است مثل سینهٔ من
کاروان بست محملی امروز
محمل او جسد و تابوت است
نیست طالب که انتحاری کرد
کار طالب غنی طاغوت است
«مرگ یک روز، نوحه هم یک روز»
مرگ هر روز در کمین شماست
این وطن نیست مال طالب ها
مال تورکان، هزاره، تاجیکهاست
های! ای مردمان صلح طلب
سالها بهر صلح جان دادید
جنگ تا پشت خانه تان آمد
خصم تان را ز بس امان دادید
زنگ بیدارباش را بزنید
بهر فردای تان بپا خیزید
هر سلاحی که هست بردارید
طرح یک انقلاب را ریزید
شفیقه یارقین دیباج،عضو جنبش آزادی بخش زنان افغانستان
No comments:
Post a Comment