برگرداننده به دری: ج. پلوشـه
فـقر و زنـان: زنـان در نتيجهء اثرات نامطلوب "جهـانی شـدن" بطور جدی به حاشـيه جامعه رانده میشــونـد. برای زنـانی که در فـقر بسـر میبرند خيلی دشـوار و حتا نا ممکن اسـت که بتوانند خود را از زير بار شـرايطی که در آن مورد بدرفتاری قرار میگيرند،
برهانند و محافظت شوند و در نهايت در برابر ارگانهای قضايی مورد داوری سـالم قرار گيرند. بطور کل فـقر و بـيسـوادی امکان مبارزه در جهت ایجاد تحـول در زندگی را بطور جدی نابرابر و حتا ناممکن میسـازد.
زنـان صرفنظر از درآمـد اقتصادی متفاوت آنان، بطور کل معـروض به تبـعيـض و خشـونت جسـمی، جنسـی و روانی بوسـيله همسـران و نزديکان خويش قرار میگيرند. گزارش های سـازمان بهداشـت جهـانی (دبليو اچ او) وضعيت زنـانی را که در زير خط فـقر بسـر میبرند، بسـيار منفی ارزيابی میکند. بر اسـاس آمـار سـازمان ملل ٧۰ در صد فـقـير ترين افـراد جهـان را، زنـان تشـکيل میدهنـد. زنـان نهتنها از حقوق اقتصای خويش بی بهره اند، بلکه زنـان خود اکثرا مالکيت متعلق به پدر و شـوهر شـمرده شـده و آنـهم مالکيتی که پدر و شـوهر حق خريد و فروش و مبادله آنان را دارند.
نبود اسـتقلال اقتصادی، عدم برخـورداری از حق مالکيت شـخصی، دسـترسی نداشـتن به سـرپناه مسـتقل و در نهايت ترس از دسـت دادن کودکان، همه فاکـتور هایی میباشند که مانع آن میگردند که زنـان خود را از خطر خشـونت که پيوسـته آنان را در زندگی خانوادگی و اجتماعی تهديد مینمايد، برهانند.
قربانيان خشـونت منصوب به گروههای فرو دسـت در مقایسه با قربانيان برخاسـته از لايههای ثروتمند جامعه کمتر مورد توجه قرار میگيرند و اين امر وقتی وضع ناهنجار تر و تبـعيـض آميز تر به خود میگيرد، که اين زنـان متعلق به گروه های اقليت قومی و اتنيکی و يا رنگين پوسـت نيز باشـند. گزارشـگر ويژه سـازمان ملل متحد در بـارهء خـشـونت عـلـيه زنـان در زمان کـوتاهی پس از اولـين انتخـابات دموکراتیک در افـريقـای جـنوبی در۱۹۹۴مینـويسـد: که او در جريان تهيه اين گزارش به اين مسـأله بر میخورد که قربانيان تجاوز جنسـی بطور کل در نواحی سـفيد پوسـت در پريتوريا در مقايسـه با نواحی فقير نشـين سـياه پوسـت در شهرک الکسـاندرا نزديک يوهانسـبورگ کاملا به شـيوه ديگری مورد بررسی قرار میگيرند. گروه اولی میتوانند به دفتر پليس مراجعه نمايند. آنان امکان دسـترسی به مراکز کمک رسـانی مخصوص به زنـان را دارند که قربانيان میتوانند با آرامش و مصؤنيت نسبی جريان حادثه را بازگو کنند. در حاليکه در مقابل، قربانيان از ناحيه الکسـاندرا اطلاع دهی در مورد حادثه تجاوز را بايد در برابر جمعيت کثير در دفاتر پليس انجام دهند. درجهِ خشـونت جنسـی نسبت به زنـان و دختران در آفريقای جنوبی خيلی بالا اسـت: آمار رسـمی در سـال ۲۰۰۱ - ۲۰۰۲ رقمی بيش از ۵۴۰۰۰ مورد تجاوز و تلاش برای انجام آن را نشـان میدهد. به سـخن ديگر بطور ميانگين در روز ۱۵۰ مورد تجاوز جنسـی در افريقای جنوبی، اتفاق میافتد.
تامينات بهداشـتی در روسـتاها و محلههای سـيـاه پـوسـت نشـين در افريقای جنوبی اکثراً ناکافی و با موانع همراه اسـت. نظر به تهديد گسـترده ويروس اچ.آی.وی.، تأخير در مداوای قربانی میتواند، خطر جدی را متوجه او بسـازد. (۲۰ در صد تمام ساکنین افريقای جنوبی به اين ويروس مبتلا یند). سـازمانها و فعالين زيادی سـالها اسـت که در برابر اين مصيبت در آفريقای جنوبی مبارزه میکنند. آنـها در سـالهای اخير کمکهای مهمی از دولت در زمينهء بازسـازی بدسـت آورده اند که در نهايت خواهند توانسـت با ارايه کمک به قربانيان تجاوز جنسـی و مداوای آنان، آنهارا را بهبود بخشـند. در اين ميان دادگاه ويژه در رابطه با سـوء اسـتفاده های جنسـی، مراکز مداوا و کمک رسـانی به زنـان (مورد تجاوز قرار گرفتـه) به وجود آمده اند، که اين مراکز، همکاری نزديکی با پليس و دادستان ها (عدليه) دارند. اما تا کنون گزارشـگر سـازمان ملل نتوانسـته اسـت اين امر را بررسی دو باره نمايد که آيا همه اين تدابير به درسـتی در عمل به بهترسازی واقعی انجاميده است يا نه؟
فشـار فـقر بر زنـان در سراسر جهان موجب آن میگردد که آنـها به کار در برابر دسـتمزد ناچيز در شـرايط خيلی نامطلوب از جمله خطر دايمی تهديد جنسـی و خشـونت تن در دهند. دختران خدمتکار در اکثر کشـور های جهـان در برابر مزد ناچيز سـاعت های طولانی کار میکنند، بسـا اوقات در شـرايط اجباری و تقريباً کـنيزی به کار میپردازند. قانون هيچ گونه حمايتی از آنها نمیکند. زنـانی که جـسـارت میکـنند و در برابر اين وضع تبـعيـضآميز دسـت به سـازماندهی اعتراضی بزنند، حقوق آنان محدود شـده و تهديد به قرار گرفتن در وضع خطرناک، فشـار و اختناق میگردند.
در گواتمالا زنـانی که عضويت اتحاديههای کارگری را تقاضا میکنند، توسـط صاحبان مقولاس (محلات کار و کار خانهها) و يا بوسـيله جنايت کارانی که اجير کردهاند، ربوده ميشـوند، مورد تجاوز ضرب و شـتم قرار میگيرند. اين جنايت کاران بعضاً با کارمندان امنيتی نيز همکاری میکنند. در اين موسـسـات بيشتر کارگران زن بايد روزهای طولانی، تحت شـرايط خطرناک کار کنند. بسـا که آنان وادار میشـوند تا در پشت در های قفل شـدهء کارخانه ها کار نمايند. آنان دايماً در جو تهديد و مزاحمت جنسـی و آزار ماموران يا بازرسها قرار دارند.
يکی از پی آمدهای جهـانی شـدن رانده شـدن بيش از پيش زنـان در نتيجه فـقر و تنگدسـتی از خانه و کاشـانه شـان اسـت. آنـها مجبور میشــونـد که خانههای خود را در جسـتجوی کار ترک کنند و به مهاجرت بپردازند و به اسـتقبال خطرات زيادی بروند. اطلاعات عفوبينالملل در مکزـيک نشـان میدهد که در طی يک دهه اخير بيش از ۳۷۰ زن در حومه شـهرک سويدت خوارس (مکزيک) نزديک مرز ايالت تکزاس ايالات متحده آمريکا، کشـته شـده اند. اين زنـان که از ۱۱ تا ۲٨ سـال داشـتند، نخسـت ربوده شـده، سـپس مورد شـکنجه و تـجاوز قرار گرفته و در نهايت به قتل رسـيدهاند. مقامات دولتی به هيچ گونه اقدام در زمينه بررسی و تحقيق جنايت و پيگرد و بازداشـت جنايت کاران دسـت نزدند. مقامات، اين زنـان را کاملا به دسـت فراموشـی سـپردند. زيرا آنان زنـان فـقير و فرودسـت بودند که هيچ گونه اثرگذاری سـياسی نداشـتند. اين زنـان به شـهرک سويدت خوارس آمده بودند تا در کارخانه های مونتاژ آنجا کار جسـتجو کنند. کارخانه های مونتاژ در مناطق سـرحدی ميان مکزیک و ايالات متحده آمريکا بيشـتر به اين جهت بانجا نقل مکان نموده اند، که از کار ارزان کارگران مکزیکی و شـرايط خوب مالياتی بهره مند گردند.
زنـان کارگر مهاجر عموماً از جانب دولتهای خويش فراموش شـده و بوسـيله دولتهای کشورهائی که در آن اقامت اختيار میکنند، بی ارزش تلقی میشـوند. کارگران زن، در عربسـتان سـعودی موکداً از هر نوع حمايتی بی بهره اند. با آنکه قانون کار در اين کشـور در برگيرينده موادی اسـت که تامينات خوبی برای زنـان پيش بينی می کند،(از جمله پرداخت حقوق در جريان مرخصیهای زایمان، غير مجاز شـمردن اخراج از کار در دوران بارداری و يا امتيازاتی برای زنـان در دوران کهنسـالی). زنـان کارگر مهاجر به کارمندان عفوبينالمللی ابراز داشـته اند که: آنـها به ۱٨ تا ۲۰ سـاعت کار در روز، وادار میگردند، مجبورند در گوشـه و کنار دالان ها بخـوابند و اکثراً آنـها در جريان کار لت و کوب شـده و مورد تجاوز قرار میگيرند. در حالات خيلی نادر اگر زن کارگر مهاجری قادر باشـد، شـکايتی به پليس ارايه دارد، آنهم ناديده انگاشـته شـده و به مسـخره گرفته میشـود و يا توسـط کار فرمايان به سـادگی مورد ترديد قرار میگیرد. مقامات کارگری در برابر چنين شـکاياتی يا کاری انجام نمیدهند و يا به جزا دادن خود اين زنـان میپردازند.
زنـان بی شـماری از کشـورهای فقير و فرودسـت جهـان به عنوان کارگر يا مزدور در کشـور های اروپايی به طور مجاز و يا بدون مجوز قانونی به کار مشـغول اند. تا هنوز آگاهی در زمينه رقم دقـيق آنـها در دسـت نيسـت. ولی به عقيده جمعيت ضد بردگی در زمينه رقم سـوء اسـتفاده و بهره کشـی از اين زنـان در شـرايط مشـابه به شـرايط بردگی، میتواند سـخن از صدها و يا هم هزاران مورد در سـال در ميان باشـد. اين زنـان بيش از همه از کشـورهای فليپين، سـریلانکا، نيجيريا و سـومالی میآيند. جمعيت ضد بردگی با اشـاره به يک سـری از موارد مسـتند در اين زمينه، اظهار میدارد که کار فرمايان غالبا دستمزد دلال کار را بر اسـاس منابع غير قابل اعتماد از جمله دفتر های کاريابی، از مزد اين زنـان کسرمینمايند. ويزای اقامت را ازاختيار آنان بدر کرده و اکثراً هم تمديد نمیکنند. حقوق آنان به ايشـان درسـت پرداخته نمیشـود و به سـرعت از کار اخراج میگردند. بدترین شـرايط کار را زنـانی دارند که با خانواده هایی که به طور طولانی در سـاير کشـورها بسـر میبرند، خدمتکاری خانگی را تحمل مینمايند. داسـتانـهای تکان دهنده از زنـان مزدور عربی و افريقايی که بیش از همه در پاريس، روم و لندن زندگی دارند(به خدمت کاران خانواده های ديپلومات ها، معروف اند)، پرده از اين حوادث تلخ برمیدارند. اين زنان مزدور بطور مرتب و حسـاب شـده مورد آزار و اذيت جسـمی و تحقير روانی قرار میگیرند.
ادامه دارد
No comments:
Post a Comment