آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Wednesday, December 12, 2012

قاضی: 'یا رشوه بده یا با من ازدواج کن'

چهارشنبه 12 دسامبر 2012 - 22 آذر 1391 یک خبرنگار زن در افغانستان حقایق تکان دهنده‌ای از وجود فساد در دستگاه قضایی کشورش را فاش کرده است.

این زن می‌گوید قاضی از او خواست در ازای حل پرونده حقوقی اش با او ازدواج کند.

این زن که دیوه نام دارد می‌خواست رسما از نامزد خود جدا شود، خانواده نامزدش نیز با مراجعه به دادگاه در پی حل ماجرا به نفع خود بودند.
دیوه با امید حمایت دادگاه از خود، به نظام قضایی افغانستان مراجعه کرد اما آنگونه که او روایت می کند، مشکلات او روز به روز بیشتر شد اما او که جریان تلاش‌های خود و صحبت با یک قاضی را مخفیانه ضبط کرده بود، توانست نشان دهد که در دستگاه قضایی کشورش چه می‌گذرد.
براساس روایت دیوه، سه نفر از دستگاه قضایی افغانستان در ماجرای او درگیر بودند: یکی محمد طاهر روحانی رئیس دادگاه شهری جلال آباد، دیگری ظهورالدین رئیس دیوان تجاری در این دادگاه و یک فرد دیگر که به عنوان رابط میان آنها عمل می‌کرد.
قاضی ظهورالدین یکی از قضات "محکمه شهری جلال آباد" روزی به خانه دیوه می‌رود و دیوه که تصور می‌کند این قاضی به نمایندگی از دیگر اعضای دادگاه آمده است، شروع می‌کند به لابه و زاری کردن تا بلکه دل او به رحم آید و پرونده به نفع او تمام شود.
ماموریت این قاضی میانجیگری میان دیوه و شوهر او نیست بلکه آمده تا به دیوه از مقدار رشوه‌ای که باید بپردازد، سخن بگوید.
این خبرنگار از فرصت پیش آمده استفاده می‌کند و مخفیانه به ضبط صدای قاضی می‌پردازد.
سراسر جریان گفتگوی آنها ضبط می‌شود که یک نسخه از آن در اختیار بی بی سی است.
قاضی اینگونه شروع به سخن گفتن می‌کند: "در هر جا (اداره) حرفم اعتبار دارد و پذیرفته می‌شود. کارت را خدا آسان می‌کند."
"پول کافی در خانه نداشتیم. به شوهر خواهرم زنگ زدم، او نداشت. از او خواستم که زود خانه ما بیاید و بعد مادرم گوشواره طلایش را به او داد تا بفروشد، بازار در نزدیکی خانه ماست و شوهر خواهرم هم آن را فروخت و ده هزار افغانی برایم آورد."
دیوه
در ادامه این گفت و گو قاضی از دیوه تقاضای پول می‌کند، دیوه حاضر است در ابتدای کار بیست هزار افغانی معادل چهارصد دلار، بپردازد.
قاضی به او می‌گوید: ببین، اگر کار انجام شد یا نشد این پول مال من است.
دیوه به بی بی سی گفت او در ابتدا به سختی توانست نیمی از پولی را که قاضی خواسته بود، مهیا کند: "پول کافی در خانه نداشتیم. به شوهر خواهرم زنگ زدم، او هم نداشت. از او خواستم که زود خانه ما بیاید و بعد مادرم گوشواره خود را به او داد تا بفروشد، بازار در نزدیکی خانه ماست و شوهر خواهرم هم آن را فروخت و ده هزار افغانی را برایم آورد."
اما این قاضی تنها نیست بلکه شریکا و همدستانی دارد که آنها نیز چشم به جیب خالی این زن دوخته اند و می‌خواهند از این معامله سهمی نصیب شان شود.
دیوه باید پنجاه هزار تا یکصد هزار افغانی چیزی معادل دوهزار دلار، فقط به آقای روحانی رئیس دادگاه بپردازد چرا که رسیدگی به این پرونده کار اوست و تصمیم او نهایی خواهد بود.
قاضی در حضور دیوه به رئیس دادگاه زنگ می‌زند و به او می‌گوید که دیوه حاضر است پنجاه هزار افغانی معادل هزار دلار به رئیس دادگاه و بیست هزار هم به خود او (ظهورالدین) بدهد.اندکی بعد زنگ تلفن به صدا درمی‌آید، قاضی روحانی (رئیس دادگاه) به قاضی ظهورالدین می‌گوید که طرف دیگر دعوا (نامزد دیوه) حاضر اند ۲۰۰ هزار افغانی بپردازند.دیوه رو به قاضی می‌کند و از او می‌پرسد: "در این صورت چگونه ممکن است رای دادگاه به نفع من باشد؟"
قاضی و تقاضای ازدواج
قاضی شرط تازه ای مطرح می‌کند و با وجود کبر سن و داشتن پسری که دو برابر بزرگتر از دیوه است می‌گوید: "در این صورت بیا با من ازدواج کن تا همه چیز حل شود."
مادر دیوه که شاهد این صحنه بود، حیرت زده می‌شود: "خیلی ناراحت شدم و برایش گفتم تو که زن و پسر و دختر داری و خودت می‌گویی ازدواج عاشقانه داشته‌ای، در چنین شرایط دشواری که ما داریم، چطور می‌توانی چنین چیزی را از ما بخواهی؟"
تحقیقات بی‌بی‌سیبی‌بی‌سی در جریان تحقیق برای تهیه گزارشی در این مورد با قاضی ظهورالدین تماس گرفت و از او خواست در این باره توضیح بدهد.
قاضی ظهورالدین ابتدا گفت که چنین فردی را نمی‌شناسد، اما وقتی مدارک و شواهد موثقی ارائه شد، موضعش تغییر کرد و گفت این خبرنگار دسیسه‌ای علیه او ساخته و صدا‌ها را به دلخواه خود ادیت کرده است.
این قاضی همچنین گفت که یک افغانی هم از دیوه نگرفته است.اما بعدتر اعتراف کرد که می‌خواسته با این خبرنگار جوان ازدواج کند: قاضی به بی بی سی گفت: "(دیوه) به من گفت که کسی حاضر نیست با او ازدواج ‌کند، گفتم بیا با من ازدواج کن، یک میلیون افغانی به تو می‌دهم، صدهزار را به نامزدت بده و بقیه از خودت؛ خانه جداگانه‌ای هم برایت مهیا می‌کنم."
"دشمنی را محکمه نمی تواند حل‌کند. اگر تو شوهری مرد داشته باشی او از تو حفاظت می‌کند و اگر در آینده مزاحمت شد با مرمی/گلوله به فرقش خواهم زد. باکی ندارم اگر برادرانت هم با او همراه شوند و دنبال من بیایند، آنها نمی‌دانند که طرف‌شان کی هست."
قاضی ظهورالدین
در گفت و گو با بی‌بی‌سی ظهورالدین ابتدا تاکید می‌کرد که قاضی روحانی او را به خانه دیوه نفرستاده است، اما به باور دیوه، تمامی افراد دخیل در امور رسیدگی به پرونده او و نامزدش، درهمدستی با همدیگر عمل کرده اند.
بی‌بی‌سی با قاضی روحانی هم تماس گرفت و خواستار توضیحات در این باره شد اما او با الفاظ تند و رکیک دریافت پول از دیوه را رد کرد و در حالی که بد و بیراه می‌گفت تلفنش را قطع کرد.
ماجرای در این‌جا تمام نمی‌شود، در نواری که دیوه در اختیار بی بی سی قرار داده است، قاضی ظهورالدین در صحبت هایش با دیوه از توسل به زور هم سخن می‌گوید و این زمانی است که دیوه بخاطر دشمنی‌های احتمالی در آینده ابراز نگرانی می‌کند.
قاضی از قدرتش می‌گویدقاضی ظهورالدین به دیوه می‌گوید: "دشمنی را محکمه نمی تواند حل‌کند. اگر تو شوهری مرد داشته باشی او از تو حفاظت می‌کند و اگر در آینده (نامزد تو) مزاحمت شد با مرمی (گلوله) به فرقش خواهم زد. باکی ندارم اگر برادرانت هم با او همراه شوند و دنبال من بیایند، آنها نمی‌دانند که طرف‌شان کیست."
یک نسخه از نوار صوتی که جریان گفت و گوی دیوه با قاضی در آن ضبط شده است، به دادگاه عالی نیز فرستاده شده بود.
بی‌بی‌سی‌ به دادگاه عالی مراجعه کرد تا معلوم شود که آن مرجع با این موضوع چه برخوردی داشته است، یک عضو دادگاه عالی تایید کرد که چنین نواری به آنها نیز رسیده است.
این عضو دادگاه عالی که نخواست از او نام برده شود گفت که چندین بار تلاش کرده اند از طریق تلفن با خانواده دیوه برای انجام تحقیقات بیشتر تماس بر قرار کنند، ولی موفق نشده اند.اما خانواده دیوه می‌گوید هیچ کسی از سوی دادگاه عالی با آنها تماس نگرفته است.در همین حال وکیل مدافع دیوه که خود نیز زن است، به شدت نگران مصئونیت خانواده دیوه است و می‌گوید جان خودش نیز حالا در خطر است.
دادگاه عالی می‌گوید: "محکمه شهری جلال آباد" حالا حکم نهایی در مورد پرونده جدایی دیوه از نامزدش را صادر کرده و به نفع دیوه رای داده است.
Shirin Naziry
http://www.facebook.com/#!/voiceofwomenafg                                                                                           

No comments: