نوشته شده توسط فرشته حضرتی پنجشنبه, 29 سرطان 1391 ساعت 18:09
نجیبه عزیز !
تو دیگر نیستی اما پس از مرگت نامت بر روزنامه ها و در تلویزون ها نشر شد، زنها تظاهرات کردند، مردها هم اندکی احساس تقصیر و گناه کردند و کسانی را که تو را کشتند با فریادهای بلند محکوم کردند. این فریادها و این احساس تقصیر و گناه شاید چند روز دیگر هم ادامه داشته باشند اما واقعیت این است که تو به خیل قربانیانی پیوستی که جریان آن همچنان ادامه دارد و هر روز در گوشه و کنار افغانستان نجیبه ی به رگبار بسته می شود، سنگسار می شود و گوش و بینی اش بریده می شود و پس از آن مدتی نامش مضمون خبرها و شعار های کسانی می شود که از آن نان می خورند.
نجیبه! تو نه اولین زنی بودی که در معرض چشم تماشاچیان به رگبار گلوله بسته شدی و نه آخرین زنی خواهی بود که سرنوشتش با رگبارهای گلوله نوشته شده است. در بستر این فرهنگ انسان کش، هزاران نجیبه آماج رگبار گلوله قرار گرفته اند، سنگسار شده اند، زبان و بینی اش بریده شده است اما تو در تاریخ و در زمانی که شعارهای ارزش های انسانی گوش ها را کر می کنند، به چنین سرنوشتی محکوم شدی. در این سرزمین و در این فرهنگ که به جای آدمیت ، وحشت، ترور ، قتل و ویرانگری تولید می کنند، تمام زنان و دختران به سرنوشت تو محکوم اند و تمام زنان و دختران ما نجیبه های دیگری اند که قبل از ارتکاب جرم به سرنوشت تو محکوم شده اند.
نجیبه! غیرت و شهامت مردان این سرزمین در کشتن، مادران خواهرن ، زنان و دختران شان معنی می گیرد و آنانی که تو را کشتند، برادرهای تو بودند که پس از کشتنت عرق افتخار و غیرت بر پیشانی شان جاری شدند. تازمانی که معنی غیرت و مردانگی چنین باشد، تف بر این غیرت و مردانگی که بامرگ زن و خواهر معنی می گیرد. این جا، سرزمین وحشت و بربریت است، اینجا قتلگاه ارزشهای انسانی است، اینجا مسلخ عشق و عاطفه است و هر نوزادی دختر که در این سرزمین پا به عرصه هستی می گذارند، در حقیقت سرنوشت تو را در تقدیر و در پیشانی خود نقش دارند. نجیبه! شرم باد بر کسانی که مرگ تو را دیدند و فریادهای شادی بر آوردند، ننگ بر آن فرهنگی که چنین آدمهایی را از نیستی به هستی آوردند.
اما نجیبه! خوش براحوالت که با فیر گلوله جان دادی و در یک نفس چشمت را از هستی بستی و به نیستی گراییدی. چه دخترها و چه زنهایی که در شکنجه گاه های مخوف روزها و شب ها در معرض شدید ترین شکنجه های جسمی و روحی نفس می کشند، لبهای شان بریده می شوند، گوشهای شان بریده می شوند، بدن شان سوزانده می شوند و یا در شعله های آتش جان می دهند.
نجیبه! قاتل تو یک فرد نیست هرچند که تورا یک نفر به گلوله بست. قاتل تو فرهنگ و سنتی است که قاتل می پروراند، کشتن را افتخار می داند و به قاتل نشان افتخار می بخشد. تا زمانی که این فرهنگ و سنت های قاتل پرور وجود داشته باشد، همه دختران و زنان این سرزمین نجیبه اند و به سرنوشت نجیبه محکوم شده اند.
Shirin Naziry
www.Voiceofwomenafg.blogspot.com
No comments:
Post a Comment