آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Thursday, November 27, 2025

خشونت علیه زنان افغان؛ از زخم‌های دیرین در داخل کشور تا چرخهٔ ظلم و بی‌پناهی در مرزهای همسایه

نویسنده :رزم آرا حواش

مقدمه

خشونت علیه زنان افغان پدیده‌ای تازه نیست؛ زخمی است که دهه‌هاست بر پیکر جامعهٔ افغانستان باقی مانده، گاهی پنهان و گاهی آشکار، اما همواره عمیق. زنان افغان طی سال‌ها جنگ، افراط‌گرایی، فقر و بی‌ثباتی سیاسی، نه تنها اولین قربانیان رویدادهای تلخ تاریخ بوده‌اند،


بلکه در هنگام فرار و جست‌وجوی امنیت نیز بار دیگر هدف خشونت و تحقیر قرار گرفته‌اند. این چرخه ظالمانه، امروز نه فقط در داخل افغانستان، بلکه در مرزها و کشورهای همسایه نیز ادامه دارد.

این نوشتار روند این خشونت را از آغاز در داخل کشور تا شدت یافتن آن در کشورهای همسایه، به‌ویژه پاکستان تحلیل می‌کند.

۱. خشونت ساختاری در داخل افغانستان؛ آغاز زنجیرۀ رنج

از سقوط نظام‌های سیاسی، ظهور طالبان در دهه ۹۰، و سپس بازگشت دوبارۀ آنان، زنان بیشترین آسیب را دیده‌اند. در بسیاری از مناطق، زن:

از حق آموزش محروم شد،

از آزادی حرکت منع گردید،

در معرض ازدواج اجباری و شلاق و لت‌وکوب قرار گرفت،

و در نهایت حتی از حق نفس کشیدن در جامعه محروم شد.

این فشارهای سیستماتیک نه تنها زندگی فردی زنان را ویران کرد، بلکه آنان را مجبور به مهاجرت اجباری ساخت؛ مهاجرتی که بسیاری تصور می‌کردند راه نجات است، اما در بسیاری موارد به شروع مرحلهٔ جدیدی از خشونت تبدیل شد.

۲. سرنوشت پناه‌جویان؛ از فرار از طالبان تا گرفتارشدن در خشونت مرزی

وقتی زنان افغان برای فرار از چوب، شلاق و تهدید طالبان به کشورهای همسایه پناه بردند، در واقع امید داشتند که:

امنیت بیابند،

پناه بگیرند،

و فرصتی برای زنده‌ماندن داشته باشند.

اما آنچه در موارد متعدد تجربه شد، تناقض تلخ میان ادعای حمایت از طالبان و خشونت علیه قربانیان طالبان بود.

در پاکستان، به‌ویژه پس از تنش‌های امنیتی، رفتارهای خشونت‌آمیز علیه افغان‌ها افزایش یافت:

لت‌وکوب زنان پناه‌جو،

بازداشت‌های گسترده،

بی‌احترامی،

اخراج اجباری بدون تفکیک،

و برخوردهای تحقیرآمیز توسط برخی مأموران.

این رفتارها به‌حق این پرسش را در ذهن مردم افغانستان ایجاد کرد:

اگر پاکستان با طالبان مشکل دارد، چرا مردم بی‌دفاع را هدف می‌گیرد؟

۳. تناقض سیاست اسلام‌آباد؛ جنگ با طالبان یا برخورد با مردم؟

در حالی‌ که مقام‌های پاکستانی ادعا دارند برای امنیت خود با طالبان درگیرند، رفتار خشونت‌آمیز علیه غیرنظامیان افغان—به‌خصوص زنان—پیامی متناقض می‌فرستد.

دلایل احتمالی این تناقض عبارت‌اند از:

الف) سیاست فرار از مسئولیت

سال‌ها حمایت از گروه‌هایی که بعدها خارج از کنترل درآمدند، امروز به باری بر دوش سیاست‌گذاران پاکستان تبدیل شده است. در چنین وضعی، ساده‌ترین راه، انداختن تقصیر بر گردن مهاجران غیرنظامی است.

ب) بحران امنیت داخلی

در شرایطی که جمعیت بزرگی از افغان‌ها در پاکستان حضور دارند، برخی جناح‌ها، به صورت غیرمنصفانه، مشکل امنیتی را به «مهاجر» نسبت می‌دهند، نه به ریشه‌های واقعی.

ج) ابزارسازی از مهاجران

در بازی‌های سیاسی، پناه‌جویان اغلب قربانی ابزارسازی می‌شوند تا فشار بر طالبان یا جامعه جهانی افزایش یابد.

۴. زنان افغان؛ قربانیان مضاعف در خارج از کشور

جای تأسف است که زنان افغان حتی در فرار از جنگ نیز امنیت نمی‌یابند؛ آنان دوباره با:

خشونت کلامی،

خشونت فیزیکی،

آزار جنسی،

بی‌اسنادی،

جدایی از کودکان،

و بی‌پناهی قانونی

روبه‌رو می‌شوند.

این پدیده نشان می‌دهد که خشونت علیه زنان افغان صرفاً یک مشکل داخلی نیست، بلکه به یک بحران منطقه‌ای تبدیل شده است.

۵. مسئولیت اخلاقی و سیاسی کشورهای همسایه

کشورهای همسایه، به‌ویژه پاکستان، باید بدانند که برخورد خشن با پناه‌جویان:

نه مشکل طالبان را حل می‌کند،

نه امنیت آن‌ها را افزایش می‌دهد،

و نه از نظر انسانی قابل توجیه است.

جوامع بین‌المللی نیز باید نظارت و فشار بیشتری ایجاد کنند تا رفتار با پناه‌جویان

خصوصاً زنان افغان—مطابق با معیارهای حقوق بشری باشد.

۶. وقت آن است که چرخه خشونت پایان یابد

خشونت علیه زنان افغان، چه در کابل و هرات، چه در کویته و کراچی، آخرین نماد ناکامی سیاست‌های منطقه‌ای است.

تا زمانی‌که:

 سیاست از افراط‌گرایی جدا نشود،کشورهای همسایه مسئولیت‌های خود را نپذیرند،

نان افغان حمایت قانونی و انسانی واقعی دریافت نکنند،این چرخه همچنان ادامه خواهد یافت.

وقت آن رسیده است که منطقه بپذیرد:

زنان افغانستان دشمن نیستند؛ قربانی‌اند.

پناه‌جو جرم نکرده؛ امید برده است.

خشونت راه حل نیست؛ اعتراف به اشتباه، اولین قدم است

No comments: