«در سایهی سنگین مردسالاری و خشونت نظاممند علیه زنان، «کریمه» زن جوانی از بدخشان، در پایان زنجیرهای از رنجها و بیپناهی، اینبار نه بهدست شوهرانش، بل بهدست برادرش کشته شد.
منابع محلی در بدخشان میگویند این رویداد تکاندهنده هفتهی گذشته در روستای «کلوخکان» ولسوالی یفتل بالا از حوزهی مرکزی شهر فیضآباد، مرکز ولایت بدخشان رخ داده است.
به گفتهی منابع، کریمه ۳۰ ساله بود. او در زمان جمهوریت با یکی از سربازان اردوی ملی ازدواج کرد، اما شوهرش در نبرد با طالبان کشته شد. پس از سقوط نظام پیشین و تسلط طالبان بر کشور، کریمه با یکی از افراد طالبان محلی به نام «قاری رضی الدین » ازدواج کرد.
اما این ازدواج نیز سرنوشت تلخی داشت؛ رضی الدین که همسر و فرزندان دیگری داشت، بهدلیل درگیریهای خانوادگی نتوانست با کریمه زندگی کند و او را در حالیکه باردار بود، طلاق داد.
کریمه پس از تولد کودکاش، در اوج بیپناهی با مرد دیگری ازدواج کرد. شوهر تازهاش او را به شهر فیضآباد آورد و در یکی از هوتلها اطاق گرفت تا چند روزی را با هم بگذرانند. چند روز بعد اما مرد ناپدید شد و سپس از طریق تماس تیلفونی گفت: «من زن و اولاد دارم، نمیتوانم با تو زندگی کنم، از طرف من طلاق هستی.»
کریمه درمانده و ناامید، به برادرش زنگ زد و از ماجرا گفت. برادرش وعده داد که میآید و او را به خانه میبرد.
اما زمانیکه به نزدیکی خانه رسیدند، فاجعه رقم خورد. منابع محلی میگویند برادرش موتر را توقف داد و از کریمه خواست پیاده شود و بهسوی خانه برود.
کریمه که کوتل نزدیک خانه را بالا میرفت، ناگهان صدای شلیک گلولهها در دره پیچید. برادرش از عقب به سوی او آتش گشود.
گلولههای نخست به پای کریمه اصابت کرد و او بر زمین افتاد. در حالیکه از درد میلرزید، با چشمان اشکبار به برادرش التماس کرد:«مرا نکش، مرا به آدمی دیگر بفروش تا هرگز روی مرا نبینی…»
اما صدای گلولههای بعدی، آخرین سخنان کریمه را خاموش کرد.
به گفتهی منابع، پیکر بیجان کریمه در همان دامنهی کوتل باقی ماند؛ قربانی دیگری از هزاران زن این سرزمین که زیر سایهی تبعیض، بیعدالتی و فرهنگ خشونت از میان میروند بیآنکه صدایشان شنیده شود.
این رویداد بازتاب آشکار ستم ساختاری و بیرحمی اجتماعی علیه زنان در افغانستان است؛ ستمی که در نبود قانون، سانسور رسانهای و حاکمیت فضای مردسالارانه، هر روز قربانی میگیرد، بیآنکه پاسخی در پی داشته باشد.»
نتیجه:
اینگونه قتل ها نتیجه اتکای بی رویه زنان به مردان در حول نفقه بخاطر تداوم حیات است که ریشه در ستم بازداشت زنان از تعلیم و دسترسی آنان به اجرای وظیفه و در نتیجه آن داشتن یک اقتصاد متکی به خود زن است.
ستم سیستماتیک بازدارندهگی از تعلیم و حق داشتن شغلِ با درآمد،جان هزاران زن مجبور و دست نگر به نفقه مردانِ خانوده را ،ستانیده است.
این چرخه باید توسط خود زنان شناسایی شود تا آنان مجبور نشوند بار دوش خانواده باشند .
به امید آگاهی و رهایی زنان.
No comments:
Post a Comment